ناصر تقوایی فیلمساز بزرگی است که خیلیها «ناخدا خورشید» را نهتنها بهترین فیلم او بلکه یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران میدانند.
بهانه بازنشر این مقاله، زادروز ناصر تقوایی است: فیلمسازی بزرگ که خیلیها «ناخدا خورشید» را نهتنها بهترین فیلم او بلکه یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران میدانند.
درباره ارزشها و قابلیتهای غیرقابل انکار «ناخدا خورشید» بسیار گفته و نوشته شده و برشمردن این نقاط قوت… شاید به خودی خود اهمیتی نداشته باشد. اما ضعف عمده آثار سینمای ایران در سالهای اخیر به خصوص در بحث فیلمنامه شاید بهانه خوبی برای پرداختن به دلایل اهمیت فیلم باشد. تقوایی با اقتباس آزاد از داستان «داشتن و نداشتن» نوشته ارنست همینگوی و با تلفیق مایههای آشنای بومی و تسلط مثالزدنیاش در ادبیات و قصهگویی، چیدمان جزییات، ساختار اثر و سالها تجربه در عرصههای گوناگون سینما (مستند و داستانی)، فیلمی ساخت که به طور قطع در حافظه تاریخی سینمای ایران جایگاه والایی داشته و خواهد داشت. از آن فیلمهایی که به خوبی نشان میدهد توجه به جزییات و فضاسازی و دقت در ساختمان فیلمنامه و اصول اولیه فیلمنامهنویسی میتواند منجر به ساخت آثاری قابل تأمل و ارزشمند شود.
«ناخدا خورشید» را میتوان از زوایای گوناگون مورد بازخوانی قرار داد و با هر بار تماشا نکات آموختنی تازهای در آن کشف کرد و لذت برد که طبعاً پرداختن به تمامی آنها در مجال این نوشته کوتاه نیست. اما میتوان خلاصهوار به برخی ویژگیهای فیلم اشاره کرد که باعث شدهاند «ناخدا خورشید» جایگاه کنونیاش را نه تنها در کارنامه ناصر تقوایی بلکه در تاریخ سینمای ایران داشته باشد.
اهمیت اصلی فیلم را باید در ساختار سنجیده و درست آن جستوجو کرد. به این معنا که تمام شخصیتها، اتفاقات ریز و درشت و حتی گفتوگوها در مسیری کاملاً مشخص در خدمت قصه حرکت میکنند. به جرأت میتوان گفت که هیچ صحنه اضافهای در فیلم وجود ندارد و پلانهای ساخته و استفاده شده توسط کارگردان و تدوینگر (ناصر تقوایی علاوه بر کارگردان تدوینگر فیلم نیز بوده است) همانند سازهای یک ارکستر، کاملاً هماهنگ و بهجا در فیلم استفاده شدهاند.
از سوی دیگر میزان و نحوه ارائه اطلاعات در مورد هر شخصیت به طرز تحسینبرانگیزی به قاعده و اندازه است. تقوایی با ایجازی مثالزدنی که میتواند الگوی بزرگی برای سینمای این روزهای ایران باشد و گزینش دقیق پلانهای لازم که هرکدام حاوی اطلاعات تازهای هستند، فیلم را پیش میبرد و به سرانجام میرساند. به عنوان مثال میتوان به جایی از فیلم اشاره کرد که مستر فرهان با بازی بسیار خوب علی نصیریان، ملول (سعید پورصمیمی) را به قصد صحبت با ناخدا خورشید به سراغ او میفرستد. در ادامه ملول به خانه ناخدا میرود و اینجاست که تقوایی به جای پیشپاافتادهترین طریق ممکن یعنی تکرار سخنان مستر فرهان از زبان ملول، سکانس را با گفتوگوهایی طراحی میکند که بخشی از شخصیت و ماهیت ملول و رابطه غریب او با ناخدا را افشا میکند. این نمونهای کوچک از همان ایجازی است که جای خالیاش به شدت در سینمای این سالها کاملاً حس میشود.
از سوی دیگر طراحی ساختمان فیلمنامه و چیدمان دقیق روابط علت و معلولی کمک شایانی به روان شدن قصه و نهایتاً ترغیب بیننده به پیگیری ماجراها کرده است. به این صورت که هر ماجرا و کنشی در طول فیلم دقیقاً به کنش پیشین خود وابسته است و ماجراها از دل یکدیگر به وجود میآیند و چارچوب اثر را تکامل میبخشند. آتش زدن محموله سیگار ناخدا و سوختن سرمایه او باعث پذیرش پیشنهاد مستر فرهان میشود و پذیرش پیشنهاد مستر فرهان باعث شک کردن مأموران گمرک و شک کردن مأموران گمرک و تهدید ناخدا مبنی بر توقیف لنج باعث خطر کردن ناخدا و پیشنهاد فراری دادن تبعیدیها میشود و… به همین ترتیب تقوایی در مقام فیلمنامهنویس موفق شده اتفاقات فیلم را کاملاً منطقی و به دور از هرگونه ترفند تحمیلی به صورت زنجیروار و پیوسته در امتداد یکدیگر چیده و داستان فیلمش را بنا کند.
«ناخدا خورشید» از منظر کارگردانی و بازی بازیگرانش هم اثر قابل توجهی به شمار میرود. بازیگران فیلم به درستی انتخاب شدهاند. داریوش ارجمند و سعید پورصمیمی و علی نصیریان و فتحعلی اویسی در بهترین فرم خود هستند و میزانسنها و چیدمان عناصر بصری در کادر و فضاسازی چشمگیر فیلم گویای توانایی مثالزدنی تقوایی در کارگردانی هستند و تنوع قاببندیها و پرهیز از جلوهگریهای بیهوده و خودنمایانه و همچنین فیلمبرداری زیبا و دقیق مرحوم مهرداد فخیمی… همچنان جذاب و ستودنی به نظر میرسند. فصل درخشان گفتوگوی مستر فرهان و ناخدا خورشید به لحاظ قاببندی، نورپردازی، تدوین، گفتوگونویسی و تأکید بر جزییات کلاس درسی ارزشمند و پربار برای علاقهمندان جدی سینما خواهد بود.
جدای از اینها «ناخدا خورشید» یکی از یادگارهای مهم دوران رونق صنعت دوبله در کشور است. عامل مهمی که به نوعی مکمل بازیهای خوب فیلم به شمار میرود و به همین خاطر بدون نامآوردن از بزرگانی چون منوچهر اسماعیلی، ژرژ پطروسی، مرحوم عطاالله کاملی و ناصر نظامی نمیتوان حق مطلب را درباره فیلم ادا کرد.
در انتها میماند یک حسرت بزرگ. حسرت فیلم نساختن تقواییها و بیضاییها و امثالهم در سالیان اخیر. بزرگانی که در چند دهه چراغ سینمای ایران را زنده نگاه داشتند و با خلق آثاری درخشان همچون «ناخدا خورشید» برگهای زرین فراوانی به سینمای ایران افزودند.
منبع: روزنامه اعتماد/ بهمن شیرمحمد
انتهای پیام/
There are no comments yet