در این گزارش به گفتگو با کارگردان سریال ناریا پرداختهایم.
به عنوان کارگردان آثار ماندگار در تلویزیون، بفرمایید چطورشد دوباره به سراغ ژانر پلیسی – امنیتی رفتید؟
«ناریا» جزو کارهای گانگستر جنایی تعریف شده است و نمیتوان آن را جزو دسته امنیتی دانست. قصه این مجموعه به وقایع و حال و هوای امروز کشورمان در ارتباط با دانشمندان علمی، فعالان صنعتی- اقتصادی کشور که مورد هجمههای بیرونی و داخلی قرار میگیرند باز میگردد. اول بار وقتی با متن قصه مواجه شدم، علاقهمند شدم که آن را کار کنیم که ساخت آن دو- سه سالی هم به طول انجامید.
از اولین همکاری مشترک با برادرتان، هادی افشار و در بخش کارگردانی توضیح دهید.
هادی افشار در سالها پیش مدیر صدابرداری بود که در سالهای اخیر، در کنار من به عنوان دستیار همکاری میکرد. در این سریال نیز کارگردانی بخشهای زیادی از کار، به خصوص در بخشی که در ترکیه و بندرعباس ضبط میکردیم، بر عهده او بود و چون آن بخشها تمیز و بدون ایراد کار شدند، من تصمیم گرفتم که این پروژه سنگین را به اتفاق یکدیگر انجام دهیم. ضمن اینکه همزمان با پروژه «ناریا» من درگیر فیلم سینمایی «صیاد» هم بودم و در این تداخل کاری بخش اعظم کار را آقا هادی عهده دار شد.
لوکیشنهای زیادی را در همین قسمتهای اولیه کار شاهد بودیم که حتما سختیهایی داشت، از این جنبه پروژه بگویید.
پروژه «ناریا» انصافاً کار پرزحمت و پرمشقتی بود؛ تعدد لوکیشنها در تهران، کرمانشاه و شهرهای دیگر داخلی و خارجی سختی کار را چند برابر میکرد. وان و استانبول در ترکیه، ارمنستان، از جمله لوکیشنهایی بودند که برای ضبط پلانهای خارجی به این کشورها سفر کردیم. وقتی گروه قرار است به خارج از ایران برود، پروسه ساخت یک مجموعه سختتر میشود به خصوص در شرایط کنونی که خوشبختانه با طراحی و اجرای بخشهایی در داخل ایران و تلفیق آن با بخشهای خارجی، این قسمتهای سریال به نتیجه رسید. چون در این پلانها بازیگران زیادی هم حضور داشتند، قطعا کار را برای کارگردان و مجموعه تولید سختتر میکرد که با همت کل گروه توانستیم ازاین موانع عبور کنیم و کار را به اتمام برسانیم.
انتخاب بازیگران توسط هر دو کارگردان انجام شد یا شخص شما تصمیم گیرنده بودید؟
از همان ابتدای کار از مرحله نگارش فیلمنامه و بازنویسیها هادی هم در کنار من بود و تقریبا از ب، بسم الله که کار را شروع کردیم همه مراحل را به اتفاق هم پیش رفتیم و این موجب میشد که به یک اتفاق نظر و اشرافیت در کار برسیم. معمولا به طور طبیعی برخی از بازیگرانی که مد نظرمان بودند به دلیل اینکه درگیر پروژه دیگری بودند یا به توافق نرسیدیم، در کار حضور ندارند. اما در مجموع بخش اعظم بازیگران مجموعه انتخابهای اولیه و خوب ما بودند. برای نقش اول مجموعه «سامان» یکی دو کاندید دیگر هم داشتیم و با رایزنیهایی که انجام دادیم در نهایت به سامان صفاری برای این نقش به جمعبندی رسیدیم.
