ویژگیهای ظاهری خاص و قدرت بازیگری احمد آقالو باعث شده بود که او از یاد نرفتنی داشته باشد؛ وی جزو بازیگرانی است که جای خالیاش کماکان پر نشده است
بازیگران بزرگ، ویژگیهای مختلفی دارند. برخی از آنها ممکن است با بازی در یک تیپ خاص شناخته شوند. بهعنوان مثال، زندهیاد حمیده خیرآبادی را عموماً در نقش مادرانی غرغرو و سختگیر اما مهربان و همواره نگران بهیاد میآوریم. او آنقدر از قابلیتهای غریزی بازیگری برخوردار بود که هر بار میتوانست جزییاتی ظریف را به این تیپ همیشگی اضافه کند و بنابراین متهم به تکرارکردن خود نشد. از سوی دیگر، گروهی از بازیگران برجسته ممکن است نقشهای متفاوتی را بازی کرده باشند اما عموماً آنها را با یک سری ویژگی خاص بهخاطر میسپاریم. بهعنوان مثال، کاراکترهایی که زندهیاد خسرو شکیبایی در «هامون»، «سارا»، «خواهران غریب» و «عاشقانه» به آنها جان بخشید ویژگیهای کاملاً متفاوتی داشتند و بیانصافی است اگر بگوییم شکیبایی خود را در این آثار تکرار کرد (ظرافتهای مختلفی که او به هر کدام از این نقشها بخشید مثالزدنی است) اما در تمام آنها رگههایی از احساساتگرایی خاص، حساسیتهای لطیف درونی و شکلهای مشابهی از نگاه و کلام قابلردیابی است.
اما گروه دیگری از بازیگران هستند که بهسختی میتوانیم شباهتهایی بنیادین میان بازیهای مختلفشان پیدا کنیم. آنها مدام میان کاراکترهای کاملاً متفاوت در نوسان هستند و شخصیتهای مختلفی را پرورش میدهند. هر چند طبعاً در مورد این بازیگران هم میتوان از تکنیکهای مشابه آنها برای جانبخشی به کاراکترها صحبت کرد اما باید به ذهنمان فشار بیاوریم تا ویژگیهای تکرارشوندهشان را به یاد آوریم. زندهیاد احمد آقالو (که بهانه نگارش این یادداشت، بزرگداشتی است که چند روز قبل و پس از اجرای نمایش «بچههای تک استریت کارلو» به کارگردانی آشا محرابی به یاد او در تالار هنر برگزار شد) متعلق به همین دسته از بازیگران بود. او نقشهای کاملاً متفاوتی را در حوزههای مختلف (تئاتر، سینما و تلویزیون) بازی کرد و در اکثر آنها هم موفق بود. تنوع نقشآفرینیهای آقالو جالبتر هم جلوه میکند اگر به یاد بیاوریم که او ویژگیهایی (چه در چهره و چه در کلام) داشت که بهراحتی میتوانستند هر بازیگری را بهسمت ایفای نقشهای تکراری سوق دهند. چهره تکیده و لاغر و گونههای استخوانی آقالو باعث شده بودند که او چهرهای خاص و از یاد نرفتنی داشته باشد و همین کار را برای تنوع نقشهای پیشنهادی سخت میکرد. تُن ویژه صدا، نحوه تند حرفزدن آقالو و نصفهونیمه ادا کردن برخی از کلمات هم محدودیت مشابهی را بر سر راه آقالو ایجاد میکرد. آنچه باعث میشد که این محدودیتها مانع تنوع نقشهای ایفاشده توسط آقالو نشوند، تنها قدرت بازیگری او بود. او نیازی به تغییر این ویژگیها نداشت و میتوانست خود را با شخصیتهای مختلفی هماهنگ کند.
البته میتوان شباهتهایی را میان نقشآفرینیهای او پیدا کرد. بهعنوان مثال، در اکثر این نقشها شاهد طنازیهایی هستیم که – فارغ از جایگاه کاراکتر در داستان – تکرار میشوند. خیلی از همکاران آقالو به این اشاره کردهاند که او در پشت صحنه هم چهرهای بسیار طناز بود. عجیب نیست که آقالو در اکثر شخصیتهایی که به آنها جان بخشید، رگههایی از این طنازی را به نمایش گذاشت. با این وجود، همانطور که بهروز غریبپور بعد از درگذشت آقالو اشاره کرده بود، او میتوانست تلفیقی از خشونت و مهربانی، طنز و جدیت باشد (به نقل از روزنامه جام جم، ۱۲ آذر ۱۳۸۷). همین قرارگیری میان مرزها و الگوهای متضاد نقش مهمی در این ماندگاری و تنوع ایفا کرد.
اما در نهایت باید به “آنِ” ویژهای برگردیم که انگار بهشکلی خدادادی در برخی از هنرمندان موجود است. همین خصوصیت باعث میشود که جای برخی از آنها برای همیشه خالی بماند. هنرمندانی را که در ابتدای متن مورد اشاره قرار گرفتند به یاد بیاورید. هم زندهیاد خیرآبادی و هم زندهیاد شکیبایی “آن” بازیگری را داشتند. احمد آقالو هم یکی از همین بازیگران بود. به همین دلیل است که جای خالی او کماکان پر نشده است.
سید آریا قریشی
انتهای پیام/
There are no comments yet