نگاهی اجمالی به «عامهپسند» ساخته سوم سهیل بیرقی

هرروز و هرشب؛تنهایی…

«عامه پسند» نمایش جامعه‌ای است که در آن سنت‌های پوسیده درباره زنان حرف اول را میزند؛ جامعه‌ای که اگر کمی از قاب تعیین‌شده پایت را آن‌سو بگذاری حرف‌ها درباره‌ات تبدیل به «درگوشی»می‌شود و این هنوز در شهرهای کوچک بساط سفره های خاله‌زنکی و نقل محافل است و پررنگ‌تر از شهر‌های بزرگ‌تر است ؛ زنی که به ظاهر مستقل است اما ناگزیر در جامعه بالاخره نیازمند به یاری مرد است.

«عامه پسند» نمایش جامعه‌ای است که در آن سنت‌های پوسیده درباره زنان حرف اول را میزند؛ جامعه‌ای که اگر کمی از قاب تعیین‌شده پایت را آن‌سو بگذاری حرف‌ها درباره‌ات تبدیل به «درگوشی»می‌شود و این هنوز در شهرهای کوچک بساط سفره های خاله‌زنکی و نقل محافل است و پررنگ‌تر از شهر‌های بزرگ‌تر است ؛ زنی که به ظاهر مستقل است اما ناگزیر در جامعه بالاخره نیازمند به یاری مرد است. زنی که نادیده انگاشته‌ می‌شود و بدون مرد هویت پیدا نمی‌کند و به خاطر وابستگی مفرط همیشگی ذهنیت اقتصادی درستی ندارد و تصمیمات اشتباه مالی و سرمایه‌گذاری می‌گیرد.

مهم‌ترین حرف فیلم این است که استقلال و قدرت و یکه‌تازی در چنین جوامعی عامه پسند نیست و هرچیزی که فارغ از روال باشد و خلاقیت و ابتکاری در آن وجود داشته باشد با ضدیت اجتماع کوچک مواجه و محکوم است.  «عامه‌پسند» روایت زنی است که میخواهد به سبب اتفاقاتی که در زندگی‌اش افتاده در دهه پنجم زندگی برای خودش زندگی کند و وابسته به هیچ کس نباشد و تمام توانش را برای این استقلال می‌کند اما درنهایت باز راه به جایی نمی‌برد و شکست می‌خورد.

«عامه‌پسند» قصه‌ای کاملاً قابل باور بر اساس عرف و شکل زندگی بومی در شهرهای کوچک دارد که به سبب آشنایی و زندگی کارگردان در شهررضای اصفهان توصیف و روایت می‌شود ، باران کوثری به جای لهجه غلیظ آوای محلی دارد که دراین زمینه مشاوران لهجه و خود کارگردان  همراه او بوده است.

فیلم بر پایه یک آسیب شناسی اجتماعی حرف خود را می‌زند و نعل به نعل شعار پیش می‌رود اما برخلاف «عرق سرد» اصلا درگیر شعارزدگی نمی‌شود و همین حسن «عامه‌پسند» است. روایت فیلم غیرخطی است و این را بعد از گذشت یک سوم از فیلم می‌توان به راحتی فهمید و همین قصد از یک شعور زن‌شناسی شامل می‌شود که بیرقی دلیل آن را پیچیدگی های شخصیت زنان می‌داند که می‌طلبد روایت را هم به سمت پیچیدگی ببرد همچنین حذف تعمدی مردان منهای یک شخصیت در فیلم همراهی بیشتر با مظلومیت زن‌های وابسته به مردان در جامعه ایرانی را حقیقی‌تر نمایش می‌دهد.

سومین ساخته سهیل بیرقی کامل تر از دو ساخته قبلی است چراکه بیشتر سعی کرده است که در قصه‌گویی راحت باشد و خیلی نقش روشنفکرانه و اعتراضی گذشته را در فیلم نگیرد و بدون موضع‌گیری‌های واضح صرفا قصه شخصیت اصلی را روایت می‌کند و نقش خود را بیشتر در قاب‌بندی و دکوپاژ و شکل بازی گرفتن‌ها و کارگردانی به چشم مخاطب می‌رساند.

بازی تیم بازیگر سه نفره اصلی این فیلم همگی قابل توجه است اما فاطمه معتمدآریا جذابیت بیشتری دارد و در صحنه‌هایی که عجز و ناتوانی را باید در ردای بیرونی کاراکتر ببینیم به شدت قابل اعتنا و خیره‌کننده این کار را انجام می‌دهد و زنی را که احساسات زنانه را باید نمایش دهد که دچار ذوق‌های کودکانه ، گره‌های عاطفی ، عصبانیت‌های شدید ، عشق ، بلاتکلیفی ، میل به زیبایی و جوان ماندن ، مادری، همسری ، برخورد با مدرنیته و…. می‌شود را در هر مقطع و موقعیت به خوبی و چنان ملموس نمایش می‌دهد ‌که مخاطب مرد را هم با بازی‌اش راضی به هم‌ذات‌پنداری می‌کند و قطعا یکی از شانس‌های سیمرغ نقش اصلی زن در سی‌و‌هشتمین‌جشنواره فیلم فجر است.

درکل ، فیلم اثر قابل‌قبولی است که در اکران عمومی هم می‌تواند مخاطب عام را راضی نگه دارد و قسمت سوم از سه گانه زنانه بیرقی که این بار زنی را در دهه ۴ زندگی اش مورد هدف قرار داده شاخصه‌های موردپسند قرار گرفتن در اکران را هم دارد.

 

نویسنده : دنیاخمامی

 

کلید واژه:
گروه بندی: دسته‌بندی نشده

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است