صیاد این فیلم،یک انسان زمینی با باورهای آسمانی است.این بزرگترین امتیاز هنری،ساختاری و محتوایی این فیلم دفاع مقدسی و اجتماعی است.
نام فیلم خرچنگ بدون هیچ ارتباط معنایی با محتوای آن انتخاب شده است و تیتراژ بیشتر شبیه یک آگهی تبلیغاتی است. داستان پر از سؤالهای بیجواب است و کمدی فیلم نیز نتوانسته مخاطب رابخنداند.
در «دونقطه» از شعر، حکایتها و ضرب المثلها میگوییم و از قدرت زبانآوری و کلمهسازی حرف میزنیم.
وحشی با اکستریم کلوزآپهایی از فضاهای داخلیِ یک معدن آغاز میشود. نحوهی کارگردانی، تدوین و صداگذاریِ این نماها فضاسازی لازم برای ورود به قصهای را میکند که بهنظر سیاه و تاریک است.
رها ناراحت و بی اعصاب و نفسگیر است اما بیرگ و بیتفاوت نسبت به وضعیت پرفشار زندگی مردم نیست و همین شریف و عزیزش میکند.
فیلم لالهی کبود حکایت از یک جهش بلند مهرشاد کارخانی در نوع نگاهش به سینما دارد. در این فیلم دیگر خبری از آن کوچه پس کوچه های همیشگی و شخصیت های کوچه و بازار نیست.
مسیر روایی تاسیان در این چند قسمت و به بهانه روابط عاشقانه امیر و شیرین وارد فاز جدیدی شده و به نام روابط عاشقانه، در حال بازنمایی از تصویری تکاندهنده از سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ و اوضاع سیاسی اجتماعی کشور در آن سالها است.
انیمه دویل می کرای همهچیز را برای تبدیل شدن به یک اقتباس با کیفیت را دارد و شروع انیمه هم چنین نویدی را به ما میدهد.
نمایش «کورالاین» که اقتباسی از انیمیشن پرآوازهای به همین نام بود، سال گذشته در تالار وحدت به صحنه رفت و با نگاهی پر از انتظار و چشمانی پرشور از سوی مخاطبان مواجه شد.
حمیدیان با تسلط کامل بر لهجه اصیل تهرانی، بدون اغراق و تصنع، تصویری باورپذیر از جمشید ارائه میدهد که باعث میشود مخاطب به عمق درد، دلبستگی و انسانیت این شخصیت پی ببرد.