«مادر خوب»؛فیلمی جنایی در بستر روابط خانوادگی
«مادر خوب»؛فیلمی جنایی در بستر روابط خانوادگی

مادر خوب فیلمی جنایی است که در بستر روابط خانوادگی اتفاق می‌افتد و با استفاده از خصوصیات ژانر حرکت می‌کند.

«رایا و آخرین اژدها»؛ صحبت راجع به یک مفهوم مثبت
«رایا و آخرین اژدها»؛ صحبت راجع به یک مفهوم مثبت

استودیو انیمیشن‌سازی والت دیزنی با رایا و آخرین اژدها موفق به صحبت راجع به یک مفهوم مثبت و آشنا می‌شود. سرگرم‌کنندگی، اسطوره‌شناسی جهان و نقش‌آفرینی‌های دل‌چسب انیمیشن، خوش‌بینی آن را دوست‌داشتنی کرده‌اند.

«فلورا و پسرش»؛انسجام بهترین آثار جان کارنی را ندارد
«فلورا و پسرش»؛انسجام بهترین آثار جان کارنی را ندارد

فیلم فلورا و پسرش، اصالت یا انسجام بهترین آثار جان کارنی را ندارد؛ اما درست مثل همان‌ها، ستایش‌نامه‌ای می‌شود برای قابلیت سحرآمیز موسیقی در پیوند دادن آدم‌ها و رهاندن‌شان از رخوت روزمرگی ناخوشایند.

«باربی»،بهترین تبلیغ عروسک باربی
«باربی»،بهترین تبلیغ عروسک باربی

فیلم «باربی» بهترین تبلیغ عروسک باربی در تاریخ شرکت«ماتل»و ضعیف‌ترین اثر کارنامه‌ی گرتا گرویگ در مقام کارگردان است.

«ولگردها»؛ سگ هایی به‌دنبال گرفتن انتقام
«ولگردها»؛ سگ هایی به‌دنبال گرفتن انتقام

فیلم ولگردها داستان چند سگ ولگرد را دنبال می‌کند که به‌دنبال گرفتن انتقام خود از صاحبانشان هستند، اما فیلم با زیادی‌روی، از خود بیشتر انتقام می‌گیرد.

«استروید سیتی»؛ جاه‌طلبی‌ فرمی آشنای وس اندرسون
«استروید سیتی»؛ جاه‌طلبی‌ فرمی آشنای وس اندرسون

وس اندرسون در فیلم «استروید سیتی»، جاه‌طلبی‌ فرمی آشنای این سال‌هایش را به خلوص داستانگویی ابتدای کارنامه‌‌اش پیوند می‌دهد. نتیجه، یکی از بهترین آثار او است.

«خائن کشی»؛روایتی درباره‌ی رفاقت و عشق
«خائن کشی»؛روایتی درباره‌ی رفاقت و عشق

مسعود کیمیایی در خائن کشی، واقعه‌ای سیاسی‌ - تاریخی را دست‌مایه‌ای برای روایتِ خود قرار داده است. روایتی مثل همیشه درباره‌ی رفاقت و عشق.

«مسمومیت سالیزبوری»؛داستانی واقعی و در عین حال تمثیلی
«مسمومیت سالیزبوری»؛داستانی واقعی و در عین حال تمثیلی

کسانی که در تولید«مسمومیت سالیزبوری»  مشارکت داشتند، نمی‌دانستند در کنار به تصویر کشیدن یک داستان واقعی، داستانی تمثیلی را هم روایت می‌کنند.

«گرگ مثل من»؛ یک تضاد و آشفتگی درونی
«گرگ مثل من»؛ یک تضاد و آشفتگی درونی

شخصیت مری در فصل جدید با یک تضاد و آشفتگی درونی روبروست که می‌کوشد با آن کنار بیاید. آیلا این کشمکش را به‌خوبی ترسیم می‌کند.

«هیچ‌کس نجاتت نخواهد داد»؛اثری بی‌دیالوگ
«هیچ‌کس نجاتت نخواهد داد»؛اثری بی‌دیالوگ

بی‌دیالوگ بودن فیلم «هیچ‌کس نجاتت نخواهد داد» حتی اگر در همه‌ی لحظات طبیعی به نظر نرسد، درست مانند ارتباط آن با کلیشه‌ی «حمله‌ی بیگانگان»، معنادار است. این داستانی است درباره‌ی تنهایی.