قسمت اول «یاغی» شاید بینقص نباشد اما از جنبههای مختلفی امیدوارکننده بهنظر میرسد: طرح داستانی کنجکاویبرانگیز و پرکشش، بازی متفاوت علی شادمان و امیر جعفری از جمله ویژگیهای بارز این قسمت محسوب میشوند.
فیلم هجو اجتماعی روبن اوستلوند با سکانس ۱۵ دقیقه ای دریازده شدن شخصیت ها دل تماشاگران را در فستیوال کن برد.
لودهبازی حداکثری در طول فیلم برای خنداندن تماشاگر به هر قیمت برگ برنده اطیابی در سالهای اخیر محسوب میشود که در فیلم انفرادی آن را میبینیم.
مطلبی درباره تعدادی از فيلمهای عجيب و غريبی كه شايد ديدنشان فقط در كن ممكن باشد منتشر شده است.
انیمه حباب، بیشاز هر چیز اثری عاشقانه است که در رسیدن به نقطهی پایان از خلاقیتهایی مثل پارکور در فضای تهاجمی یک ویرانشهر به هیجان لذتبخشی دست مییابد و جزو انیمههای باکیفیتی است که نباید لذت دیدنش را از دست داد.
فیلمنامه «بالا را نگاه نکن» در طعنهها و کنایههای سیاسی خود هوشمندی لازم را به خرج نمیدهد و همه چیز را تا فاجعه نهایی در سطح پیش میبرد.
«مجبوریم» فیلمی محترم و قابل قبول و جسور در نمایش انواع و اقسام مسائل و معضلات اجتماعی است.
در سومین روز از جشنواره کن، غیرمتعارفترین فیلم بنام EO (عر عر) ، تماشاگر را بیتفاوت نمیگذارد؛ اثری که به هیچ عنوان نمیتوان آنرا در ژانر مخصوصی قرار داد مگر ژانر سینما/جنون!
«پوست» در تعبیری هنرمندانه و تو در تو، ایهام دلپذیری ارائه میدهد از جهانِ آینهگونِ ما؛ جهانی که عملکرد و رفتارهایمان را در بازتابی غیرقابل پیشبینی به سمتمان منعکس میکند.
جاشوا روتکف از انترتینمنت ویکلی، فیلم «زمان آرماگدون» را کاوشی ظریف در یک موقعیت اخلاقیِ مرتبط با احساس گناه نامیده و آن را یک داستان نیویورکی کوچک اما تقریباً کامل دانسته است.