«ونتانا» حرفهای زیادی برای گفتن دارد. شاید اولین چیزی که نظر هر بینندهای را به خود جلب کند، جادوی همیشگی دیزنی در به تصویر کشیدن خیالات و بلند پروازیهای کودکانه در پردهی نمایش دنیای واقعی باشد.
برنامهی استعداد یابی و کارآموزی تابستانهی استودیوهای انیمیشن سازی Walt Disney برای هر کسی که آرزوی انیمیشن ساز شدن را در سر میپروراند، فرصتی طلایی و رویا گونه است. کار آموزان مستعد و سخت کوشی که به این دورهی آموزشی حرفهای راه مییابند، نه تنها تجربهی کار در یک استودیوی واقعی و حرفهای (آن هم یکی از استودیوهای دیزنی!) را کسب میکنند، بلکه فرصت ساخت یک انیمیشن کوتاه از ابتدا تا انتها را در طی دورهی آموزشی با همکاری هم دورهایهای خود به دست میآورند. در طول مدت ساخت این پروژههای کوتاه، مربیان که خود از انیمیشن سازان کار کشته و با سابقهی والت دیزنی هستند به روند ساخت نظارت کامل دارند و هر کارآموز را با توجه استعدادها و علایقش در امری خاص به کار میگیرند و مورد کمک و حمایت خود قرار میدهند.
انیمیشن کوتاه یک و نیم دقیقهای (ونتانا)، اثری ساختهی کارآموزان دورهی استعداد یابی سال ۲۰۱۷ دیزنی است که به صورت رایگان در صفحهی فیس بوک این شرکت به اشتراک گذاشته شد. این انیمیشن زیبا که تنها در ظرف دو ماه تولید شده، تنها اثر ساخته شده توسط کارآموزان دیزنی است که به صورت عمومی به نمایش در آمده است. این انیمیشن به عنوان تنها محصولی از این دورهی کارآموزی که از چنان کیفیتی برخوردار بوده که با افتخار به عنوان یکی از ساختههای این استودیو به نمایش در بیاید، توانست محبوبیت زیادی در بین بینندگان و منتقدین کسب کند و حالا تعداد زیادی از دست اندرکاران آن به صورت رسمی در شرکت والت دیزنی مشغول به کار هستند.
انیمیشن «ونتانا» با نمایی از دخترکی شروع میشود که لباس خدمتکار به تن دارد و در خانهای تاریک و نه چندان زیبا مشغول نظافت است. او که از کار زیاد خسته شده، لب پنجره میرود، آن را باز میکند و به دریا که فاصلهی چندانی با خانه ندارد، خیره میشود. او چشمانش را میبندد و اجازه میدهد نسیم خنکی چهرهاش را نوازش کند اما این استراحت کوتاه او چند لحظه بیشتر دوام ندارد و بادی به داخل خانه میوزد و چند نقشهی کاغذی را که در گوشهای روی هم چیده شدند در کف خانه پخش میکند. دخترک که از صاحب خانه، که از قاب تصویرش روی دیوار مشخص است یک دریانورد نه چندان مهربان است، میترسد، با هراس نگاهی به تصویر او میاندازد و سپس به سرعت مشغول جمع کردن نقشههای کف اتاق میشود که ناگهان تصویری در یکی از آنها نظر او را به خود جلب میکند…
«ونتانا» حرفهای زیادی برای گفتن دارد. شاید اولین چیزی که نظر هر بینندهای را به خود جلب کند، جادوی همیشگی دیزنی در به تصویر کشیدن خیالات و بلند پروازیهای کودکانه در پردهی نمایش دنیای واقعی باشد، اما پیامی که «ونتانا» سعی دارد در پس این انیمیشن زیبا و خوش ساخت بیان کند بیشتر از این حرفها است. در این انیمیشن ما با سه شخصیت طرفیم؛ دخترک که مشخص نیست خدمتکار خانه است یا دختر خانواده، دریانورد عبوث که مشخص است حرف اول و آخر را در این خانه میزند و اژدهای نهفته در نقشه که نماد تمام آرزوها و رویاهای دختر بچه است. دخترک با