سریال «میخواهم زنده بمانم» این روزها مخاطبان زیادی را در شبکه نمایش خانگی با خود همراه کردهاست.
حضور پر رنگ نماهایی از طبیعت شهر، وجه هنرمندانه ی فیلم را پررنگ تر کرده و تصویر کامل تری از شهر و مدیریت آن را به نمایش در آورده است.
کوئنتین تارانتینو در برنامه «پخش زنده با بیل ماهر» که درباره انتشار نسخه رمان «روزی روزگاری در هالیوود» بود، از زمان بازنشستگی اش گفت.
محمد بحرانی هنرمندی است که به بازیگری و صداپیشگی شهره است اما کارهای دیگری را هم در کارنامه دارد.
سریال «لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان تولید سال 97 است.
سریال «زخم کاری» این روزها مورد توجه مخاطبان فضای مجازی قرار گرفته است
به نظر میرسد که حداقل در سریالهایی که من بیش و کم دیدهام قهرمان و ضدقهرمان دیگر آن تعریف کلاسیک خودش را ندارد.
پریسا سادات خضرایی :زنان از ابتدا در سینما حضور داشتند اما تا دههی نود کمتر فیلمی وجود داشت که در آن زن به عنوان نقش اصلی و قهرمان فیلم معرفی شود. تغییرات نقش زن در سینمای ایران و پرورش قهرمان زن در فیلمنامهها و نمایشنامهها در آثار دههی نود قوت گرفت. چنان که در دههی نود شاهد بودیم نقش زن در تعیین مسیر فیلمنامه و نمایشنامه پررنگتر از پیش شد و رفته رفته زن منفعل جایی در محتوا نداشت. موفقیت فیلمسازان زن و کثرت بازیگران و عوامل پشت صحنهی زن نیز یکی دیگر از نکات قابل توجه این دهه بود. این مساله باعث شد تا در این شماره با چیستا یثربی، نویسنده و کارگردان به گفتوگو بنشینیم؛ گفتوگویی راجع به نقش و جایگاه زن در هنر دههی نود که در ادامه آن را میخوانید.
برای تنفس در هنر چه برای مخاطب و چه برای هنرمند نگاه نو یک امتیاز است ؛ کارگردان به عنوان صاحب اثر میتواند این نگاه نو را خلاقانه در اثر پیاده کند چه در قاب بندی و میزانسن ، چه در جای گیری و دکوپاژ ، چه در هدایت درست فیلمنامه و عوامل تولید و مهم تر از همه رهبری درست بازیگر و دوربین را به عنوان یک نگاه همراه کردن ؛ کاری که حالا شهرام شاه حسینی به درخشش تمام در «می خواهم زنده بمانم» انجامش داده است. بازیگرانی که به اندازه ای دیده میشوند که داستان نیاز دارد و فریب نام هیچ یک را صاحب اثر نمیخورد. نکته ای که در میان گفتگو با شهرام شاه حسینی به چشمم آمد این بود که چقدر برای کارش و دغدغه هایش جهان بندی قایل است آن چنان که حتی برای آن رنگبندی هم تعیین میکند تا با رنگی که برایش در ذهن تجسم میشود راه شخصیت ها و قصه را درست تر برود و با این فرض او که «میخواهم زنده بمانم» را رنگ نارنجی آتشین دیده است وقتی پیش رفتیم قصه را بیشتر درک کردیم و ریتمش همراه ترمان کرد. جوانی که حالا پخته شده در تولید و اگر اسمش را پای کاری ببینیم خیالمان راحت است که درگیر احترامی میشویم که او برای ما به عنوان مخاطب قائل است.