مادر خوب فیلمی جنایی است که در بستر روابط خانوادگی اتفاق میافتد و با استفاده از خصوصیات ژانر حرکت میکند.
استودیو انیمیشنسازی والت دیزنی با رایا و آخرین اژدها موفق به صحبت راجع به یک مفهوم مثبت و آشنا میشود. سرگرمکنندگی، اسطورهشناسی جهان و نقشآفرینیهای دلچسب انیمیشن، خوشبینی آن را دوستداشتنی کردهاند.
فیلم فلورا و پسرش، اصالت یا انسجام بهترین آثار جان کارنی را ندارد؛ اما درست مثل همانها، ستایشنامهای میشود برای قابلیت سحرآمیز موسیقی در پیوند دادن آدمها و رهاندنشان از رخوت روزمرگی ناخوشایند.
فیلم «باربی» بهترین تبلیغ عروسک باربی در تاریخ شرکت«ماتل»و ضعیفترین اثر کارنامهی گرتا گرویگ در مقام کارگردان است.
فیلم ولگردها داستان چند سگ ولگرد را دنبال میکند که بهدنبال گرفتن انتقام خود از صاحبانشان هستند، اما فیلم با زیادیروی، از خود بیشتر انتقام میگیرد.
وس اندرسون در فیلم «استروید سیتی»، جاهطلبی فرمی آشنای این سالهایش را به خلوص داستانگویی ابتدای کارنامهاش پیوند میدهد. نتیجه، یکی از بهترین آثار او است.
مسعود کیمیایی در خائن کشی، واقعهای سیاسی - تاریخی را دستمایهای برای روایتِ خود قرار داده است. روایتی مثل همیشه دربارهی رفاقت و عشق.
کسانی که در تولید«مسمومیت سالیزبوری» مشارکت داشتند، نمیدانستند در کنار به تصویر کشیدن یک داستان واقعی، داستانی تمثیلی را هم روایت میکنند.
شخصیت مری در فصل جدید با یک تضاد و آشفتگی درونی روبروست که میکوشد با آن کنار بیاید. آیلا این کشمکش را بهخوبی ترسیم میکند.
بیدیالوگ بودن فیلم «هیچکس نجاتت نخواهد داد» حتی اگر در همهی لحظات طبیعی به نظر نرسد، درست مانند ارتباط آن با کلیشهی «حملهی بیگانگان»، معنادار است. این داستانی است دربارهی تنهایی.