انیمیشن پسر دلفینی ۲ به کارگردانی محمد خیراندیش دنبالهای بر اثری موفق است که توانست در گیشه بدرخشد و مخاطبان زیادی را به سینما بکشاند.
بیش از یک دهه از سبک متفاوت ساختاری که فرهادی وارد سینمای ایران کرد (درباره الی) میگذرد و هستند هنوز فیلمسازانی که همچنان از این سبک، بدون این که خلاقیتی از خود به خرج دهند و چیزی به آن اضافه کنند از روی آن کپی میکنند.
مستند «فرشتهها نمیمیرند» زیست انسان و روابط عاطفی را در بحران به تصویر کشیده است؛ در زیر بمباران. و تصاویر به حدی مستند هستند که انگار در همان جا حضور داری و اشکها و بهتها را از نزدیک تماشا میکنی.
رسول صدرعاملی دغدغه نوجوانان را دارد؛ این موضوع البته بسیار ارزشمند و قابل توجه است اما فیلم زیبا صدایم کن، با اتفاقاتی که منطق روایی ندارد، این فیلم را شبیه تولیدات سینمای بالیوود کرده است.
رها به عنوان یکی از آثار اجتماعی جشنواره چهل و سوم که جایش در اکران این روزهای سینمای کمدیزده ایران خالی است، فیلمی قابل احترام است.
انیمیشن ژولیت و شاه به نویسندگی و کارگردانی اشکان رهگذر یک کمدی موزیکال است که از سفر ناصرالدین شاه به پاریس آغاز میشود و در دربار ناصری و شهر تهران پی گرفته میشود.
صیّاد جزء دو فیلم مهم راهبردی جشنوارهی فیلم فجر محسوب میشود در کنار موسی کلیم الله.
در فیلم شمال از جنوب غربی، افشاگریهای مرحله به مرحلهای که در طول فیلم صورت میگیرد به درگیر شدن مخاطب با موقعیت کمک میکند.
فیلمنامه، کارگردانی و در نهایت تدوین در فیلم چشم بادومی همه در تلاشاند تا بازنماییای از ذهن دختر نوجوان ارائه دهند.
مشکل بازی خونی وقتی بروز میکند که فیلمساز مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد و روایتی بی چفت و بست را مدام کش میدهد.