رها ناراحت و بی اعصاب و نفسگیر است اما بیرگ و بیتفاوت نسبت به وضعیت پرفشار زندگی مردم نیست و همین شریف و عزیزش میکند.
فیلم لالهی کبود حکایت از یک جهش بلند مهرشاد کارخانی در نوع نگاهش به سینما دارد. در این فیلم دیگر خبری از آن کوچه پس کوچه های همیشگی و شخصیت های کوچه و بازار نیست.
مسیر روایی تاسیان در این چند قسمت و به بهانه روابط عاشقانه امیر و شیرین وارد فاز جدیدی شده و به نام روابط عاشقانه، در حال بازنمایی از تصویری تکاندهنده از سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ و اوضاع سیاسی اجتماعی کشور در آن سالها است.
انیمه دویل می کرای همهچیز را برای تبدیل شدن به یک اقتباس با کیفیت را دارد و شروع انیمه هم چنین نویدی را به ما میدهد.
نمایش «کورالاین» که اقتباسی از انیمیشن پرآوازهای به همین نام بود، سال گذشته در تالار وحدت به صحنه رفت و با نگاهی پر از انتظار و چشمانی پرشور از سوی مخاطبان مواجه شد.
حمیدیان با تسلط کامل بر لهجه اصیل تهرانی، بدون اغراق و تصنع، تصویری باورپذیر از جمشید ارائه میدهد که باعث میشود مخاطب به عمق درد، دلبستگی و انسانیت این شخصیت پی ببرد.
همه شخصیتها در انیمیشن خاطرات یک حلزون، و دیگر فیلمهای آدام الیوت بر اساس آدمهایی خلق شدهاند که او در زندگی واقعی با آنها دیدار کرده است.
کسلوانیا: منظره شب با رفع بسیاری از مشکلات فصل اول تبدیل به یکی از بهترین اقتباسهای ویدیو گیمی شده است و با ارائه یک روایت کامل و جذاب و بدون اینکه زیاد به حاشیه برود، یک صحنه اکشن بزرگ و با هیجان بالا به بیننده تقدیم میکند.
لاله با همه ضعفها و قوتهایش، تلاشی برای احیای درامهای ورزشی به حساب میآید که البته خروجی نهایی آن کاملا متوسط از آب درآمده است.
دایناسور که فیلمنامه آن را امیر برادران نوشته، کاملا از دل کلیشههای آشنای سینمای کمدی بیرون آمده و روی آشنایی ذهنی تماشاگر با آن حساب ویژهای باز کرده است.