فیلمساز با به گوشه راندن کارکترهایش، قصد شخصیت دادن به شرکت بلکبری را دارد و این فیلم از لحاظ شیوه کارگردانی شبیهبه مستند عمل میکند.
«توطئهآمیز: آخرین کلید»، به عنوان بزرگترین مشکلش عدم پیوستگی و نداشتن لحنی قابل اعتنا را یدک میکشد. فیلم، صرفا ترکیبی از بخشهای ترسناک و قسمتهایی است که میخواهند با قرار گرفتن در بین آن بخشها، طول دقایق اثر را به میزان لازم افزایش دهند.
ابتکاری که برای در هم تنیدن فضای پرتعلیق و در عین حال طنزآلود استفاده شده این است که دو شخصیت اصلی به لحاظ بهره هوشی -نه مانند قهرمانان- بلکه به مانند افراد عادی انتخاب شدهاند.
انیمیشن روبی گیلمن کراکن نوجوان از همان ابتدا با ظاهر ساده اما نسبتا جذابش و شخصیتهای جالب خودش بیننده را به خود جلب میکند. بااینحال روند داستان چیز جدیدی نیست و تلاش کرده است تا بدون خلاقیت از انیمیشنهای مشابه پیروی کند.
« جاذبه » اثری کاملاً یکدست و جذاب است که به واسطه حضور عوامل کاملا حرفه ای ، 90 دقیقه تماشاگر را درگیر خود می کند. و اجازه راحت نفس کشیدن را به مخاطب خود نمی دهد.
زمانیکه بیننده به تماشای« سریع و خشن»مینشینم دنبال یک اکشن واقعگرا نیست و بدون شک دیگر میدانیم که باید با غیر منطقیترین و عجیب و غریبترین اکشن ممکن مواجه باشیم.
بزرگترین مشکل فیلم از همان ابتدا کلیشهای و تا حدی قابل پیشبینی بودن آن است، اما ظاهرا سازندگان از این موضوع آگاهی داشته اند.
بسیاری از تماشاگران و منتقدین به «درخت زندگی» به عنوان یک تجربه متافیزکی که درعین حال احساسی و شاعرانه است نگاه می کنند درحالی که بسیاری دیگر آن را مقطع و نمایشی خوانده اند.
گربه چکمه پوش باید با ترس از مرگش مواجه شود و او باید با ترس تنهایی و مرگ مقابله کند و بالاخره تصمیم بگیرد تا با شخصی زندگی کند که او را دوست دارد.
«قانون شکنان» بیننده خودش را جدی نمیگیرد و فیلم را هم ساده در نظر گرفته است و هر اتفاقی به شکلی ساده و تا حدی احمقانه جلو میرود تا به اتفاقات اصلی برسیم.