در مرور نقدهای منتشرشده بر «باردو» میتوان به این توصیف اشاره کرد: این فیلمی است بسیار جاهطلبانه که قربانی خودشیفتگی سازندهاش شده است.
نمایش فیلم «باردو» (با نام کامل «باردو، وقایعنگاری دروغین یک مشت حقیقت»)، تازهترین ساخته آلخاندرو گونزالس ایناریتو در جشنواره ونیز با واکنش نسبتاً سرد منتقدان روبهرو شده است. بهنظر میرسد این فیلمساز ۵۹ ساله مکزیکی که بارها با فیلمهایی چون «۲۱ گرم»، «بابل»، «بردمن» و «از گور برخاسته» منتقدان را به تحسین واداشته، این بار درست به هدف نزده است.
«باردو» داستان یک فیلمساز کهنهکار مکزیکی را روایت میکند که به موطن خود بازگشته و در قالب یک حماسه سوررئال با خاطرات خود روبهرو میشود. شاید همین خلاصه یکخطی نشان دهد که چرا عدهای از منتقدان این فیلم را با «هشتونیم»، شاهکار دورانساز فدریکو فلینی مقایسه کردهاند. البته بهنظر میرسد این مقایسه به ضرر فیلم ایناریتو تمام شده است. میانگین امتیازات ثبتشده برای این فیلم در وبسایت متاکریتیک (۵۱ از ۱۰۰ بر اساس ۱۵ یادداشت) نشاندهنده همین امر است.
از دید دیوید رونی (در یادداشتی که برای هالیوود ریپورتر نوشته) «باردو» همچون آثار قبلی ایناریتو فیلمی است که با مهارت زیاد ساخته شده و بهشکلی سیال میان رؤیا و واقعیت جابهجا میشود. حضور داریوش خنجی در مقام فیلمبردار که این فیلم را در قطع ۶۵ میلیمتری فیلمبرداری کرده، باعث شده تا «باردو» از جلوههای بصری جذابی برخوردار باشد. با این وجود هر چند رونی از ریتم نامنظم و انحرافهای روایی این فیلم سهساعته لذت برده و هرگز احساس بیحوصلگی نکرده، اما اذعان میکند که نمیتوان اتهام خودپسندانه بودن و گرتهبرداری از فیلمهایی همچون «همه آن چیزها» (باب فاسی)، «زیبایی بزرگ» (پائولو سورنتینو) و از همه مهمتر، «هشتونیم» را در مورد «باردو» نادیده گرفت.
اوون گلیبرمن، منتقد ورایتی، با اشاره به نام اصلی و طولانی فیلم («باردو، وقایعنگاری دروغین یک مشت حقیقت»)، اینگونه به فیلم تازه ایناریتو طعنه زده که «باردو» نهتنها از نظر زمانی طولانیتر از عنوانش است بلکه در مقایسه با آن عنوان فیلم پرادعاتری هم محسوب میشود. بهنوشته گلیبرمن، در هر صحنه از این فیلم میتوان جاهطلبی ایناریتو را احساس کرد. او سعی کرده از یک طرف یک بیانیه حماسی در مورد زندگی و مرگ، داستان و واقعیت و تاریخ و تخیل بسازد، از سوی دیگر خواسته یک فانتزی خودزندگینامهای اعترافآمیز در مورد ترسها و رؤیاهای نهفته در پس چهرهاش بهعنوان یک کارگردان مشهور خلق کند و همچنین با فیلمساز هموطنش آلفونسو کوارون رقابت کند: کسی که در سال ۲۰۱۸ به مکزیک بازگشت و بخشی از زندگی خود را در «رما»، هنریترین فیلم باب طبع اسکار، روایت کرد. با این وجود، هر چند گلیبرمن اذعان میکند که «باردو» پر از نکات خوب است اما در نهایت به فیلمی حوصلهسربر، پرگو و گیجکننده تبدیل شده است.
جک کینگ، منتقد پلیلیست، از دیگر افرادی است که به شباهت «باردو» و «هشتونیم» اشاره کرده است. بهنوشته او، ایناریتو آرزو میکرد که این فیلم، «هشتونیم» او باشد اما با فیلمی روبهرو هستیم که علیرغم لحظات تأثیرگذار، به نتیجه چندان مناسبی نرسیده است.
در مرور نقدهای منتشرشده بر «باردو» با توصیفات مشترکی روبهرو میشویم. شاید بتوان این توصیفات را چنین خلاصه کرد: این فیلمی است بسیار جاهطلبانه و همراه با لحظاتی دیدنی و مهارتی انکارنشدنی که قربانی خودشیفتگی سازندهاش شده است.
علیرغم این نظرات، ایناریتو در گفتوگو با ایندیوایر اعلام کرده که از دید خودش «باردو» بهترین فیلمی است که ساخته و خیلی سخت است که فیلمی بهتر از این بسازد.
منبع: خبرگزاری صبا/ آریا قریشی
انتهای پیام/
There are no comments yet