اغلب منتقدان، فیلم «آمستردام» را با لشکری از ستارههایش بهدلیل داستان درهم و برهم و هیاهوی فراوان، اما اثرگذاری کمش مورد انتقاد قرار دادهاند.
درام خانوادگی سریال «بیهمگان» مورد توجه خانوادههایی که در تماشای آثار نمایشی سختپسند هستند و هر ملودرام خانوادگی را دوست ندارند، قرار گرفته است.
«گرگینه در شب» دنیای جدیدی از هیولاها و شکارچیان هیولا را در «جهان سینمایی مارول» باز میکند.
فیلم «جنگ جهانی سوم» نشان میدهد هر که نداند هیتلر چه کسی بود، می تواند خودش هیتلر شود.
فیلم نروژی «بیگناهان» به شکلی هراسانگیز این موضوع را بررسی میکند که کودکان چگونه میتوانند عاری از فساد و در عین حال بیرحم باشند.
شوخی های ضعیف و دیالوگ های سطحی به همراه ریتم کُند سریال باعث می شود که مخاطب خیلی زود از تماشای سریال «آنتن» دلسرد شود.
در فیلم «ابلق» خبری از انرژی و شور نیست و تمام آن تلخی است؛ تلخیای که پس از پایان فیلم گریبان تماشاگر را رها نمیکند.
فیلم «بلوند» کلکسیونی است از موقعیتهای آزاردهندهای که بیوقفه از پس هم میآیند،نزدیک به سه ساعت آشوب مطلق. گویی که نتیجهی تلاشی تعمدی برای بهدلننشستن باشد.
گدار در دو دهۀ گذشته، رو به روز رادیکالتر شد و آثارش معجونی از تمام هنرها شد که شاید بتوان آن را ضد سینما تلقی کرد؛ گویی او از همه چیز، حتی سینما هم، مایوس و دلسرد شده بود.
حرمت ساز و تاریخچه موسیقی در جهان و ایران در کنار علاقه نسل جوان به این هنر، «لامینور» را به شاعرانه دلچسبی بدل ساخته است.