در این گزارش ماهنامه صبا نقدی بر فیلم «موسیکلیمالله» جدیدترین ساخته «ابراهیم حاتمیکیا» داشتهایم.
حاتمی کیا باسابقه خلق درامهای قدرتمند در آثارش و ساخت فیلمهای جنگی، توانمندی بسیاری در خلق قصهها و درامها در دل داستانهای فرعی و حاشیه در یک فیلم تاریخی مانند «موسی کلیمالله» دارد؛ و با تواناییهایی که در جلوههای ویژه میدانی کسب کرده نیز تصور میشد که در ساخت این بخش از فیلم نیز بتواند موفق عمل کند.
یکی از نکات مهم در ساخت فیلمهای سینمایی تاریخی جلوههای بصری و میدانی و بهویژه در طراحی صحنه، لباس، گریم و فیلمبرداری آن است که همواره باید بر آنها تسلط داشت.
ازجمله نکات مهم در ساخت اثری تاریخی، دقت در رسیدن به گفتار شخصیتها است. باید لحن انتخاب شده تا انتهای فیلم ادامه یابد و از این استاندارد گویش تخطی نشود. زیرا این تخطی ازجمله ضعفهای اثر شناخته میشود. حاتمیکیا برای فیلم «موسی کلیمالله» لحن کلاسیک را انتخاب کرده است. لحنی که در ابتدای فیلم به گوش مخاطب ثقیل مینشیند اما بهمرور که داستان پیش میرود شاهد این بودیم که این لحن بهتدریج کمرنگ میشود. بهاینترتیب او از این استاندارد قراردادی خودش تخطی کرده وآن را تا پایان کار رعایت نکرده است.
انتخاب بخش نخست زندگی حضرت موسی، یعنی پیش از تولد تا به آب انداختن این شخصیت در رود «نیل» ازجمله تولد حضرت موسی و کشتن نوزادان، اساساً در خود، ساختاری دراماتیک دارد؛ اما «حاتمی کیا» با برجسته کردن شخصیت مادر موسی «یوکابِد» و وجوه خاص و مادرانه او، اوج و فرودهای قصه، حوادث تاریخی و نیز سکانسهای تکاندهنده با کمک جلوههای ویژه بصری و فیلمبرداری آن توانسته به این بخش داستان حضرت موسی عمق ویژهای ببخشد. انتخاب این برهه زمانی از زندگی حضرت موسی توسط کارگردان بسیار هوشمندانه نیز بوده و قابلمقایسه با هیچ اثر مشابه دیگری نیست چراکه تاکنون فیلمی از این بخش زندگی حضرت موسی ساخته نشده است. فیلمهای مهم تاریخ سینما مانند «۱۰ فرمان»( سیسیل بی. دمیل) همگی پس از به آب انداختن و از آب گرفتن نوزاد آغازمیشوند. این هوشمندی را «مجید مجیدی» نیز در ساخت فیلم «محمد رسولالله» به خرج داده بود؛ او به برههای از زندگی پیامبر اسلام (ص) پرداخت که در فیلمهای مهم تاریخی مانند «محمد رسولالله» مصطفی عقاد به آن پرداخته نشده بود. پس انتخاب این برهه زمانی در فیلم «حاتمی کیا» نیز انتخابی هوشمندانه و ارزشمند بوده است. البته این فیلم برخلاف فیلم «مجید مجیدی» از ارجاعات فرا متنی مذهبی نیز تهی است که شاید بتواند اقبال بیشتری در جذب بازارهای خارجی داشته باشد.
