انیمیشن «ابر حیوانات لیگ دی سی» نشان داد که بعضی مواقع لازم نیست خیلی پیچیدگی زیادی به داستان دهیم و میتوانیم اثری صرفا سرگرم کننده را ارائه کنیم.
از همان اپیزود اول «کلوپ نیمهشب» به ما گفته میشود که این شخصیتها اینجا هستند، چون مرگ آنها قریبالوقوع است، پس شیوه نزدیک شدن شما به وحشت ناشی از این مسئله، بیشتر به خاطر وحشت زندگی ناکامل است.
درام خانوادگی سریال «بیهمگان» مورد توجه خانوادههایی که در تماشای آثار نمایشی سختپسند هستند و هر ملودرام خانوادگی را دوست ندارند، قرار گرفته است.
«گرگینه در شب» دنیای جدیدی از هیولاها و شکارچیان هیولا را در «جهان سینمایی مارول» باز میکند.
فیلم «جنگ جهانی سوم» نشان میدهد هر که نداند هیتلر چه کسی بود، می تواند خودش هیتلر شود.
فیلم نروژی «بیگناهان» به شکلی هراسانگیز این موضوع را بررسی میکند که کودکان چگونه میتوانند عاری از فساد و در عین حال بیرحم باشند.
شوخی های ضعیف و دیالوگ های سطحی به همراه ریتم کُند سریال باعث می شود که مخاطب خیلی زود از تماشای سریال «آنتن» دلسرد شود.
در فیلم «ابلق» خبری از انرژی و شور نیست و تمام آن تلخی است؛ تلخیای که پس از پایان فیلم گریبان تماشاگر را رها نمیکند.
فیلم «بلوند» کلکسیونی است از موقعیتهای آزاردهندهای که بیوقفه از پس هم میآیند،نزدیک به سه ساعت آشوب مطلق. گویی که نتیجهی تلاشی تعمدی برای بهدلننشستن باشد.
گدار در دو دهۀ گذشته، رو به روز رادیکالتر شد و آثارش معجونی از تمام هنرها شد که شاید بتوان آن را ضد سینما تلقی کرد؛ گویی او از همه چیز، حتی سینما هم، مایوس و دلسرد شده بود.