طنز و کمدی فیلم برخلاف بسیاری از آثار چند سال گذشته چندان حاوی تصاویری نیست که به زور تلاش کند تا بیننده را بخنداند و درواقع فیلم تلاش میکند تا با ایجاد طنز موقعیت و شوخی با مسائل اجتماعی باعث این موضوع شود.
ستاره اصلی این قسمت درواقع شخصیت خانم دقیقه بوده است و او توانسته بخشهای جذابی را در این قسمت داشته باشد. بهجز صحنهای که باعث ترساندن بسیاری از مردم عادی شد، بدون شک حسادت و همچنین تلاش برای بهدست آوردن خالقش از مهمترین دلایل این موضوع است.
«خطوط ناموزون خدا»؛درواقع این فیلم اصلا اثری روانشناختی نیست و نمیتوان به آن نسبت چنین چیزی را داد. تنها چیزی که در فیلم به چشم میآید، ایدههای معمایی و در بعضی پلانها جنایی است.
«شعلهور» به کارگردانیِ کریستین پتزولد، نه داستان آدمها که داستان «گفتوگو» است. تعاملات آدمها نه بهانهای برای شناخت هر چه بیشتر آنها که عموما برای تماشای واکنش «طرف مقابل» است؛ که تاثیر حروف، کلمات و جملههای شخصیتها سنجیده شود.
فیلم میرکریمی از این جنبه قابل تامل است که متفاوت از جریان سینمای رایج این روزها و خندهفروشی! تولید و اکران شده است.
تحلیلی بر فیلم «نگهبان شب» و سبک فیلمسازی رضا میرکریمی.
فیلم «چراغهای آبی»؛ایده رها کردن تعدادی تازهوارد مبتدی در یک محیط کاری بسیار پراسترس و خطرناک که بهطور حتم برای آن آماده نیستند، هیجان را کاملاً تضمین میکند.
زنان گروه انتقام ،اولین و آخرین ضربه را به قاتلی میزنند که تنها یک جمله به یکی از آنان گفته: «تو زن خوبی هستی![پس نباید به من صدمه بزنی]» زنهایی که دیگر نمیخواهند خوب و مورد پسند باشند.
زندان به عنوان فضای نمادین ذهن اُ دای سو معرفی میشود. زندان برای اُ دای سو محرکی میشود تا انتقام بگیرد و این هدف و باوری است که در ناخودآگاه او رشد پیدا میکند.
«همکلاسی قدیمی»؛فیلمی با محوریت انتقام این فیلم با انتقام از غیر آغاز و به انتقام از خود ختم میشود.