انیمه حباب، بیشاز هر چیز اثری عاشقانه است که در رسیدن به نقطهی پایان از خلاقیتهایی مثل پارکور در فضای تهاجمی یک ویرانشهر به هیجان لذتبخشی دست مییابد و جزو انیمههای باکیفیتی است که نباید لذت دیدنش را از دست داد.
فیلمنامه «بالا را نگاه نکن» در طعنهها و کنایههای سیاسی خود هوشمندی لازم را به خرج نمیدهد و همه چیز را تا فاجعه نهایی در سطح پیش میبرد.
در سومین روز از جشنواره کن، غیرمتعارفترین فیلم بنام EO (عر عر) ، تماشاگر را بیتفاوت نمیگذارد؛ اثری که به هیچ عنوان نمیتوان آنرا در ژانر مخصوصی قرار داد مگر ژانر سینما/جنون!
جاشوا روتکف از انترتینمنت ویکلی، فیلم «زمان آرماگدون» را کاوشی ظریف در یک موقعیت اخلاقیِ مرتبط با احساس گناه نامیده و آن را یک داستان نیویورکی کوچک اما تقریباً کامل دانسته است.
به گفته جوردن مینتزر در هالیوود ریپورتر «برش نهایی» فیلمی است که نشان میدهد چطور تصاویر ترسناک فیلمها ساخته میشوند؛ این فیلم درست مثل نسخه اصلی، روی «لذتهای گناهآلود» سینمادوستان انگشت میگذارد.
سازندگان این ما هستیم میخواستند به مخاطب بگویند: ما هستیم و هیچ مرگ و فقدانی آخر قصه نیست.
در آستانه آغاز جشنواره کن به معرفی فیلم های بخش کلاسیک های این دوره پرداخته ایم.
گرچه «کندو» بعد از اتفاقات کوزوو ساخته شده، به مخاطبان این نوید را میدهد که زندگی «تلاش» و «مداومت» است.
«اورسن ولز» مجنونِ بیمارِناکامِ سربه هوایی بود که با اجرای رادیویی واقعنما و خلاقانهاش از «جنگ دنیاها» کشوری را به هم ریخته بود.