سینما و تلویزیون ایران به فیلمسازان بیشتری همچون مهدی فخیمزاده نیاز دارد؛ فیلمسازانی انعطافپذیر که همگام با مخاطب عام پیش میروند.
ویشکا آسایش بعد از تجربه همکاری با سریالهایی مثل «نهنگ آبی» و «دراکولا» در شبکه نمایش خانگی، این روزها با نقشی متفاوت در سریال «روزی روزگاری مریخ» حضور پیدا کرده است.
پژمان جمشیدی در طول سالهای بازیگریاش هر حرف و انتقادی را به جان خرید تا فقط در این عرصه حضور داشته باشد و اکنون در حال گرفتن مزد علاقهاش در عرصه هنر است.
جعفر دهقان هم یکی از شمایلهای سینمای جنگ و دفاع مقدس است و حضور موفق و متعدد او در این زمینه، در کارنامهاش سنگینی میکند و خروج او از این قالب آشنا، کار راحتی نیست.
پس از فیلم «دهلیز» بهروز شعیبی مسیری را در پیش گرفت که تا همین امروز هم تا حدودی غیرقابل پیشبینی است و به گواه همین راه پرفراز و نشیب میتوان او را فیلمسازی جسور و تنوعطلب قلمداد کرد.
شکیبایی ترکیب کمیابی بود از غریزه و تکنیک. همین نکته باعث میشد او از یک طرف بتواند تفاوتهایی ظریف و هوشمندانه در نقشآفرینیهایش ایجاد کند و از سوی دیگر بهترین گزینه برای بازی در طیف خاصی از نقشها باشد.
داود رشیدی چهره کاریزماتیکی داشت و میتوانست بهسادگی در نقش افرادی با قابلیت جلب نظر عمومی و قدرت رهبری یک گروه باورپذیر جلوه کند.
پارسا پیروزفر بازیگر چندان پرکاری در سینما و تلویزیون نیست و حساسیتهای بالا در انتخاب نقشها باعث شده در تمام این سالها بسیار گزیده عمل کند. با این حال او همیشه نقشهای کوتاه اما اثرگذار زیادی بازی کرده است.