اکران فیلم «پیرپسر» به کارگردانی اکتای براهنی در جشنواره فیلم فجر تجربهای جدید و منحصر به فرد برای مخاطبان ایجاد کرد.
فیلمنامه خدای جنگ تلاش میکند از الگوی فیلمهای هالیوودی پیروی کند؛ الگویی که در آن، قهرمان با چالشهای متعدد مواجه شده، در برخی لحظات به ناامیدی میرسد، اما انگیزههایی او را به مسیر بازمیگردانند.
فیلم ۱۹۶۸ به کارگردانی امیرمهدی پوروزیری، داستانی درباره بازی فوتبال ایران و اسرائیل در سال ۱۳۴۷ است که در تهران برگزار شد.
فیلم فریاد به کارگردانی محمدرضا اردلان، داستان پسر نوجوانی را روایت میکند که بیکس و کار است و برای پیدا کردن سرپناه و کار، در یک مرغداری مشغول به کار میشود.
کمدی صددام از آن سوژههایی است که ایدهای نسبتا بکر دارد که میتوانست تبدیل به فیلمی جذاب و کمدی پرکششی شود، اما خروجی کار بسیار ناامیدکننده از آب درآمد.
فیلم غریزه به کارگردانی سیاوش اسعدی درامی عاشقانه است که لایههای تراژدی آن هر چه زمان فیلم پیشتر میرود، آشکارتر میشود.
پیشمرگ به کارگردانی علی غفاری، روایتی از بخشی از زندگی شهید سعید قهاری است، اما روایت آن دچار مشکلات ساختاری جدی است.
ماریا به کارگردانی مهدی اصغری ازغدی، روایتگر زندگی یک فیلمساز جوان است که در روز عروسیاش با حادثهای عجیب مواجه میشود: دختری از روی پل خود را روی ماشین او پرت کرده و به کما میرود.
فیلم «رها» نه از منظر یک فیلم نامه قصه گو با داستان جذاب و تعلیقهای بینظیرش بلکه به گمان من به دلیل پرداختن به زندگی یک طبقه اجتماعی گرفتار شده در بحرانهای اقتصادی-اجتماعی که در حال سقوط است حائز اهمیت است.
محیطزیست، تنها یک موضوع فرعی یا پسزمینهای برای روایت داستانها نیست؛ بلکه یک بحران جهانی و ملی است که نیازمند آگاهیبخشی، مشارکت عمومی و تغییر نگرشهای عمیق در جامعه است.