گروه سینما: حاج کاظم در «آژانس شیشهای»، حاج رضا در «مارمولک»، حیدر در «بادیگارد» و حالا ابراهیم خوش لحن در «مطرب»، نقشهایی هستند که در کنار سریالهای تلویزیونی، کارنامه کاری او را تشکیل میدهند. فارغ از حاشیههایی که پیرامون پرستویی وجود دارد، باید وی را جزو چند بازیگر تاثیرگذار سینمای ایران دانست. اکران فیلم «مطرب» بهانه خوبی شد تا با امیرعباس صباغ؛ روزنامه نگار و منتقد سینما در مورد او و کارنامه کاری پرفرازو نشیبش گپوگفتی داشته باشیم و جهان کاری پرویز پرستویی را زیرورو کنیم که در ادامه آن را میخوانید.
*به نظر من پرویز پرستویی هم در ایفای نقشهای جدی موفق است، هم در ایفای نقش طنز؛ اما یک قدم عقبتر به این قائلم که او در کل کارنامه بازیگریاش در دو فیلم دو شاهنقش دارد: «آژانس شیشهای» و «مارمولک». بخشی از فیلمهای جدی که او در آنها ایفای نقش کرده است، تحت تاثیر «آژانس شیشهای» شکل گرفته و در این دستهبندی، فیلمهای ضعیفی هم که مثلا در حوزه کمدی بوده زیرمجموعه فیلم مارمولک قرار گرفته است. او هم در ژانر کمدی موفق بوده و هست، هم در ژانرهای جدی و قضاوت دقیقتر درمورد سبک متفاوت فیلمهایش، منوط به این است که فیلمسازها را مدنظر قرار دهیم.
* پرویز پرستویی با برخی از کارگردانان به دفعات کار کرده که این اتفاق در سینمای جهان رایج است. زوجهای بازیگر- فیلمسازی را داریم که سالهای سال است با هم کار میکنند. نمونه خیلی مشهور آن هم مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو هستند. بهترین فیلمهایی که رابرت دنیرو در آنها ایفای نقش کرده است، ازجمله «گاو خشمگین»، «راننده تاکسی»، «رفقای خوب»، «کازینو» و فیلم جدیدی که چند وقت دیگر اکران میشود به اسم «مرد ایرلندی»، ساخته مارتین اسکورسیزی است. مثال دیگر میتواند رابطه کاری جک لمون و بیلی وایلدر باشد که بهترین همکاریها را با هم داشتهاند. اگر بخواهیم راجعبه پرویز پرستویی صحبت کنیم، میتوانیم بگوییم که همکاری او با ابراهیم حاتمیکیا در میان تمام فیلمسازانی که با آنها کار کرده موفقتر بوده است. در کل وقتی کارنامه کاری این دو نفر را نگاه میکنیم که شامل: «به نام پدر»، «آژانس شیشهای»، «موج مرده»، «ربان قرمز» و «بادیگارد» میشود، میبینیم که پرستویی هربار با ابراهیم حاتمیکیا کار کرده، تجربه موفقی داشته است و توانسته به بیشترین حد از ظرفیت بازیگری خودش برسد. در این میان به نظرم تنها سریال «خاک سرخ» فیلم ناموفق این دو نفر است.
*من میگویم به جای این که بگوییم پرویز پرستویی در چه ژانری خوب است، بگوییم با کدام کارگردان موفق تر عمل میکند؟ برای مثال او با رضا میرکریمی در فیلم «امروز» همکاری کرده اما نه بازی وی در این فیلم بیننده را به همذاتپنداری وامیدارد و نه این فیلم از آثار خوب میرکریمی است.
