«نبودنت» را باید از نبودن و جای خالی برخی سوژهها در روایت و تصویر دنبال کرد. از تنهایی. از سکوت و غیاب!
علی رغم صداگذاری نامناسب، تعلیق در فیلمنامه به ویژه در قسمتی که خبر سقوط هواپیمای عراقی به شهرک کارکنان هوایی کرمانشاه میرسد، به تصویر کشیدن تلاشهای سربازان و مردم در کنار نظامیان با دکوپاژ خوب و ریتم مناسب، دکوپاژهای هوایی و تدوین سریع، همگی باعث تاثیرگذاری فیلم میشود.
ساختن انیمیشنی با کیفیت در ایران مدتی است که تبدیل به یک دغدغه شده است. «شمشیر و اندوه» یکی از تلاشهای قابل توجه در راستای این دغدغه است.
فیلم دارای نقاط برجسته فراوانی به ویژه در زمینه قابهای ناب و تصاویر عالی است که تماشاگر را با بردن به حال و هوای قدیم از خانه باغهای بزرگ گرفته تا انجمن شعر با شیشههای رنگی و کوچه و خیابانهای متعلق به آن دوران درگیر حس نوستالژی و حظ بصر عمیقی مینماید.
«مجنون» با یک فیلمنامه حساب شده قصه شهادت شهید زینالدین را قدم به قدم برای مخاطب به تصویر میکشد. «مجنون» استراتژی مشخص و سینماتیکی برای عروج شهدای جنگ ایران و عراق دارد.
ماجرای فیلم با فیلمنامه قوی و پرکشش، به خوبی رویای یک فیلمساز را به تصویر میکشد و با اشاره به فساد پشت صحنه قبل از انقلاب و غیراخلاقی بودن فیلمفارسی، اسم بردن از سینمای پاراجانف به عنوان شاعرانهترین سینمای جهان، فیلمهای هنری و تجاری را در تقابل با هم قرار میدهد.
سیاستگذاری اصلیاش مطرح کردن افسانههای کهن ایرانی و آشنایی مردم با این افسانهها بوده و اگر فصل سومی هم برای این سریال وجود داشته باشد قطعاً با همین رویکرد خواهد بود
معلوم نیست که مسئله و گره شخصیت «میرو» چیست؟ آیا میتوان با خرده داستانها و کشمکشهای ساده گرهافکنی را تا اواخر فیلم به تعویق انداخت؟ اگر تمایل رفتن «میرو» به جبهه و درخواست رضایت مادرش، نقطه عطف دوم فیلم است، نقطه عطف اول آن کجاست و چرا به اندازه آن قدرت ندارد؟
«آغوش باز» یک تجربه متفاوت در مواجهه با کارگردانی به نام بهروز شعیبی است! این امر در بسیاری از سویههای فیلم رویت میشود.
در سینما ترفندهای زیادی برای جذب مخاطب و سرگرم کردن آن وجود دارد. «قلب رقه» از چند ترفند قابل توجه برای رسیدن به این امر استفاده کرده است.