«هفتاد سی» با موسیقی بیشیلهپیله و متنوع امیر توسلی، همقدم با داستان مردمِ معمولی، روایتی ساده اما پراحساس از امید، رنج و معجزه میسازد.
کار تخصصی کار جذابی است، در هر حوزهای، زمانی که شما برای سالیان سال تمرکزتان را روی یک کار میگذارید، خیلی بعید است که نتیجه نگیرید کما اینکه ما که روانشناس نیستیم اما آنها که در این حوزه دستی بر آتش دارند، میگویند پشتکار در یک کار، بارها بیشتتر از استعداد کار میکند. خاطرتان باشد پیش از اینها، به کسی که در زمینهای سالها به صورت مستمر کار میکرد، لقب اوستا را میدادند، حالا امیر توسلی به زعم من اوستای ساخت موسیقی فیلمهای کمدی سینمای ایران است. او که سالهاست مجدانه در زمینه آهنگسازی سینما فعالیت میکند، با اینکه در کارنامهاش ساخت موسیقی بسیاری از فیلمهای غیرکمدی را هم دارد، اما سالیان سال است که نشان داده است نه تنها بیشتر پیشنهاداتش، بلکه علاقمندیاش هم به سمت موسیقی کمدی میرود.
هفتاد سی اولین فیلم بهرام افشاری است. او که پیش از این در حوزه تئاتر فعالیتهای متعدد و شاخصی داشت حالا به جهان کارگردانی سینما هم ورود پیدا کرده است و آنطور که آمار میگوید، پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را ساخته است و با استقبال بسیار گستردهای مواجه شده است.
همچنان که توقع میرود و در تئاتر جوجه تیغی هم میشد آن را ردیابی کرد، بیان ساده و پیوندی است که افشاری سعی کرده است به صورت پیوسته با مردم با همین مردم معمولی داشته باشد. هفتاد سی هم از همین جنس است. داستان طبقهای ضعیف که به سختی کار میکنند و جان میکنند اما همچنان هشتشان گروی نهشان است و در انتظار معجزه هستند؛ معجزهای که رخ میدهد.
موسیقی هفتاد سی هم همچون دیالوگنویسیاش، همچون شخصیتپردازیاش، همچون طراحی صحنه و لباسش این بیشیله پیله بودن را به رخ میکشد. موسیقی با داستان مهری که میان یعقوب (سیاوش تهمورث) و مادر پرویز (ناهید مسلمی) در فضای رومانس با تاکید روی سازهای زهی و پیانو آغاز میشود تا قرار نباشد که ما تصویری که در حال مشاهده آن از زندگی فقیرانه در یک گاراژ میبینیم همه ذهنمان را پر کند. بعد از آن موسیقی با اینکه حضوری به نسبت پیوسته دارد اما گاهی پررنگتر میشود. از جمله این لحظات میتوان به رقص پرویز (هوتن شکیبا) روی یک والس خاطرهانگیز با بیس آکاردون و وکال ساده اشاره کرد.
این اتفاق که به برنده شدن در یک قرعهکشی گره خورده است، به رقص شاد، ساده و راحت پرویز میرسد. بعد از آن از دیگر لحظات بیادماندنی موسیقی، قطعاتی از موسیقی انتخابیست. میدانید که امیر توسلی در این زمینه واقعا استعداد دارد. او در هفتاد سی هم برای لحظات مورد نظرش از شماری اندک اما بیادماندنی از قطعات موسیقی محلی ایرانی (بندری) و خارجی انتخابی بهره برده است.
حتما باید به ملودیهای قوی و ریتمهای قدرتمند موسیقی هفتاد سی به خصوص در برخی لحظات که بار دراماتیک قصه بالا میرود اشاره کرد. جالب اینجاست که این موسیقیها الزاما در فضای موسیقی ایرانی نیستند بلکه برعکس فضای کلاسیک و ایرانی به شکلی توامان صحنه ها را رنگآمیزی کرده است.
در ادامه به جمع این موسیقیها که میتواند در پلی لیست هر شهروندی به خصوص شهروند غیرمتخصص موسیقی باشد، موسیقی کوچه بازاری هم برای ختم کلام اضافه میشود تا پکیج حالهای متغیر و موسیقی موقعیت کامل شود. «صبحت به خیر عزیزم» را میشنویم و در نهایت در سکانس پایانی در لحظه اهدای جایزه موسیقی به واسطه ماهیت سکانس، محتوای هیجانی و انگیزشی پیدا میکند.
هفتاد سی که برای همین مردم معمولی ساخته شده است، تلاش کرده تا موسیقیاش هم از این کادر بیرون نزند.