چند درصد قصه «عشق کوفی» تاریخی و چند درصد تالیفی بوده است. چون ما از قصههای خود تاریخ استفاده نکردیم. ما از بستر سیاسی و اجتماعی کوفه آن زمان استفاده کردیم.
یکی از اتفاقات خوبی که برای «عشق کوفی» افتاد، این بود که عوامل اغلب جوان بودند و این ذهنیت را نداشتند که کار جمع نمیشود.وقتی شما از جوانها استفاده میکنید و با این ذهنیت که میتوانید با حفظ وفاداری به قالبهای کلاسیک، تغییراتی بدیع ایجاد کنید، قطعا خروجی کار نیز با آثار مشابه قبلی متفاوت خواهد بود.
درکارهای روز، بازی من در نقش منفی مردم را عصبانی میکند. این سبک از نقشها، حتی نقش خاکستری را در فیلم و سریال روز هم بازی کردم و دیدم که مردم نسبت به آن اعتراض داشتهاند.
اقتباس انواع مختلفی دارد. مثلا فیلم «شاخ کرگدن» یک فیلمنامه مستقل اقتباسی است که از یک متن گرفته نشده که درحقیقت یک فکر و ایده خاصی است که در قصهها و فیلمهای متعددی وجود دارد.
نویسندگانی که در قید حیات هستند، یا آثارشان را برای ساخت نمیدهند، یا اگر آثارشان را بدهند، باید حق اقتباس از آنها خریداری شود.
تضعیف اقتباس آثار در حال حاضر میتواند به عوامل مختلفی برگردد که یکی از آن ها کمبود خلاقیت و نوآوری است.
از ابتدا قصد داشتیم سویههای اجتماعی داستان پررنگ باشد و به واکاوی شخصیتهایی که ظلم میکنند، کاراکترهایی که به آنها ظلم میشود و شخصیتهایی که پروندهها را بررسی میکنند، بپردازیم.
یکی از دلایل ترغیبم به ساخت «بازپرس»؛متفاوت بودن آن ازآثار قبلیام و سوژه نابی که داشت.
من از فیلمنامه و شخصیت خودم خیلی خوشم آمد چرا که از سیاه و سفید بودن کامل خارج بود و شخصیت بد و منفی هم نبود.
به دلیل قرابت افق این نقش با تصویر ذهنی من و امکانات اجرایش در فیزیک و نوع بازیگری،من را ایجاب میکرد که این نقش را بپذیرم.