«مجبوریم» فیلمی محترم و قابل قبول و جسور در نمایش انواع و اقسام مسائل و معضلات اجتماعی است.
در سومین روز از جشنواره کن، غیرمتعارفترین فیلم بنام EO (عر عر) ، تماشاگر را بیتفاوت نمیگذارد؛ اثری که به هیچ عنوان نمیتوان آنرا در ژانر مخصوصی قرار داد مگر ژانر سینما/جنون!
«پوست» در تعبیری هنرمندانه و تو در تو، ایهام دلپذیری ارائه میدهد از جهانِ آینهگونِ ما؛ جهانی که عملکرد و رفتارهایمان را در بازتابی غیرقابل پیشبینی به سمتمان منعکس میکند.
جاشوا روتکف از انترتینمنت ویکلی، فیلم «زمان آرماگدون» را کاوشی ظریف در یک موقعیت اخلاقیِ مرتبط با احساس گناه نامیده و آن را یک داستان نیویورکی کوچک اما تقریباً کامل دانسته است.
یکی از نویسندگان فیلمنامه «موقعیت مهدی» گفت: پرداخت زمینی شهدا در این سالها دیگر نکته تازهای نیست؛ با این کار، قهرمان را از آسمان میآوریم به روی زمین و مخاطب با آن همذات پنداری میکند.
دیوید الریچ از ایندیوایر یکی از طرفداران فیلم «تاپگان: ماوریک»، این فیلم را راضیکنندهترین اکشن تابستانی از زمان «مأموریت غیرممکن: فالآوت» میداند.
عناصر فانتزی «همسر چایکوفسکی» به آن کمک میکنند تا به اندازه زمستان روسیه تلخ و تیره نشود اما این فیلم کماکان بیرحم و سرد و بیپروا است.
«شادروان» بیش از هر چیز محفل هنرنمایی بازیگرانش است به طوری که سینا مهراد و بهرنگ علوی شاید بهترین نقشآفرینی کارنامه خود را اجرا میکنند و سه بازیگر زن این فیلم نیز همگی نمونهای از بهترین بازیهای کارنامه خود را ارائه دادهاند.
«لامینور» از چند مشکل بزرگ رنج میبرد؛ برخی از قسمتهای فیلم لوس و تصنعی و برخی از خردهداستانها رهاشده بهنظر میرسند.
انیمیشن هیلدا و پادشاه کوهستان یک پکیج سرگرم کننده و جذاب است که تلاش میکند تا ارزشهای خانواده و عشق مادرانه را نشان دهد.