ادبیات تحول عظیمی در صنعت سینما و بخصوص سینمای جنگ در بخشهای مختلف ایجاد کرده است.
فیلمهایی چون پدرخوانده، در جبهه غرب خبری نیست و دهها نمونه دیگر برگرفته از رمانهای مشهور جهان است. بسیاری از تولیدات سینمای غرب و هالیوود در حوزه جنگ برگرفته از داستانها و رمانهایی است که بعد از جنگهای جهانی اول و دوم به رشته تحریر درآمدند. باید پذیرفت که ادبیات توانسته تحول عظیمی در صنعت سینما و بخصوص سینمای جنگ در بخشهای مختلف ایجاد کند.
به زبان ساده باید پذیرفت که سینمای جنگ در غرب و آمریکا مدیون ادبیات ونویسندگان و خبرنگاران و عکاسان جنگی است؛ در این مجال کوتاه، بیش از آن که بخواهم به آنچه بعنوان سینمای تطبیقی جنگ جهان بپردازم، به دنبال بهره گیری سینمای ایران از ادبیات مقاومت هستم.
هرچند در چندسال اخیر برخی از فیلمسازان به سراغ آثار ادبی رفتهاند ولی باید پذیرفت که حجم تولید داستانهای سالهای دفاع در برابر تولیدات سینمایی بسیار زیاد است؛ بخش عمدهای از نویسندگان صاحب نام ادبیات مقاومت، در زمان دفاع درگیر جنگ بودهاند. عدهای رزمنده بودند، گروهی خبرنگاران و عکاسان جنگی بودند که پس از پایان جنگ به نگارش روآوردند. در کنار آن نسل نخست فیلمسازان جنگی نیز در سالهای جنگ، مستندساز، خبرنگار و گزارشگر بودند. چه در سالهای جنگ و چه در سالهای بعد از آن مجموعههایی مثل حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی محلی شده بود برای شکل گیری جلسات و گعدههای بین نویسندگان جنگ و فیلمسازان این حوزه؛ بازخوانی تولیدات سینمایی که برگرفته از داستان وادبیات است به آثار ماندگار سینما بدل گشته و قطعا ادبیات توانسته پایه آثاری شود که تاریخ جهان را ثبت و نسلهای مختلف با آن زندگی کردهاند.
سینمای ایران تا قبل از سال ۱۳۶۰ هیچ فیلم جنگی را در کارنامه خود ندارد، هرچند در سالهای ۵۸ و۵۹ فیلمهای مستند خبری از جنگهای کردستان تولید و از تلویزیون پخش شده بود ولی شروع فیلم سازی جنگی از سال ۶۰ آغاز میگردد. اما امروز با دیدن فیلمهایی همچون ۲۳نفر و اتوبوس شب بخوبی در مییابیم که ادبیات مقاومت چه پتانسیلهای قوی برای تولید فیلم دارد.
از سوی دیگر ورود نسل جدید نویسندگان ادبیات مقاومت و تولید آثاری با زبان امروزجامعه، کار را برای سینماگران آسانترخواهد کرد؛ باید پذیرفت که سینمای جنگ ایران راهی بجز استفاده از ادبیات دفاع مقدس ندارد و دست اندرکاران سینما با اتکا به این حوزه میتوانند به تولید آثار جهانی دست یابند.
نباید از عامل تاریخی در میان موانع شکلگیری جریان اقتباسهای دفاع مقدسی چشم بپوشیم. در حدود چهار دههای که از ابتدای جنگ تحمیلی میگذرد، حدود یک دهه صرف خود جنگ شده است که فرصتی برای روایت ادبی آن نبود و فیلمسازان مستقیماً به سراغ پرداخت سینمایی رفتند. دهه هفتاد با تغییر گفتمان کلی اجتماعی، تولید آثار سینمایی جنگی رو به افول گذاشت و البته فرصت یا انگیزهای هم برای تولید آثار ادبی درباره دفاع مقدس پیش نیامد. سیاستهای غلط فرهنگی در دهه هشتاد سبب شد تا سینمای دفاع مقدس بهکلی از بین رفته و جز کارگردانان نسل اول سینمای مقاومت، کسی به سراغ تولید این دست آثار نرفت و طبیعتاً انگیزه و شانسی هم برای ارتباطگرفتن با فضای ادبیات جنگ نداشتند.
