«بی بدن» شباهت بسیاری زیادی به پرونده عجیبِ آرمان و غزاله دارد و اولین اطلاعاتی که در ذهن بینندهاش زنده میکند، مربوط به این پرونده است.
مخاطب سینمای ایران در طول سالهای اخیر نشان داده چه عطش بالایی برای تماشای فیلمهای معمایی و جنایی دارد. به ویژه اگر این فیلمها برگرفته از پروندههای حقیقی دادگاهها باشند و در پسِ ذهنِ تماشاگر ردی از اطلاعات درباره این پروندهها به جا مانده باشد.
تجربه ساخت «علفزار» و حتی «متری شش و نیم» در چند سال اخیر، به خوبی پتانسیل جذب مخاطب در ژانر معمایی و جنایی را نشان داده است. سازندگان «بی بدن» با توجه به تجربههای موفق قبلی، به سراغ سوژهای حساس و ملتهب رفتند تا یکی از بهترین فیلمهای جشنواره فیلم فجر در سال ۱۴۰۲ ساخته شود.
مرتضی علیزاده به عنوان اولین فیلم سینماییاش، کسی را به عنوان فیلمنامهنویس در کنارش داشت که باتبحر زیادی به پروندههای قضایی میپردازد. کاظم دانشی در «علفزار» به عنوان اولین فیلم سینمایی خودش، نشان داده بود، درک و هوش بالایی در یافتن جزئیات و دراماتیک کردن پروندهها دارد.
شبیه به ماجرای آرمان و غزاله
«بی بدن» شباهت بسیاری زیادی به پرونده عجیبِ آرمان و غزاله دارد و اولین اطلاعاتی که در ذهن بینندهاش زنده میکند، مربوط به این پرونده است. نحوه چگونگی اتفاق و روند پیگیری پرونده و تقابل خانوادهها بسیار به پرونده آرمان و غزاله شبیه است و سازندگان فیلم فقط بعضی اطلاعات را تغییر دادهاند.
داشتن همین پس زمینه کافی است تا تماشاگر با کنجکاوی زیادی به تماشای فیلم بنشیند. خوشبختانه علیزاده و دانشی، سوژهای به این حساسی و مهمی را حیف نکردهاند و توانستهاند تماشاگر فیلم را تا پایان با خودشان همراه کنند.
فیلم از همان سکانس اول که با صحنه اعدام شروع میشود، خیلی زود قلاب خودش را میاندازد و تماشاگر را متوجه حساس بودن موضوع میکند. پس از آن فیلم برای رفتن به درونِ داستان اصلی، خیلی مخاطبش را معطل نمیکند و حاشیه نمیرود.
دختری به نام ارغوان ناپدید شده و پدر و مادرش سخت به دنبالش میگردند. در میان جستوجوهای پلیس، آنها به پسری به نام سروش که سابقه دوستی با ارغوان داشته شک میکنند و سروش در همان جلسات اول به کشتن ارغوان اعتراف میکند.
اما در ادامه زیر اعترافش میزند و چیزی را گردن نمیگیرد. پس از این شاهد تقلای خانواده ارغوان در یافتن سرنخی جهت پیدا کردن فرزندشان و از آن طرف دست و پا زدنهای خانواده سروش جهت آزادی سروش هستیم. در ادامه تقابل دو خانواده جهت گرفتن رضایت و جلوگیری از اعدام سروش شکل میگیرد که تا زمان اجرای حکم قصاص ادامه پیدا میکند.
داستان به خودیِ خود، حساسیتبرانگیز است و برای درآوردن چنین داستانی باید بااحتیاط به جزئیات توجه کرد. کاری که در «بی بدن» خیلی خوب اتفاق افتاده همین موضوع است. علیزاده در فیلم دچار هیجانزدگی نمیشود و تا پایان فیلمش را به درست و به قاعده پیش میبرد که این برای یک کارگردان فیلم اولی نکته مثبتی به شمار میرود.
بازی خوب بازیگران
نکته قابل توجه بعدی در فیلم، بازیِ خوبِ بازیگران است. الناز شاکردوست به عنوان مادرِ ارغوان، بهترین بازیِ سینماییاش را انجام میدهد، حتی بهتر از «شبی که ماه کامل شد». بازیِ حسی و درونی شاکردوست، بخشِ دیگری از تواناییهای بازیگری او را نشان میدهد و به خوبی حسِ مادری داغدار، خسته و رنجدیده را به تماشاگر منتقل میکند.
هرچه میگذرد شاکردوست بیشتر تواناییهایش را در سینما نشان میدهد و باید افسوس خورد که او سالهای زیادی از عمر هنریاش را به خاطر بازی در فیلمهای سطحی و گیشهپسند هدر داد.
سروش صحت در نقش پدر ارغوان، پژمان جمشیدی در نقش پدر و گلاره عباسی در نقش مادر سروش بخش مهمی از جذابیتهای فیلم هستند. نوید پورفرج نیز در نقش بازپرس بازی قابل قبولی ارائه میدهد تا تمام عوامل در «بی بدن» در شکلی یکدست در کنار همدیگر قرار گیرند.
«بی بدن» تا پایان فیلم ریتم خوب خودش را حفظ میکند که بخش مهمی از این امر به فیلمنامه خوبِ آن برمیگردد. کشمکش و تقابلهای درونی و بیرونی شخصیتها به شکلی واقعگرایانه نشان داده میشود و به خوبی تماشاگر را با خود همراه میکند.
همذاتپنداری با شخصیتها
حسِ گمگشتگی و فقدان در خانواده ارغوان از یک سو و حسِ تلاشهای خانواده سروش برای نجات از اعدام را کاملا احساس و درک میکنیم. همین به وجود آمدن حسِ همذاتپنداری با شخصیتها در طول فیلم، به برگ برندهای تبدیل میشود و تماشاگر را تا پایان با خود میکشاند.
فقط شاید اگر چند سکانس فیلم برای اکران عمومی در تدوین مجدد حذف شوند، کمک زیادی به بهتر شدن فیلم کنند. سکانسهایی مثل صحبتهای مادر سروش با او در محوطه زندان یا صحبتهای پدر و مادر ارغوان درباره گرفتن مجلس عروسی برای دخترشان یا سکانس که تظاهرات عدهای را پشت درهای زندان نشان میدهد را از فیلم کنار بگذاریم، نه تنها به روایت اصلی خدشهای وارد نمیکند بلکه شکلی بهتر به روندِ داستان میدهند.
«بی بدن» اتفاق مهم جشنواره فیلم فجر امسال است که هنگام اکران نیز با استقبال خوبی از سوی مردم مواجه خواهد شد. باید اذعان کرد فیلم مرتضی علیزاده، سینمای جنایی ایران را یک قدم به جلو برد و بر کیفیتِ آن افزود.
There are no comments yet