*ممکن است این بحث پیش بیاید که پرستویی در فیلمهای کمدی موفقتر است، اما در میان فیلمهای جدی او برای مثال آیا میتوان «آژانس شیشهای» را بدون پرویز پرستویی تصور کرد؟! خیر. پس میتوانیم بگوییم که او بازیگری مستعد و با فاصله قابلتوجهی از بازیگران پیشرو سینمای ماست. این پیشرو بودن از نظر ابعاد هنری فیلمهایی که او خصوصا تا قبل از دهه ۸۰ در آنها بازی کرده مشهود است. کارنامه کاری او به لحاظ ابعاد هنری و جامعهشناختی با هیچکدام از بازیگرهای دیگر قابلمقایسه نیست. مثلا در «لیلی با من است» او در اثری حضور پیداکرده که در حوزه جنگ شوخی میکند و از این جهت فیلم تابوشکنی است. «مرد عوضی» را میتوان مثالی دیگر برای این موضوع دانست زیرا در آن شوخیهایی مطرح میشود که قبلا در سینما نبود و به نوعی خط قرمز محسوب میشد. بعد از «مرد عوضی» به «آژانس شیشهای» میرسیم که یک شاه نقش در کارنامه کاری او به حساب میآید. همچنین میتوانیم به «آب و آتش» اشاره کنیم که کار ناموفقی است و فریدون جیرانی آن را ساخته اما به لحاظ محتوا تابوشکنی کرده است، چون برای اولین بار در سینمای ایران به موضوع زنان خیابانی پرداخته است. سپس به «مارمولک» میرسیم که در آثار کمدی او نقش خیلی مهمی دارد. بعد از «مارمولک» در «بید مجنون» از مجید مجیدی جنبههای دیده نشده بازی پرستویی را میبینیم. بعد هم «صد سال به این سالها» و «کتاب قانون» تولید میشود که در نیمه دوم دهه ۸۰ در بحث ریاکاری و تقابلش با اسلام واقعی و زاویه نگاه فیلمساز جزو فیلمهای مهم است. فیلم «خرس» هم هست که توقیف است اما پرستویی در آن بازی خیلی خوبی ارائه کرده است.
* بهطورکلی میتوان گفت انتخابهای پرستویی در این ۱۰ سال بعد از فیلم «کتاب قانون» افت داشته و در این سالها بهترین نقش او «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیاست. وقتی این فیلم را با فیلمهای دیگر حاتمیکیا مقایسه میکنیم، درمییابیم که جزو کارهای شاخص کارنامه خود ابراهیم حاتمیکیا و حتی پرویز پرستویی نیست؛ اما در این دهه میان فیلمهای موفق آنها جای میگیرد.
*متن در فیلمهای این بازیگر مثل هر بازیگر دیگری خیلی مهم است. مثلا در فیلم «مطرب» که الان روی پرده است، میتوان به این نتیجه رسید که کار از لحاظ سینمایی، از فیلمی مثل «ضدگلوله» ضعیفتر است؛ چون متن ضعیفتری دارد. ولی به لحاظ مضمون و محتوا، در شرایط فعلی، جزو آثار مهم اوست؛ هر چند که بازی او در این فیلم میان کمدیهای شاخص کارنامه کاریاش قرار نمیگیرد که این موضوع هم به فیلمنامه برمیگردد. اگر این فیلم متنی قوی داشت، میتوانستیم شاهد درخشش او باشیم اما متاسفانه متن ضعیف است؛ مثل فیلم «لسآنجلس- تهران» که آن هم دچار همین مشکل بود. در ظاهر فیلم طنز میبینیم، اما متن کار به قدری ضعیف و در سطح پایین است که خود پرستویی هم مورداعتراض قرار گرفت که چرا در چنین فیلمی بازی کرده است. در کل چون تعداد کارهای طنز موفق در کارنامه کاری پرستویی بیشتر بوده است، نمیتوان با قاطعیت گفت که او کمدین بهتری است، چراکه فیلمساز نقش بسیار تعیین کنندهای در خوب شدن یا نشدن یک فیلم دارد.
* درباره «قاتل اهلی» اگر بخواهیم نقدی به حضور پرویز پرستویی در این فیلم داشته باشیم، این است که هر وقت هنرمندان ما چه فیلمساز و چه بازیگر وارد مسائل سیاسی میشوند، تمرکز آنها از بین میرود. من فکر میکنم نقدی که به او در این یک دهه آخر وارد است و به نظر من خیلی تاثیرگذار بوده، نه بازیهای پرستویی، بلکه ورود او به مسائل فرامتنی هنر و سیاست و اجتماع است. مثلا او راجع به مسائلی از مشکلات روز گرفته تا شبکه سه و هر موضوع دیگری نظر میدهد. حمید فرخنژاد هم نمونه دیگری است که از وقتی وارد فضاهای مجازی شد، چنان سقوط کرد که وضعیتی بدتر از پرویز پرستویی پیداکرد.
