بحث تغییر کاربری سینماها پس از شیوع گسترده ویروس کرونا، به یکی از نگرانیهای جدی سینمای ایران تبدیل شد.
شاید برگ برنده «آتابای» در نگاه طنزآلود و چخوفی، حتی به موقعیتهای خطیر و مخوفی که شخصیتها با آن رویارو میشوند، نهفته باشد.
شاید بتوان گفت که فیلم «لامینور» با صدای سازها هشدار میدهد که بهتدریج و با مداومت بیمهری، در آیندهای نزدیک، هیچ احساسی از فقدان آرزومندی و خیرخواهی نخواهد بود.
«علفزار» فیلم عمیقی است که تلخترین موقعیت را به نمایش میگذارد اما بدون استفاده از ابزارهایی مثل معجزه، روزنه امید را هم پیش رو میگذارد.
افتخار سینمای ایران است که همواره توجه ویژهای به شهر مشهد و بارگاه ملکوتی امام هشتم داشته و قصههای مختلفی را حول محور این شهر مذهبی و توریستی تعریف کرده است.
«بندر بند» ساخته منيژه حكمت را میتوان پاسخی به نيازی جدی در سينماي مستقل ايران دانست.
«مغز استخوان» فیلمی است که خود را با عنوان یک درام اجتماعی معرفی میکند اما اتفاقاتی که طی آن رخ میدهد از فیلمهای علمی تخیلی عجیب هم عجیبتر است.
ویژگیهای ظاهری خاص و قدرت بازیگری احمد آقالو باعث شده بود که او از یاد نرفتنی داشته باشد؛ وی جزو بازیگرانی است که جای خالیاش کماکان پر نشده است
با وجود نقدهایی که به «پسران دریا» وارد است، به لحاظ سادگی فیلمنامه، ریتم متعادل و جذابیت تصاویر تماشایش حال مخاطب را خوب میکند.
«علفزار» یکی از ملتهبترین فیلمهای جشنواره فجر ۱۴۰۰ محسوب میشود که با وجود ضعفهایی که دارد فیلمی جسورانه است.