در فیلم سه شخصیت زن مهم وجود دارد «مادر موسی» که همه داستانها حول محور او میچرخد. زن قِبطی که از باردار بودن مادر موسی مطلع میشود، فرزند را میبیند اما گزارش نمیدهد. او در نهایت تا جایی پیش میرود که به مادر موسی در نجات فرزند یاری میرساند. و سوم شخص «آسیه» همسر فرعون است. شخصیتی که در قصه «حاتمی کیا» اما منفعلترین فرد از میان این زنها است. علت کمرنگ بودن نقش او درفیلم نامه نیز عنوان نمیشود. حتی در رابطه با همسرش فرعون نیز دیتای درستی داده نمیشود. البته این موضوع بههرحال درجایگاه خودش جای تأمل و طرح سؤال دارد. به نظر میرسد قهرمان فیلم «موسی کلیمالله» مادر موسی است و نویسنده و کارگردان با کمترین اشاره در فیلمش قهرمان دوم زندگی حضرت موسی که بیشک همسر فرعون است را نادیده میگیرد. زیر این دو زن که یکی حضرت موسی را به دنیا آورده و دیگری جانش را نجات داده و بزرگش میکند می توانستند پرداخت بهتر و بیشتری داشته باشند. تنها اطلاعاتی که از «آسیه» در فیلم داده میشود در سکانسی است که فرعون درحالت مستی با او صحبت میکند. «حاتمی کیا» از این سکانس بیشتر پا را فراتر نمیگذارد و از یکی از چهار زن بهشتی که در قرآن به آن اشارهشده چیز بیشتری نمیگوید.
فیلم «موسی کلیمالله» محمل و اثری است که تقابلی زنانه را به منصه ظهور می رساند و نگاه و رنج مادرانه را به تصویر میکشد. رنج مادرموسی «یوکابِد» ، «آسیه» و نیز قابلهای به نام «فوئد» که امکان مادر شدن را ندارد ولی با دیدن چهره حضرت موسی مهر مادری در او برانگیخته میشود. این سه شخصیت اصلی زن قصه و تقابل آنها در حفظ فرزند از گزند نگاه مردانهای که در تلاش برای کشتن حضرت موسی است بهتمامی، درام داستان را میسازند. نگاهی زنانه که در جایجای فیلم حاکم است. و رویکردی که در پایان نیز موفق و سربلند میشود. رنج مادرانه عنصر برجستهای است در روایت و سکانسهای مهم فیلم «موسی کلیمالله». بهجز این سه زن اصلی قصه بقیه زنان و مادران عِمرانی نیز در این رنج سهیم هستند. در سکانسهای ربوده شدن فرزندان، به کیسه انداختن نوزادان پسر، در آب «نیل» انداختن کیسههای حاوی نوزادان، آویزان کردن کیسهها از گاریها، حزن و غم زنان عِمرانی و کل کشیدنشان برای از دست دادن نوزادانشان همگی، سکانسهای تکاندهنده از رنج مادران و زنان قصه است که فیلم «موسی کلیمالله» حاتمی کیا را بهعنوان اثری با نگاهی زنانه در ذهن مخاطب ماندگار میسازد.
حاتمی کیا در انتخاب برهه زمان روایت داستان موسی کلیمالله (بهوقت طلوع) هوشمندی به خرج داده و دورهای از زندگی حضرت موسی را انتخاب کرده که تاکنون به آن پرداخته نشده و با خلق جلوههای ویژه بصری و میدانی در خلق لحظات نابی در آن به موفقیت قابلتأملی دستیافته است. او با دستکاری برخی از داستانهایی که در قرآن هم به آنها اشارهشده سعی کرده است تا شخصیتهای تاریخی را بهگونهای معرفی و نمایش دهد که لحظات دراماتیک و اوج و فرودهای روایت داستانش به خوبی از کار درآید. اما او در این میان عمداً از نزدیک شدن به برخی از شخصیتهای مهم آن دوره ازجمله «فرعون» و «آسیه» دوری میکند و فرعون را فردی عاشق، مستأصل و ضعیف معرفی میکند و «آسیه» فیلم او نیز فردی منفعل نمایش داده میشود . بهاین ترتیب شخصیتهای فرعی قصه حضرت موسی در روایت «ابراهیم حاتمی کیا» در فیلم «موسی کلیمالله» ایفاگر نقشهای اصلی میشوند.