* پرویز پرستویی در دهه ۹۰، خاصه در بازه سالهای ۹۰ تا ۹۳ چند فیلم دارد که فیلمهای بدی هستند و خود او هم از آنها راضی نیست. آثاری مانند «بوفالو» که حیرتانگیز بود و نمیدانم چطور آن را انتخاب کرده است و «بیداری برای سه روز». درنهایت فکر میکنم او قصد داشته به کارگردان این فیلمها کمک کند. به زعم من فیلمهای «امروز»، «مهمان داریم»، «من و زیبا» و «بیست» فیلمهای ضعیف او هستند.
* پرویز پرستویی تیپسازی را در نقش خوب بلد است و قطعا داشتن سابقه تئاتری، در توانایی انتقال حسی او غیرقابلانکار است. در حوزه تئاتر او یکی از بهترینها در مقوله بازی با بدن است. وقتی از این زاویه کارهایش را نگاه میکنیم، میتوانیم به سه فیلمی که با بدن دیالوگ میگوید اشاره کنیم: «مارمولک»، «لیلی با من است»، «بید مجنون» و این بازی با بدن که یکی از ملاکهای شاخص بازی پرستویی است، قطعا به ریشه تئاتری او برمیگردد.
* فیلمهای جدی پرستویی بیشتر زیر سایه «آژانس شیشهای» است و کاراکترهایی که بازی میکند، رنگ و بویی از حاج کاظم «آژانس شیشهای» دارند. مثلا در «روبان قرمز» تهماندهای از حاج کاظم میبینیم و این اتفاق بهطور پررنگتر در «موج مرده» میافتد. پرستویی در فیلمی هم به نام «دیوانهای از قفس پرید» بازی کرده که در مورد کسی است که به جنگ رفته و همه اینها تحت تاثیر «آژانس شیشهای» است. کمی جلوتر میتوانیم به «پاداش سکوت» و «به نام پدر» اشاره کنیم که شبیهترین فیلمهایش به «آژانس شیشهای» هستند و کاراکترهایش اثری از حاج کاظم دارند. ما در همان دهه همچنان میچرخیم اما میتوانیم بگوییم اگر متن خوبی به او میرسید، این نقشهای تکراری را نمیدیدیم. همه اینها به متن و کارگردانهایی برمیگردد که میخواستند آن تجربه موفق را تکرار کنند. در بین کارهای او حتی یک فیلم به نام «عشق شیشهای» وجود دارد که خودش هم آن را نمیپسندد. نام این فیلم چندبار هم عوض شده است و عوامل آن میگویند به خاطر «آژانس شیشهای» اسم این فیلم را «عشق شیشهای» بگذاریم تا تماشاگر بیاید و فیلم را ببیند!
*بعد از «آژانس شیشهای» میتوان این را حس کرد که خود او هم دوست نداشته کلیشه شود. مثلا بازی در نقش کاراکتر «مشرقی» در فیلم فریدون جیرانی، آن هم دو سال بعد از «آژانس شیشهای» خیلی ریسک بود، ولی پیشنهادات و فضای سینما به آن سمت رفت.
*درخصوص فیلم «بادیگارد» باید گفت که کنار هم قرارگرفتن پرستویی و زوج فیلمسازیاش یعنی ابراهیم حاتمیکیا بود که بیشتر آن را مطرح و برجسته کرد. در همین شرایط فعلی هم که پرستویی درگیر فضای مجازی و اتفاقات پیرامونی است، هنوز حاتمیکیاست که به خاطر ارتباطی که بین آنها برقرار است، میتواند بهترین بازیها را در فیلمهایش از پستویی بگیرد. بهتر است بگوییم شناخت آن دو نفر از همدیگر میتواند روی کار او تاثیر بگذارد و درواقع در بین تمام آنهایی که با پرستویی کار کردهاند، حاتمیکیا بهترین تعامل را با پرستویی داشته است.