كاراكتر هارپر در فیلم «مردان» با رهانيدن وجود خويش از مبدل شدن به شيءشدگي از سوي مردان فيلم، خط بطلاني بر دو قطبي فعال بودن مردانه و منفعل بودن زنانه ميكشد.
حاصل تماشای دو فیلمِ «تاپگان: ماوریک» تام کروز، و «الویس» باز لورمن، ناامیدکننده و نشاندهنده ایدئولوژیزدگی این روزهای هالیوود است.
ریدلی اسکات در ژانرهای گوناگونی فیلم ساخت که در اغلب آنها هم موفق بود. فیلمهای ترسناک علمی تخیلی در کارنامه او دلیلی بر این تنوع جویی ژانری است که خود را محدود به یک شکل خاصی از سینما نکرد.
در «حافظه» با فیلمی طرف هستیم که سر تا ته آن درباره کشتارهای بیرحمانه نیست و برعکس سکانسهای متعدد آرامی دارد که نگونبختیهای یک قاتل افتاده در مسیر پیری و فراموشی را به نمایش میگذارد.
فیلم «من خیلی مراقبم» فیلم طنزی سیاه و گزنده در نقد کاپیتالیسم معرفی شده و به طور کلی مشکلات سیستم مراقبت خانگی را به چالش میکشد.
کریستوفر نولان، کارگردان سرشناس بریتانیایی است که خود را محدود به یک سری الگو و منبع الهام کمتعداد نمیکند.
«منک» نامه عاشقانه جک و دیوید فینچر به سینماست اما عشقی که زوایای تاریکی از معشوق را هم روشن میکند.
در انیمیشن «لایتیر» یکی از مواردی که موجب میشود هواداران «داستان اسباببازی» به شدت از آن رنج ببرند، حس نشدن روح و هویت سحرانگیزِ جهان «داستان اسباببازی» در انیمیشن «لایتیر» است.
اتفاقات و بافت فیلم «آمبولانس» چنان سرسامآور و دیوانهکننده است که طرفداران مایکل بی در زمان دیدن فیلم از او قطع امید و در دل آرزو میکنند که ای کاش این فیلم هر چه زودتر تمام شود.
کارگردانی فیلم «تلفن سیاه» نه آنچنان نوآورانه است که سرمنشأ الهام برای سایر فیلمسازها باشد، نه آنچنان ضعیف که از تک تک پلانها بتوان عیب و ایراد گرفت.