من از فیلمنامه و شخصیت خودم خیلی خوشم آمد چرا که از سیاه و سفید بودن کامل خارج بود و شخصیت بد و منفی هم نبود.
به دلیل قرابت افق این نقش با تصویر ذهنی من و امکانات اجرایش در فیزیک و نوع بازیگری،من را ایجاب میکرد که این نقش را بپذیرم.
اقتباس از ابتدا در سینمای جهان بوده است. ولی در ایران رابطه بین نویسندگان داستانی و سینماگران رابطه خوب و حسنهای نیست و اقتباس کمتر اتفاق میافتد.
وجود دو مشکل اساسی باعث شده که به سینمای اقتباسی کمتر بها داده شود. یکی از این مشکلات به حوزه ادبیات داستانی و نمایشی ما خصوصا در دوره معاصر، مربوط میشود. مشکل دوم این است که شاید خیلی از فیلمسازان حرفهای ما با ادبیات معاصرمان کمتر آشنایی یا ارتباط مستقیم دارند.
اقتباس کردن تعهد ادبی ایجاد میکند که بخشی طبیعی است و بخشی هم کاذب است، هرگز یک کتاب را نمیتوان به شکل کامل به تصویر کشید.
خیلی عجیب است که سینمای ایران با وجود داشتن یک پشتوانه ادبیات نسبتا قوی، از اقتباس استفاده نمیشود.
چگونگی اقتباس بستگی به این دارد که چه کاری میخواهی انجام دهی، در «شبهای روشن» من اصلا قصد ساخت این فیلم را نداشتم.
میتوان گفت دانش و برداشت سینما از کتاب، به نحو احسن نیست و این صدمه زیادی به سینما و سریالها زده است.
فرهودی معتقد است مهمترین کاری که در اقتباس باید انجام داد و بسیار کلیدی است، این است که فیلمنامهنویس یک ساختار سینمایی، برای آن خلاصه داستان پیدا کند.
مهمترین دلیل کمبود اقتباس در سینمای ایران این است که ما هیچ مکانیسمی برای نوع قراردادها نداریم.