لباسهایی ژنده در خانهای تاریک گیر افتاده که با دنیای زیبای آرزوهای او شاید چند متر بیشتر فاصله ندارد. او در این زندگی یک خدمتکار است و از این وضعیت رضایت ندارد اما ترسش از خشم تند صاحب خانه او را وادار به اطاعت و کار کردن مثل یک برده میکند. اما قطار این رویدادهای بد وقتی که سر و کلهی رویاها و آرزوهای این دختر کوچک به شکل یک اژدها در محیط سرد و تاریک خانه پیدا میشود، از حرکت میایستد. اژدها میآید و دخترک کم کم میفهمد که دریانورد آنقدرها هم ترسناک نیست. او میخندد، خودش را پیدا میکند و در نهایت دل به دریا میزند و نه در سایهی ترس شخصی دیگر، بلکه برای آرزوهای خودش زندگی میکند. در تعبیری ریزتر، در کنار این قصهی شیرین شکستن محدودیتها و گذر از ترسها، میتوان به وضوح مفاهیم فمنیستی را که همسو با جریانات فکری این روزهای دیزنی است مشاهده کرد. معادله خیلی ساده است؛ دخترک در جامعهی کوچک مرد سالارانهای به جمعیت دو نفر گرفتار است و این مسئله او را از هرآنچه به زندگی او روشنی میبخشد دور کرده. تفکرات سنتی حاکم در این جامعه، او را به ماندن در خانه، کار کردن و ترس از کوچکترین تخطی و اشتباه وادار میکند اما آرزوها و رویاهایی که او در سر دارد نهایتا باعث میشوند که او زنجیرهای سبکی را که برای مدتها سنگین میپنداشته از دست و پای خود باز کند و با زیر پا گذاشتن حاکمیت مردی که زندگی را به کام او تلخ کرده بود، با بیرون رفتن از خانهای که دیوارهایش سدی بر مسیر آرزوها و اهداف او بود، سرنوشتش را خودش، نه آنگونه که پیش از این به او میگفتند، به دست بگیرد و زندگی ماجراجویانهی جدید خود را در دنیای روشن آغاز کند.
سبک طراحی انیمیشن کوتاه «ونتانا» رنگ و بوی کارهای جدید دیزنی را دارد و درست به اندازهی تمام پروژههای بزرگتر این شرکت، زیبا و چشم نواز است. در تولید «ونتانا» از طراحی ترکیبی دو بعدی و سه بعدی استفاده شده و این سبک طراحی بسیار خوب توانسته ذهنیت کارگردانان در به تصویر کشیدن دنیای خیالی شناور ذهن دختر در ترکیب با دنیای واقعی را به زیباترین شکل ممکن انجام دهد. «ونتانا» آنجا که لازم است تاریک و آنجا که لازم است روشن است و به رنگهای درخشان اجازهی هنر نمایی میدهد. این انیمیشن پر از جزئیات هوشمندانهای است که بهتر و بیشتر از خطها دیالوگ در رساندن احساسات و مفاهیم داستان عمل میکنند و این انیمیشن را به اثری که ارزش بارها نگاه کردن دارد، تبدیل میکنند. موسیقی و صداگذاری قدرتمند کار نیز درست به اندازهی سبک طراحی این انیمیشن زیبا و جادویی است. موسیقی استفاده شده در «ونتانا» به خوبی میتواند بدون اغراق و بزرگنمایی احساسات شادی، ترس یا آرامش را به بیننده القا کند و بدون شک کمک زیادی به تاثیر گذاری «ونتانا» میکند.
انیمیشن «ونتانا» از هر نظر اثری قوی و شایستهی تقدیر است. خیلی از بینندگان با دیدن انیمیشن دلشان میخواهد که اثری بلند از داستان این انیمیشن ساخته شود اما نکتهای که درمورد «ونتانا» وجود دارد این است که این اثر تنها در یک دقیقه و نیم آن حس و پیامی را که میخواهد به بهترین شکل ممکن به بیننده منتقل میکند و در هیچ زمینهای برای آوردن لبخند رضایت بر لبان بیننده کم کاری نمیکند.
There are no comments yet