فیلم «اوپنهایمر» توسط منتقدان نمرههایی کسب کرده که باعث میشوند بتوانیم آن را اثری برجسته، تماشایی و سرگرمکننده بدانیم.
اولین واکنشها به «اوپنهایمر» ساخته جدید کریستوفر نولان اخیرا بهصورت گسترده نمایش داده شد و میانگین امتیازات خیلی خوبی از منتقدان گرفت. در فیلم اوپنهایمر، بازیگران هنرمند و بااستعدادی مانند کیلین مورفی در نقش جی. رابرت اوپنهایمر، امیلی بلانت در نقش کاترین اوپنهایمر، مت دیمون در نقش لزلی گرووز، رابرت داونی جونیور در نقش لوئیس استراوس، فلورنس پیو در نقش جین تاتلاک، جاش هارتنت در نقش ارنست لارنس، کیسی افلک در نقش بوریس پاش، رامی ملک در نقش دیوید هیل و کنت برانا در نقش نیلز بور و غیره حضور داشتند و به ایفای نقش پرداختهاند.
حال با هم نگاهی به بررسیهای منتشر شده از فیلم «اوپنهایمر» بیندازیم:
«اوپنهایمر» از نظر چارچوبی و مفهومی یک دستاورد بزرگ و کاملا جذاب است، اما به جرئت میتوان گفت که فیلمسازی نولان، بهطور حیاتی، در خدمت تاریخی است که به آن مربوط میشود.
با درنظرگرفتنِ تمام مسائلی که درباره فیلم«اوپنهایمر» وجود دارد، باز هم میتوان گفت که شایسته عنوان شاهکار است. این فیلم بهترین اثر کریستوفر نولان تا به امروز محسوب میشود؛ یک گام به سطح جدیدی برای یکی از بهترین فیلمسازان دورهی ما؛ همچنین فیلمی که خودش را در مغز شما حک میکند.
«اوپنهایمر» باری دیگر قدرت کلوزآپهای بزرگ از چهره افرادی را که در حال دستوپنجه نرم کردن با افکار خود هستند، پیدا میکند و به ما نشان میدهد؛ اینکه آنها به این فکر میکنند که چه کسی هستند، اینکه دیگران تصمیم گرفتند که آنها چه کسانی باشند و اینکه با خود و دیگران چه کردهاند.
اوپنهایمر یکی از آن پروژههای بسیار بزرگ و جاهطلبانه است که هیجانانگیز و لرزان، درخشان و پر المان، بیش از حد و در عین حال غیرکافی محسوب میشود. همچنین فیلمی است که حماسههای دشوار دوران گذشته، از فیلم سرخها تا فیلم مردان واقعی را به یاد مخاطب میآورد. «اوپنهایمر» فیلمی است که توسط بزرگسالان برای بزرگسالان ساخته شده است؛ با ابهت و عظمتی چشمگیر؛ آن هم در دورانی که فیلمها اکثرا برای کودکان و نوجوانان ساخته میشود.
«اوپنهایمر» پرترهای ویرانگر از غرور انسان در مواجهه با تغییر است، با برخی از خیرهکنندهترین و هولناکترین تصاویر از زندگی حرفهای نولان.
درست همانند فیلم «میان ستارهای» یا پیش از آن فیلم »پرستیژ»، «اوپنهایمر» هم فیلمی درباره نفرین یک آدم احساسی بودن، در یک دنیای منطقی و ریاضیمحور است. در این اثر تفاوت در جایی ظاهر میشود که ما متوجه میشویم این موضوع فقط در مقیاس تراژدی این فیلم نیست؛ بلکه حس ناآشنایی نشان میدهد که خود نولان هم درست مانند شخصیتهایش است و چیزی کمتر از یک انسانِ معمولی ندارد.
فیلم «اوپنهایمر» حتی زمانی هم که در یک مسیر واقعیتر قرار میگیرد و جنبهی خیالی بودنِ آن کاهش پیدا میکند (اتفاقی که خیلی زود همان ابتدای فیلم رخ میدهد)، باز هم تک تک بخشهای آن نشان از یک اثر نولانی میدهد. شما این موضوع را کاملا به شکلی بیپروا، محکم و گیجکننده متوجه میشوید؛ اینکه چطور وقایع به ترتیب زمانی شرح داده میشوند و مسائل اخلاقی، اعتقادی، تحقیقات علمی، از پشت خنجر زدنهای سیاسی و مسائل تاریخی بهشکل جذابی در فیلمنامه نوشته شدهاند.
«اوپنهایمر» با تمام برشهای سریع و پرش زمانی مختلف مانند فیلمی رفتار میکند که نگران این است که زمان و فضای کافی برای گفتنِ همه چیزهایی که میخواهد بگوید و انجام دهد در سه ساعت نداشته باشد. اما برخی اوقات زمان خود را با تکرار یک سری نکات تلف میکند. بعد درباره آنها سخنرانی میکند؛ مبادا نکات را فراموش کرده باشید. خوب میداند که چطور دنیا را منفجر کند اما نمیداند چه زمانی باید از این کار دست بکشد.
در پایان و بهعنوان جمعبندی باید گفت که فیلم «اوپنهایمر» توسط منتقدان نمرههایی کسب کرده که باعث میشوند بتوانیم آن را اثری برجسته، تماشایی و سرگرمکننده بدانیم.
منبع: زومجی
There are no comments yet