این فیلم هرچند روایتی تخیلی از جنگ جهانی دوم را ارائه میکند اما طبق گفتهی کارگردانش دو شخصیت سیمو هایها و جان رامبو الهام بخش او برای خلق شخصیت آتامی کورپی بودهاند.
«نیمونا»نوجوانی تغییر شکل دهنده است که درعینحال ممکن است همان هیولایی باشد که شوالیه قسم خورده آن را نابود کند.
«بشنو و عشق بورز»یک ملودرام ژاپنی است، اثری ساده، روان و قابل دسترس که با کمترین چالشهای روایی داستان عاشقانهای را پیش میبرد و فیلم از الگوهای همیشگی قصههای عاشقانهی با پایان خوش استفاده میکند.
«افسون» همیشه در تلاش است تا خودش را به خانوادهاش ثابت کند. در ادامه متوجه میشود که ممکن است عامل نابودی قدرت جادویی خانواده مادریگال باشد و اکنون بهدنبال نجات خانه و قدرت خانوادهاش است.
(رزالی چیانگ)از دور نگاهی به زندگی خود میاندازد و واقعیتی کاملا قابل درک را ایجاد میکند که به طرزی خندهدار، اغراقآمیز و در عین حال معتبر است.
بخشی از جذابیتهای سریال «تد لاسو »در نمایش تفاوتهای فرهنگی میان یک تازه وارد آمریکایی به کشور و فرهنگ انگلیسی خلاصه میشود، تا جایی که رفتارهای عجیب گاه مضحک شخصیت تد لاسو بخشی از بار کمدی اثر را به دوش میکشد.
«جزیره شاتر» نقطهی پایانی ندارد و هر چه بیشتر به دنبال چراغ و یا رسیدن به انتهای آن باشی، کمتر به نتیجه میرسی.
فیلمساز با به گوشه راندن کارکترهایش، قصد شخصیت دادن به شرکت بلکبری را دارد و این فیلم از لحاظ شیوه کارگردانی شبیهبه مستند عمل میکند.
«توطئهآمیز: آخرین کلید»، به عنوان بزرگترین مشکلش عدم پیوستگی و نداشتن لحنی قابل اعتنا را یدک میکشد. فیلم، صرفا ترکیبی از بخشهای ترسناک و قسمتهایی است که میخواهند با قرار گرفتن در بین آن بخشها، طول دقایق اثر را به میزان لازم افزایش دهند.
ابتکاری که برای در هم تنیدن فضای پرتعلیق و در عین حال طنزآلود استفاده شده این است که دو شخصیت اصلی به لحاظ بهره هوشی -نه مانند قهرمانان- بلکه به مانند افراد عادی انتخاب شدهاند.