«مجنون» با یک فیلمنامه حساب شده قصه شهادت شهید زینالدین را قدم به قدم برای مخاطب به تصویر میکشد. «مجنون» استراتژی مشخص و سینماتیکی برای عروج شهدای جنگ ایران و عراق دارد.
بد نبود نویسنده فیلمنامه «بهشت تبهکاران» نیز در طراحي شخصیتهای قدیمی و نگارش گفتگوهای ایشان دقت بیشتری به خرج میداد تا حس و حال آن دوران را بهتر انتقال دهد.
ماجرای فیلم با فیلمنامه قوی و پرکشش، به خوبی رویای یک فیلمساز را به تصویر میکشد و با اشاره به فساد پشت صحنه قبل از انقلاب و غیراخلاقی بودن فیلمفارسی، اسم بردن از سینمای پاراجانف به عنوان شاعرانهترین سینمای جهان، فیلمهای هنری و تجاری را در تقابل با هم قرار میدهد.
سیاستگذاری اصلیاش مطرح کردن افسانههای کهن ایرانی و آشنایی مردم با این افسانهها بوده و اگر فصل سومی هم برای این سریال وجود داشته باشد قطعاً با همین رویکرد خواهد بود
معلوم نیست که مسئله و گره شخصیت «میرو» چیست؟ آیا میتوان با خرده داستانها و کشمکشهای ساده گرهافکنی را تا اواخر فیلم به تعویق انداخت؟ اگر تمایل رفتن «میرو» به جبهه و درخواست رضایت مادرش، نقطه عطف دوم فیلم است، نقطه عطف اول آن کجاست و چرا به اندازه آن قدرت ندارد؟
«آغوش باز» یک تجربه متفاوت در مواجهه با کارگردانی به نام بهروز شعیبی است! این امر در بسیاری از سویههای فیلم رویت میشود.
در سینما ترفندهای زیادی برای جذب مخاطب و سرگرم کردن آن وجود دارد. «قلب رقه» از چند ترفند قابل توجه برای رسیدن به این امر استفاده کرده است.
فیلم «دست ناپیدا» با ریتم کند، بازیهای معمولی و داستانی فاقد کشمکشهای دراماتیک نمیتواند ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند و علاوه بر بعد ندادن به شخصیتها و فقدان نمایش انگیزه برای آنها، در تبدیل این موقعيت نمایشی به یک درام قوی موفق عمل نمیکند.
پرسش اینجاست که یک کارگردان وطنی تا چه اندازه مجاز است دست به چنین اقتباس و بازتولید حوادث روی داده در یک فیلم دیگر بزند؟ آیا در این صورت نباید به مخاطب توضیح دهد که این فیلم اقتباسی آزاد یا نعل به نعل از فیلم دیگری است؟
لیست فیلم های راه یافته به بخش چهل و دومین جشنواره فیلم فجر اعلام شد.