مادر خوب فیلمی جنایی است که در بستر روابط خانوادگی اتفاق میافتد و با استفاده از خصوصیات ژانر حرکت میکند.
داستانهای جنایی، آثاری ماندگار و همیشگی هستند. تاریخ مصرف ندارند و هیچگاه نیز کهنه نخواهند شد. فیلمها و داستانهای جنایی بواسطهی زیرشاخههای متعددی که دارند، طیف وسیعی از مخاطبان را بهدنبال خود میکشند. این گونه از نمایشها یا در دادگاهها اتفاق میافتند و یا پلیسها و کارگاههان بهدنبال حل معما و جنایتی هستند که رخ داده است. ژانر جنایی پارادایمهای مخصوص بهخود را دارد که فیلمسازان با استفاده از یکسری فرمولهای همیشگی بهدنبال جای دادن روایت خود در آنها هستند و گهگاهی نیز دست به یکسری نوآوریهای تازه میزنند.
فیلم مادر خوب، یک اثر جنایی است که هم در پی حل یک معما برمیآید و هم اینکه بهدنبال خود تعلیق میآفریند. این فیلم از قواعد ژانری استفاده میکند و سعی دارد که در مسیری آشنا پیش برود و چیزی را از نو نسازد. مادر خوب اثری متوسط در میان فیلمهای جنایی است. نه میتوان جز آثار خوب به شمارش آورد و نه میتوان اثری بد آن را قلمداد کرد. ناگفته نماند که بعد از دیدن فیلم ممکن است کاملا آن را از یاد ببرید اما هنگام تماشایش قطعا به مخاطب لذت تماشای یک اثر جنایی را خواهد بخشید.
فیلم، ۶ دقیقه بعد از شروع روایت، وارد درام میشود. مخاطب از پشت شیشهها ماریسا را میبیند که پسرش را در آغوش گرفته و بسیار غمگین است. سکوتی اضطرابآفرین در جریان است و تعلیق آرامآرام شکل میگیرد. بعد از آن به قبرستان میرویم، ماریسا بههمراه پسرش در کناری ایستاده و زنی صورتیپوش را نگاه میکند. هنوز چیزی برای مخاطب روشن نشده اما این آرامش غیرعادی بههمراه لفظ کلمهی قتل و مرگ کار خودش را میکند و اتمسفر این داستان جنایی را میسازد. پسر ماریسا به ضرب گلوله کشته شده و هیچ سرنخی نیز از قاتل در دسترس نیست و از همه مهمتر اینکه همسرش نیز باردار است.
داستان جنایی مادر خوب، در زیرمتنی از روابط خانوادگی اتفاق میافتد. بههمین دلیل فیلم از دو جنبه قابل بررسی خواهد بود. اول اینکه مادر خوب تا چه میزان به قوعد ژانری پایبند است و دوم اینکه چگونه به درام خانوادگی خود قوام میبخشد. استفاده از زیرمتنها در سینما و داستانها برگ برندهای برای اثر نهایی خواهد بود، چراکه همین زیرمتنها هستند که به داستان اصلی بُعدی درخور میدهند و قصه را از حالت تختی بیرون میکشند. شرایطی که باعث میشود فیلم از جنبههای متفاوتی قابل بررسی باشد و هر مخاطبی بتواند با آنها ارتباط بگیرد.
حرکت در ژانر همیشه کار راحتی برای روایت اثر است. چراکه همه چیز از قبل مشخص شده و فرمولها همان فرمولهای همیشگی هستند. چیزی که در این میان باقی میماند اختراع دوبارهی همان ژانر است که به خلاقیت کارگردان و نویسنده بازمیگردد. در میان فیلمها و آثار سینمایی تنها ژانری که بیشازپیش خود را از اول ساخته و درگیر تغییرات شدیدی کرده، وسترن است. بیشتر فیلمهایی که هماکنون در این ژانر ساخته میشوند، بهشدت با آثار اولیهای که در این گونهی سینمایی تولید میشدند، متفاوتاند. اما ژانر جنایی بهجز آثاری که در کره و کشورهای اسکاندیناوی ساخته میشوند، تغییر چندانی درشان مشاهده نمیشود و همچنان پیرو نوع کلاسیک خود هستند.
مادر خوب سعی دارد که از گونهی جنایی کلاسیک فاصله بگیرد و قدری به تریلرهای کرهای و اسکاندیناوی متمایل شود. پلیس فاسد و پلیسی که کاری از دستاش برنمیآید و شاهد جنایتهای سازمانیافته در شهر است، مختص نوآرهای نوردیک و کرهای است که در این فیلم نیز از این عنصر استفاده شده و شهر در غیاب پلیسهای خوب و کاربلد در دست تامینکنندگان و فروشندگان مواد مخدر است.مادر خوباما آن فضای تیره و تار این گونهی جنایی را همراه خود ندارد حتی بعد از اینکه همه چیز برای ماریسا مشخص میشود او با دادن فرزند پیچ به پسر فاسداش امید را به زندگی خود برمیگرداند و تماشاگر را در ناامیدی قرار نمیدهد.