دو موضوع مهم که بایست در موضوع اقتباس در نظر داشت یکی نقش سازمانها و نهادهای فرهنگی برای تسهیل این امر است؛ متاسفانه از دهه هشتاد به بعد بخشی از نهادهای متولی حوزه سینما، نقش ادبیات را فراموش کرده و اصولا به سینمای جنگ اهمیتی نمی دادند؛ در این میان نباید فراموش کرد که تولیدات سینمایی و ادبیات مقاومت، هردو مسیر ضدجنگ را پیش رفته و سخن از مقاومت گفتهاند؛ کتابهایی همچون خاطرات فرماندهان و رزمندگان و آزادگان قابلیت ساخت فیلمهای سینمایی با نگاه جهانی را دارد و اگر نهادهای متولی در این حوزه سرمایه گذاری مناسب کنند، قطعا ادبیات مقاومت و دفاع مقدس بخشی از سینمای جهان را تسخیر خواهد کرد.
موضوع دیگر که به یکی از موانع برسر راه اقتباس بدل گردیده است، موضوعات امنیتی برخی از فرماندهان دوران دفاع مقدس است؛ این نه فقط در خصوص افراد که در مورد برخی عملیاتها نیز صدق میکند؛ برخی نهادهای نظامی مانع اصلی در مسیر تولید ادبیات و البته فیلمهای سینمایی هستند. البته این که برخی موضوعات به امنیت ملی مرتبط است، برای اهالی هنر قابل پذیرش است ولی، سخت گیریهای بیش از حد، بخصوص در حوزه سینما سبب شده تا فیلمسازان رغبت زیادی به تولید آثار دفاع مقدس نداشته باشند. یکی دیگر از موانع ساخت آثار اقتباسی، عدم پرداخت ادبی و هنری مؤثر در برخی کتابهاست. برخی از فیلمنامهنویسان و کارگردانها معتقدند که بطور خاص برخی کتابهای خاطرهنگاری یا زندگینامهنویسی شهدا، فاقد فضاسازی، روایت داستانی، شخصیتپردازی مؤثر، دیالوگ و تصویرسازی و سایر عناصر لازم برای یک اقتباس سینمایی خوباند. در واقع اگر ادبیات نتواند خالق اثر هنری را سر ذوق بیاورد و موتور خلاقیت ذهنی او را روشن کند، قاعدتا اقتباسی نیز اتفاق نخواهد افتاد و این یکی دیگر از موانع جدی برسر راه است.
گذشته از آنچه بیان شد، ادبیات مقاومت و دفاع مقدس به رشد و بالندگی لازم رسیده و نسل اول نویسندگان ادبیات جنگ توانستهاند چگونه نوشتن را به نسلهای بعد خود آموزش دهند؛ همان طور که قبلا نیز اشاره شد، ادبیات دفاع مقدس مسیر درست رشد را طی کرده و یکی از مهمترین تولیداتش، نگارش کتاب برای نسل کودک و نوجوانان است. در این میان باید اعتراف کرد که کمترین فیلم در حوزه کودک و نوجوان تولید شده و این در حالی است که نوجوانان دهه شصت نیز در دفاع سهم داشتند.
بخش دیگری که سینمای دفاع کمترین سهم را بدان اختصاص داده و در ادبیات سهم بیشتری داشته، حضور زنان در طول سالهای مقاومت و پس از آن است؛ با مطالعه و پژوهش سالهای جنگ بخوبی در مییابیم که بانوان سهمی عظیم در مقاومت داشتند. همسران رزمندگان در تمام دوران حضور شوهرانشان در جبهه، مسئولیت خانواده را برعهده داشتند. همسران شهدا، خود به تنهایی فصلی جذاب، ناب و کم همتا درتاریخ جنگهای جهان است. سینمای دفاع مقدس به این قشر از جامعه بسیار بدهکار است. سهم زنان پس از جنگ نیز ادامه یافت؛ همسران جانبازان و آزادگان پس از پایان جنگ نیز با مشکلات و گرفتاریهای بازمانده از آن سالها دست و پنجه نرم میکنند.
در حوزه ادبیات، زنان سهم بیشتری را داشتند ولی در سینما چنین نشد؛ اگر در حوزه زنان، سینمای دفاع مقدس از کتب منتشره بهره ببرند، یقینا شاهد آثاری بی بدیل در سینمای جنگ جهان خواهیم بود.
مخلص کلام این که تجربه سالهای تحقیق و پژوهش در حوزه ادبیات دفاع مقدس و آشنایی اندک با سینمای جنگ وهمچنین آثار سینمایی اقتباسی در این حوزه نشان داده است که کم کاری شده و اگر سینماگران کشور با ادبیات دفاع مقدس همسو شوند، تحول عظیمی در سینمای جنگ رخ خواهد داد. ادبیات، سهل ترین راه رشد سینمای اقتباسی دفاع مقدس است. حال باید دید چگونه میتوان این دو رشته فرهنگ ساز را در کنار هم قرار داد تا تاریخ دفاع مقدس، به عنوان یکی از بی بدیلترین جنگهای تاریخ معاصر، سهم خود را در سینمای جنگ جهان باز کند.
