پیوند بین سینما و جامعه نشر و ادبیات بسیار ضعیف و تعداد آثار اقتباسی به شدت محدود و ناچیز است .سینماگران معضل اصلی را در نگاه نویسندگان میدانند و نویسندهها آن را به فیلمسازان گره میزنند.
ادبیات تحول عظیمی در صنعت سینما و بخصوص سینمای جنگ در بخشهای مختلف ایجاد کرده است.
ابراهیم فروزش فیلمنامهنویس و کارگردان سینما و تلویزیون در یادداشتی درباره آثار کارگردانان و نویسندگان گفت.
«ارفاق»حادثه و نقطه عطف اول فیلم ر ا که از برخورد شاگرد ضعیف با معلم رخ میدهد کاملا تصادفی و سوتفاهم برانگیز نشان میدهد،به نوعی کارما و بازگشت رفتارهای انسان را به خودش تداعی میکند.
طبق گفتهی کریستن لستر در ویدیوی منتشر شده از پشت صحنهی ساخت «خرخر کردن»، این اثر بر اساس تجربیات و احساسات شخصی وی ساخته شده است.
فیلم تلاش میکند تا بازگویی جدیدی از داستان کلاسیک دراکولا اثر جدیدی را ارائه کند و به داستانی بپردازد که کمتر احتمالا طرفداران این خون آشام با آن آشنا هستند.
بخش اپیزودیک «اکتور» سریال مربوط به داستانکهای فرعی است که با توجه به مضمون کلی در دل روایت اصلی به کار گرفته شدهاند.
ایدهی داستانی انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا:دگرگونی » در هیچ بخشی از فیلمنامهی شلختهی آن به پرداخت ویژهای نمیرسد.
«بی مادر»اثری ملودرام با داستانی نسبتاً تلخی است و کارگردان فیلم به خوبی میدانسته برای درست از کار درآمدن حس و حال فیلم باید به سراغ بازیگرانی برود که با بازی متفاوتشان بتوانند حس و حال فیلم را درست از کار در بیاورند.
«بعد از رفتن»؛داستانی عاشقانه که در آن مفاهیم اخلاقی مانند عشق و ایثار و فداکاری به شکل متفاوتی در آن عرضه میشود و کارگردان میکوشد از دل یک داستان تکراری روایت متفاوتی بیرون بکشد.