در نوآرهای نوردیکی و کرهای حتی اگر همه چیز ختمبهخیر شود، باز هم تاریکیای وجود دارد که از بین نخواهد رفت. این ویژگی از سبک واقعگرایانهی آنها نشات میگیرد، المانی که به زندگی واقعی نزدیکتر است و بدون سانسور هرآنچه را که در دنیای واقعی اتفاق میافتد را نشان میدهد. اما مادر خوب دوست دارد که داستان خود را به شیوهای هالیوودی تمام کند و هرآنچه از درد و رنج وجود دارد ر ا به فراموشی بسپارد.مادر خوب، جوری تمام میشود که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده، نه برادری کشته شده و نه برادری مسئول فروپاشی خانوادهای شده است.
فیلم از دید ماریسا روایت میشود و مخاطب اندازهی کارکترهای داستان از رویدادهای اتفاق افتاده آگاه است. تماشاگر چیزی را میداند که شخصیتها نیز ازشان آگاه هستند. او جلوتر از آنها حرکت نمیکند و کمتر هم نمیداند. در این شرایط همگی بهدنبال یافتن قاتل هستند و سوال تماشاگر و شخصیتها یکی است: «چه کسی مایک را به قتل رسانده؟» در این فیلم و در غیاب پلیس و کارآگاه این ماریسا و پیچ هستند که بهدنبال پیدا کردن سرنخی از قاتل مایک میگردند و پلیس عملا هیچ کاری انجام نمیدهد. پیچ تصمیم میگیرد که با استفاده از فضای مجازی اطلاعاتی را راجعبه شب قتل پیدا کند. فیلمساز با استفاده از این ویژگی روایت خود را به نوآرهای کرهای نزدیکتر میکند.
مادر خوب، در ادامهی بهرهگیری از عناصر ژانری در پردهی سوم به یک پیچش داستانی غافلگیرکننده میرسد. این نوع از پیچشها که لازمهی ایجاد تریلر است در فیلم مادر خوب نیز به چشم میآید. پیچشی که شاید بهترین رویداد فیلم هم از نظر مصالح درام و هم المانهای ژانری باشد. زمانی که فیلم هنوز به مرحلهی گرهگشایی نرسیده پیچ به خانهی توبی میرود از آنجا با تلفن داکی شمارهی ناشناسی را میگیرد که ناگهان صدای تلفنی از زیرزمین خانهی برادر نامزدش بلند میشود. پیچش جنایی و اضطرابآفرین فیلم همینجا شکل میگیرد و مخاطب به چیزهایی پی میبرد که ماریسا هنوز از آن بیخبر است.
بعد از این پیچش همه چیز برای ماریسا مشخص میشود، او پی به هویت عامل قتل فرزندش میبرد و درام به نقطهی گرهگشایی میرسد. از این نقطه به بعد ما وارد پایانبندی میشویم، همان قسمتی که شاید برای تماشاگر مهمتر باشد. در این پلانها فیلم از لحاظ ارائهی ژانری تخلیه شده و حالا نوبت زیرمتن خانوادگی است که بالا بیاید. ماریسا داستانی دربارهی دو فرزندش مینویسد اما آن را به آتش میکشد و از حق مادری خود صرفنظر میکند. او درگیر کشمکشهای درونی میشود، ماریسا نمیداند که چه راهی را پیش ببرد، آیا به دنبال قاتل پسرش برود و توبی را لو بدهد و یا زندگی جدیدی را شروع کند و بیخیال همه چیز شود؟همانطور که در ابتدای این مطلب نیز گفته شد فیلم مادر خوب هم از نظر یک اثر جنایی قابل بررسی است و هم از نظر درامی خانوادگی. اگر خوب به وقایع این اثر دقیق شویم متوجه خواهیم شد که فیلم از بُعد پرداخت روابط خانوادگی فلج است. در قسمت پایانبندی فیلم، درون ماریسا کشمکشهایی اتفاق میافتد اما این کشمکشها اندازهای نیست که مخاطب را راضی نگه دارد. تماشاگر دقیقا نمیداند که درون این کارکتر چه اتفاقی افتاد که او از انتشار داستاناش صرفنظر کرده و نمیخواهد بهدنبال قاتل اصلی فرزندش برود؟ اصلا چه میشود که ماریسا پایانی خوش را به همه چیز ترجیح میدهد و دیگر الکل نیز نمینوشد؟
مسئلهی بعدی در مادر خوب، عدمپرداخت روابط اعضای خانواده است. ماریسا فرزندش مایک را از خانه بیرون میاندازد و همینجاست که مسیر سقوطاش شکل میگیرد. ما دقیقا نمیدانیم که در گذشته چه بر سر رابطه این دو نفر آمده و چه شده که همه چیز در این خانواده فروریخته و راههای بازگشت از بین رفته. از طرفی دیگر توبی نیز پشت بزرگترین علامت سوال این فیلم قرار دارد. از آنجائیکه شخصیت او خالق پیچشی جذاب در فیلم است، به ارائهی پرداخت بهتری از خود نیازمند است. اول اینکه نقش او در مرگ برادرش چندان پرداخت نمیشود و دقیق مشخص نیست که او چقدر در این جنایات سازمانیافته دخیل است. بهعنوان برادر نیز هیچ فلشبکی ما را بهسمت رابطهاش با مایک نمیکشاند و پیرنگ از جنبهی ارائهی روابط این دو نفر کم خواهد آورد. مادر خوب، اثری میانه با ایدهای جذاب است که بهدلیل طرح خاماش در گونهی جنایی چندان کار نخواهد کرد.
مادر خوب فیلمی جنایی است که در بستر روابط خانوادگی اتفاق میافتد و با استفاده از خصوصیات ژانر حرکت میکند.
There are no comments yet