چیزی که فیلم «جاماندگان »را دیدنی کرده، نمایش کلیشهای این تنهایی نیست.حس زندگیای است که الکساندر پین توانسته به تدریج به مَددِ فیلمنامهی به دقت به آن بپردازد.
«بی بدن» شباهت بسیاری زیادی به پرونده عجیبِ آرمان و غزاله دارد و اولین اطلاعاتی که در ذهن بینندهاش زنده میکند، مربوط به این پرونده است.
تازهترین ساختهی هیروکازو کورهئیدا انگار ترکیبی از چند فیلم است. داستان یک دوستی و ارتباط تنگاتنگ، در بستر ماجراهایی شبیه به هانت، که در قالب فرمی راشومونی تعریف میشود.
داستان انیمیشن کوتاه کودک از نظر سادگی به حکایتهای قدیمی و افسانههای محلی شباهت دارد.
سریال «شوگان» داستانی است پیچیده و جذاب درباره حکمرانی. درباره قدرت و ظفرمندی.
فیلم «دره نهنگها» از آن دست فیلمهایی است که در عین سادگی مضمون به دور از هر پیچیدگی تماشاگر با هوش خود را میتواند تا ساعتها بلکه روزها درگیر خود کند.
در فیلم «بازیکنان» داستان در برخی از دقایق نسبتا قابل تحمل جلو میرود، اما در بیشتر دقایق فیلم کاملا غیر قابل تحمل و غیر قابل تماشا میشود.
کتاب «الگوهای فیلمنامه نویسی -مطالعه تطبیقی ساختار روایی در نظریههای فیلمنامه نویسی» از همان ابتدا با مصور کردن تصویر چهار نظریهپرداز مهم در فیلمنامهنویسی جهان بر روی جلد، برای خواننده مشخص میکند که قرار است با چه موضوعاتی در کتاب روبرو باشد.
رابطه فیلمسازان با حوزه ادبیات خوب شده است و میتوان به رونق بیشتر اقتباس امیدوار بود. طبعا این یک معامله برد برد است.
در «شریک جرم» موسیقی بیش از آنکه تنها یک المان تزئینی باشد، در ساختن و تقویت حالات مختلف سکانسها نقشی اساسی ایفا کرده است.