برخی از فیلمنامهنویسان و کارگردانها معتقدند که بطور خاص برخی کتابهای خاطرهنگاری یا زندگینامهنویسی شهدا، فاقد فضاسازی، روایت داستانی، شخصیتپردازی مؤثر، دیالوگ و تصویرسازی و سایر عناصر لازم برای یک اقتباس سینمایی خوباند. در واقع اگر ادبیات نتواند خالق اثر هنری را سر ذوق بیاورد و موتور خلاقیت ذهنی او را روشن کند، قاعدتا اقتباسی نیز اتفاق نخواهد افتاد و این یکی دیگر از موانع جدی برسر راه است
ماندگارترین فیلمهای سینمای ایران اقتباسی هستند.
مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری
ادبیات جنگ در دنیایی که سایه هواپیماها بر روی کشتزارها و پشت بامها و زندگی مردم بیگناه افتاد، ادبیات قابل احترامی است. این ادبیات به قیمت ویرانیها، کشتار، قتلعامها و اسارتها به دست آمده چرا که همه هزینه جنگها را هم خود ملتها میپردازند، بنابراین خود مردم نیز تلاش میکنند که این ادبیات را به عنوان یک دارایی ملی حفظ کنند. هر ملتی نیز چیزی به این ادبیات گرانبها اضافه میکند و خوشبختانه ایران اسلامی از این نظر به لحاظ ادبیات جنگ، بسیار غنی است. هشت سال جنگ در عرض جغرافیایی ۱۲۰۰ کیلومتر از بلندترین قلههای پربرف تا نیزارهای پرپشه و ماهی، از اقوام مختلف روی داد. به همین علت این ادبیات بسیار متنوع، زیبا و شیرین است. دنیا هم خیلی از کتابهای ما را ترجمه میکند و ما اصلاً با خبر نمیشویم.
در ایران هم ادبیات مقاومت و دفاع مقدس رشد و پیشرفت خوبی داشته است. الان تعدادی هستند که وقتی از آنها در رابطه با فعالیت هنریشان سؤال میکنیم میگویند من نویسنده جنگ هستم و این بسیار ارزشمند است، چرا که چیزی که نوشته نشود، نمیماند.
تأثیر کتاب در جوامع، وجهی است؛ اما نهایتاً به این تأثیر توسط سینما و نمایش سرعت بخشیده میشود؛ اقتباس در آثار سینمای جنگ دیده نمیشود در صورتی که ماندگارترین فیلمهای سینمای ایران اقتباسی هستند، اگر سینما خودش را در عقل نویسندگان سهیم و شریک کند، قطعاً موفقتر خواهد بود. حتماً نباید یک نویسنده کارگردان باشد و یک کارگردان، تهیهکننده هم باشد. اینها هر کدام کارهای مستقلی است. اگر این اتفاق بیافتد ما در سینمای جنگ میتوانیم شاهد تأثیر کتاب و سرعتبخشی آن باشیم.
یک نکته مهم دیگر اینکه قصه حقیی را نمیتوان با خیال نوشت. قطعا هرچه زمان میگذرد نیاز ما به منابع مکتوب درباره جنگ بیشتر میشود چراکه در خوشبینترین شرایط موجود، ۲۰ سال دیگر میتوان سرباز جنگ را دید. بعدش سرباز جنگ مانند هر انسان دیگری پیر میشود و از دنیا میرود اما آنچه که میماند و میتواند سینمای جنگ را سرپا نگه دارد، همین منابع مکتوب است که به نظر من در این فیلم از این منابع خوب استفاده شده است.
سینماگر امروز جنگ نمیتواند خودش را از مطالعه مستغنی بداند. اسناد و مدارک از ارکان پدید آوردن یک اثر ادبی یا هنری از یک واقعه تاریخی و چه خوب میشود اگر سینماگران و حتی نمایشنامه نویسان به سمت استفاده از دامنه ادبی معرفی شده توسط جوایز و جشنواره های ادبی بروند. چه اشکالی دارد در کنار آثار برتر خارجی، آثار مطرح جوایز ادبی ما نیز به عنوان منبع مطالعاتی در دانشگاههای سینما و تئاتر مورد استفاده قرار گیرد.
نویسنده:زهرا طاهریان
There are no comments yet