در خصوص صحنههای اکشن و ماورائی، چند درصد از این صحنهها به صورت زنده بازسازی شدهاند و چه مقدار از جلوههای ویژه کامپیوتری بهره بردهاید؟
بخش اعظم کار به صورت رئال طراحی و اتفاق افتاده است اما بالطبع در برخی صحنهها از ویژوال یا جلوههای بصری نرم افزاری و کامپیوتری هم استفاده کردهایم. اما اغلب لوکیشنهای اصلی به صورت کاملا رئال، بازسازی و به شکل ایده آل ما طراحی شدند.
از پروسه تولید «ناریا» در واحد برون مرزی سیما و اینکه چگونه موافقت پخش در شبکه یک سیما را گرفت، توضیح دهید.
معمولا وقتی مجموعهای تولید میشود، پخش و باز پخش آن در شبکههای مختلف اتفاق میافتد. به طور معمول هر از چندگاهی یک کار خوب و ارزشمند با همکاری سیمای برون مرزی، برای تلویزیون ساخته میشود. «گیلدخت» آخرین کار واحد برون مرزی بود و این بار قرعه به نام «ناریا» افتاد که از همان ابتدا قرار بر این شد که علاوه بر سیمای برون مرزی در یکی از شبکههای یک یا سه نیز پخش شود. چون اگر مبنای پخش این سریال فقط شبکههای برون مرزی بود، خیلی از فاکتورهای ساخت آن نیز تغییر میکرد.
احیاناً در به تصویر کشیدن برخی سکانسها مثل سکانس آرایشگاه زنانه یا رینگ بوکس و مانند آن با مشکل پخش مواجه نشدید؟
وجود چنین صحنههایی در یک فیلم یا سریال کاملا بدیهی است اما متاسفانه بر اثر وجود محدویتهای گاه غیر منطقی، ما دچار خود سانسوری شدهایم، نمایش و دیده شدن آن شاید به زعم مخاطب شگفت انگیز و عجیب بیاید. البته به طور کلی اصلاحات و ایراداتی توسط اداره کل پخش لحاظ میشوند و با توجه به اینکه این اصلاحات به زمان بعد از تولید مربوط میشوند، به قاعده آسیبهایی به کل کار می زنند. چرا که در حین تولید معمولا با ناظران و مدیران هر شبکه همه موارد چک شده، تأییدیه گرفته و تصویب شدهاند. این به مانند لباس آماده داخل ویترینی است که به نوع برش و دوخت آن، پس از دوخته شدن ایراد گرفت و بخواهید یقه را تغییر دهید! و این موجب میشود که کار لطمه ببیند که برای اغلب کارهای تلویزیونی اعمال میشود.
و در پایان صحبتهای تکمیلی شما در مورد «ناریا»؟
برخلاف اغلب داستانهایی که انتهای آن از ابتدا معلوم و قابل حدس است، داستان این مجموعه چند لایه است، به لحاظ محتوایی حرف برای گفتن زیاد دارد و موضوعات متعددی در آن نهفته است و از یک قصه یکی دو خطی معمولی بسیار متفاوت است و همین امر باعث میشود که بیننده، دیر به اصل ماجرا برسد. حتی مخاطب با هوش و متفکر نیز نمیتواند در مورد اتفاقات مجموعه حدس زده و پیش بینی کند. شاید در قسمتهای اولیه برای او سوال باشد که این کار قرار است چه چیزی را عنوان کند؟ این مستلزم این است که مخاطب همه قسمتهای سریال را دنبال کند و من از دنبال کنندگان «ناریا» خواهشمندم که با نگاه متفاوتتر و دقیقتری این سریال را نگاه کنند. شخصیتهای پیچیده و اصطلاحاً غیر ارگانیک یا ماورائی- شیطانی، جنی و مانند آن- در این کار وجود دارد که باعث جذابیت این مجموعه شده است. با توجه به هر آنچه که عنوان شد، اگر بینندهای علاقهمند به سریالی پر از تعلیق و سوالهای بی جواب است ضمن در نظر گرفتن جذابیتهای کاراکتری و موضوعی که عنوان شد، پیشنهاد می کنم که دیدن این مجموعه را از دست ندهد.