فیلم باربی برای راه یابی به پردههای نقرهای راه تقریبا ۱۵ سالهای را طی کرده و در این شاهد تغییر استودیوی سازنده و اعضای اصلی آن به دفعات مختلف بوده است.
به نظر میرسد سریال «حیثیت گمشده» با روند مثبتی که تا امروز داشته است بتواند مخاطب خود را داشته باشد البته اگر فیلمنامه همچنان پایبند به فرم و محتوای درست خود باشد.
«داخل پنت هاوس» از وجه مضمونی تلاشی در خورد توجه داشته و فلسفه بروز هنر و نسبت انسان با زندگی و هنر را هدف گرفته و تلاشی خام دستانه کرده تا این چندگانگی روحی و وجودی را به روایتی داستانی بدل کند.
در فیلم «چپ-راست» پر از اغراقهای نتراشیده و تکرارهای دستمالیشده است؛ حتی گاهی در میزانسنها نیز این اغراقها شکلی مزاحم و آزارنده به خود میگیرند.
برای دوستداران هالیوود و نگاه اسطورهساز آن فیلم، اثری چشم نواز محسوب میشود که در نهایت آنها را تا پایان فیلم همراه میسازد.
«مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» که موفق به جذب مخاطب میشود، جهانبینی کلی هنرمند نیز به وضوح و در پس نگاه او به رخدادهای داستانهای کوچک و بزرگ پیرامون شخصیتهای اصلی پیداست.
«خرس» به جای اینکه صرفا همان داستان را بازسازی کند، چیزی متفاوت میسازد.
«بدو خرگوش بدو» ؛ با استفاده از عناصر سینمای وحشت دربارهی شخصیتهای اصلی و ورود عناصر ماورائی، میخواهد مخاطب را همراه و شگفتزده کند.
«ریلیتی» ساخته تینا ساتر نمونهای از تبلور تئاتر واژه به واژه در سینماست. فیلم بر اساس نمایشنامهای نوشته خود تینا ساتر به نام «آیا این یک اتاق است» ساخته شده است.
فصل ماهی سفیدِ قربان نجفی اقتباس آزادی از باغ آلبالو آنتوان چخوف است.