سریال سوءظن، سریالی هیجانی است که روی موج اعتراضات جهانی سوار شده و به جریانهایی که منجر به تضییع حقوق توده مردم میشود پرداخته است.
سریال سوءظن یک سریال در گونه هیجانی (تریلر) است با محوریت گروگانگیری و درگیر شدن یکی از غولهای رسانهای آمریکا که بناست به عنوان سفیر این کشور در انگلستان منصوب شود. ماجرای کلی این سریال حول و حوش گروگانگیری، مظنونین انجام این اقدام، گرهافکنی و گرهگشایی اطراف چگونگی نجات یا عدم نجات این گروگان و البته خواستههای گروگانگیران میگردد.
سریال، آغازی پرشور دارد و مقدمات کلی داستان، معرفی نسبی شخصیتها و البته ترسیم موقعیت داستانی و گره اولیه به شکلی قابل قبول طراحی شده است. در واقع در یکی دو قسمت ابتدایی مخاطب علاقهمند به این گونه سینمایی، مجاب به همراهی با اثر میشود. در ادامه اما همه چیز به سمت ساده و سادهتر، سطحی، عوامانهتر و حتی سادهلوحانهتر شدن حرکت میکند و در نهایت تیر خلاصی زده میشود به جریان پر پیچوخم ترسیم شده در یکی دو قسمت اول سریال.
گویی اینکه نویسندگان خواسته یا ناخواسته از پس به سرانجام رساندن رگهها و لایههای مختلف داستانی و شخصیتپردازانه برنمیآیند و با سادهترین و پیشپاافتادهترین ایدهها دست به گرهگشایی از داستان میزنند. اما این سریال در بررسی جریان شناختی آثار تصویری ارائه شده در چند سال اخیر که اتفاقا با اقبال خوبی هم همراه بوده، جایگاهی قابل توجه دارد.
سریال سوءظن روی همان موجی ساخته شده که سریال خانه کاغذی و فیلم جوکر ساخته تاد فیلیپس نمونههای شاخص آن هستند. موج اعتراضات جهانی به جریانهای دروغپرداز رسانهای و زد و بندهای سیاسی و اقتصادی که در نهایت منجر به زیر پا گذاشتن عدالت و تضییع حقوق توده مردم میشود و قهرمانانی از دل مردم در نقش ناجی به میدان میآیند تا حقشان را بگیرند.
محور اصلی روایتگری در این جریان فیلم و سریالسازی پرداختن به خشم فروخورده و نهفتهای است که در اجتماع جهانی جاری است و جهان را به سمت شورشهای کور و اعتراضات مدنی سوق میدهد. مسئله اصلی عدالت و دروغ در برابر حقیقت است. در واقع جریان تولید محصولات تصویری در جهان سالهاست با درک این مفهوم که این خشم جهانی ممکن است روزگاری گریبان همین جریانهای فیلم و سریالسازی که قرابتی انکارناپذیر با جریان رسانهای دارند را هم بگیرد، فرصت را به تهدید تبدیل کردهاند. چگونه؟
طبیعی است که سریال یا فیلمی که نیازها و دغدغههای تر و تازه مخاطب جهانی را ارضا کند، به شکلی خودکار شانس اینکه به اثری همراهیبرانگیز و پرمخاطب تبدیل شود را خواهد داشت. حال اگر این سوژه همان خشم و طغیان جهانی باشد که از آن سخن به میان آمد، کارکرد ثانویهای هم به کار اضافه خواهد شد. آن کارکرد چیست؟
اینکه ما به عنوان رسانه خودمان به اعتراضات و خشمهای جاری در اجتماع جهانی ناشی از دروغپراکنی، تبعیض، فساد اقتصادی و… بپردازیم، پیش از آنکه این جریان دیگر قابل کنترل نباشد. در این حالت رسانه میتواند به شکلی کنترل شده انتقادات مردمی را تبدیل به اثری دراماتیک کند، در دل آن اثر نیازهای روانی و تمایل به تخلیه خشم مخاطب را ارضا کند و در نهایت به سوپاپ اطمینانی برای کنترل فشارهای روانی اجتماعی بدل شود.
در واقع با این استراتژی با یک تیر، دو نشان را هدف قرار داده است. یکی کسب در آمد و فروش بالاتر و دیگری کنترل میزان فشارهای اجتماعی و تعدیل کردن آن. در واقع دراین شکل از فیلمسازی خود رسانه که جزو مظنونین اصلی هست (یا بعدتر میتواند باشد) و در دسته باعث و بانیان بروز خشم اجتماعی قرار میگیرد، به ناجی و حامی مخاطب بدل میشود. با نقش عوض کردن، رسانه این پیام را به وجه ناهشیار مخاطب میدهد که تو درست میگویی که دروغ و تبعیض و ناصافی جهانگیر شده است، اما هنوز هستند رسانههایی که با این جریان جهانی مقابله میکنند.
در کنار اینکه در لایهای درونیتر مخاطب به جای پرداخت هزینه مالی و جانی که در اثر شورشهای خیابانی و طغیانها باید بپردازد، بار این طغیان را به دوش شخصیتهای درون داستان فیلم و سریالهایی از جنس سریال سوءظن میاندازد و به حساب شخصیتهایی خیالی در جهانی خیالی طغیان میکند، نتیجه میگیرد و در آخر آرام میشود. چه دستاوردی از این بهتر برای جریان رسانهای دروغپرداز که خودش باعث بانی تمام این نارضایتیها شده است؟ حال سوال اینجاست که آیا پلتفرم «اپل تی وی پلاس» جزو همان جریان جهانی رسانهای است. پاسخ هم میتواند مثبت باشد و هم میتواند منفی باشد چرا که مشخصا هنوز جریان برجسته جهانی علیه این پلتفرم شکل نگرفته است.
اما آیا این پلتفرم در کنار نتفیلیکس، هولو، آمازون و دیگران جزیی از جریان تولید و ترویج تفکر و سلیقهساز و… جهانی هستند؟ بله. آیا امکان اینکه منافع جریان سرمایهداری را دنبال کنند به شکلی گل درشت یا درونی، وجود دارد؟ بله. پس سریال سوءظن را نمیتوان صرفا به عنوان یک سریال سرگرمکننده و به شدت معمولی بررسی کرد. بلکه نگاه جامع و چند وجهی به این موضوع ضروری است که سعی شد بخشی از آن در این نوشته مطرح شود.
منبع: فیلیموشات
انتهای پیام/
There are no comments yet