فیلم «جنگل پرتقال» ریتم مناسبی دارد. اساسا باید تاکید شود که در تحلیل فیلمها نباید از اصطلاحات ریتم تند و یا کند استفاده کرد. «ریتم مناسب» وجود دارد و جهان و روایت فیلم تعیین میکند که باید دارای چه ریتمی باشد.
انیمیشن کوتاه (خانه به دوش) هشداری برای مردمان عصر ماشینی است.انیمیشنهایی مثل خانه به دوش وجود دارند تا ثابت کنند که زمان سبک انیمیشن سازی دو بعدی هنوز به پایان نرسیده است.
در فیلم«بازگشت به سئول»شخصیت اصلی را در موقعیتهای پیچیده و دشوار قرار میدهد و از این طریق به واکاوی واکنشها و رفتار او در مواجهه با فضا و محیطی غریبه میپردازد که بهشدت برای او ناآشناست.
فیلم «سوداگران درد» با الهام از یک داستان واقعی تولید شده است و به پشت پرده شرکتهای داروسازی و دادن رشوه برای فروش محصولات خود میپردازد.
قرینهای مؤثر و تکاندهنده که بیرویا را صاحب یکی از غریبترین و بهیادماندنیترین پایانهای سینمای ایران در چند دهه اخیر میکند و درواقع، تفاوت اصلی میان رویا و زیبا را رقم میزند.
انیمیشن «آخر هفتهها» داستان پسر بچهای را روایت میکند که تجربهی تلخ جدایی والدین را از سر گذرانده است. زندگی کردن در دو خانهی مجزا حس و حال عجیبی دارد که پسر بچهی داستان ما بهتر از هر کسی از آن با خبر است.
داستان زندگی ایمی را به عنوان یک پرستار شیفت شب بیمارستان برای روایت قتلهای زنجیرهای بیماران انتخاب کرده، بخش ابتدایی به معرفی این کاراکتر با تأکید بر بیماری حاد قلبی او اختصاص یافته است.
«ونتانا» حرفهای زیادی برای گفتن دارد. شاید اولین چیزی که نظر هر بینندهای را به خود جلب کند، جادوی همیشگی دیزنی در به تصویر کشیدن خیالات و بلند پروازیهای کودکانه در پردهی نمایش دنیای واقعی باشد.
همو که به شکل حرفهای به این شغل مشغول است، اعتقادش را با ما در میان میگذارد و میگوید اگر عادت به همدردی کردن با آدمها داری، جای تو در این حرفه نیست. برای این که همدری یعنی نقطه ضعف.
بلاشک بائو یکی از عمیقترین و تاریکترین آثار کوتاه پیکسار به حساب میرود. با وجود اینکه این اثر مثل سایر ساختههای پیکسار انیمیشنی است که ردهی سنی خاصی را مخاطب هدف خود قرار نداده.