• کد خبر: 13448
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:5 فروردین 1404 ساعت: 18:49

نهادی به حاشیه رانده شده

در این گزارش ماهنامه صبا به دلایل افول نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه سینما پرداخته‌ایم.


شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهادی که به‌منظور سیاست‌گذاری کلان و هماهنگی در عرصه فرهنگ و هنر شکل گرفت، همواره یکی از اصلی‌ترین بازیگران عرصه فرهنگی کشور بوده است. این شورا در طول دهه‌های گذشته نقش مهمی در هدایت و مدیریت حوزه‌های گوناگون فرهنگی، از جمله سینما، ایفا کرده است. سینما به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین ابزارهای فرهنگی در سطح ملی و بین‌المللی، نیازمند سیاست‌گذاری دقیق، مستمر و تخصصی است. اما در سال‌های اخیر، نقش این شورا در مدیریت و هدایت سینمای ایران با افت قابل‌توجهی روبه‌رو بوده است. این گزارش تلاش می‌کند با بررسی ابعاد گوناگون این موضوع، علل افول نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در سینما را تحلیل کرده و پیامدهای آن را بازگو کند.

  • چالش‌های متعدد در مسیر

همانگونه که اشاره شد شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای سیاست‌گذار در عرصه فرهنگ و هنر ایران، همواره نقشی تعیین‌کننده در تدوین و اجرای راهبردهای کلان فرهنگی ایفا کرده است. این شورا از زمان تأسیس خود تلاش داشته است تا مسیر توسعه فرهنگی کشور را با ارزش‌های اسلامی و انقلابی هماهنگ کند و در این میان، سینما به‌عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارهای تأثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی جایگاه ویژه‌ای داشته است.

سینما نه‌تنها به‌عنوان یک صنعت مهم اقتصادی، بلکه به‌عنوان وسیله‌ای برای تبیین هویت ملی و روایت داستان‌های مردمی شناخته می‌شود. ازاین‌رو، انتظار می‌رود نهادهای سیاست‌گذار فرهنگی، از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی، با اتخاذ سیاست‌های هوشمندانه و تخصصی، زمینه رشد و شکوفایی این حوزه را فراهم آورند.

بااین‌حال، در سال‌های اخیر، نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در مدیریت و هدایت سینما به‌طور چشمگیری کاهش یافته است. این نهاد که زمانی به‌عنوان یکی از مراکز اصلی تصمیم‌گیری در حوزه سینما عمل می‌کرد، اکنون در سایه چالش‌های متعدد نهادی و مدیریتی قرار گرفته و به حاشیه رانده شده است.

این افول نقشی که با تغییرات در ساختار فرهنگی کشور و ظهور چالش‌های جدید همراه بوده، پرسش‌های متعددی را درباره دلایل و پیامدهای این وضعیت به وجود آورده است. دلایل متعددی در این زمینه قابل بررسی است که برخی از آن‌ها به ضعف در هماهنگی نهادی، کمبود سیاست‌گذاری‌های تخصصی، تغییر اولویت‌ها و عدم انطباق با تحولات جهانی مربوط می‌شود.

  • پراکندگی نهادی و تضاد در مسئولیت‌ها

یکی از مهم‌ترین عوامل کاهش نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در سینما، تعدد نهادهای فعال در این حوزه است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان سینمایی، بنیاد فارابی، صداوسیما و حتی نهادهایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی، هرکدام به نحوی در مدیریت سینما دخیل هستند. این تعدد نهادها، بدون وجود یک مرجع واحد برای هماهنگی و نظارت، موجب هم‌پوشانی وظایف و گاه تناقض در سیاست‌ها شده است.

شورای عالی انقلاب فرهنگی، به‌عنوان نهادی که باید نقش راهبردی و هماهنگ‌کننده داشته باشد، در سال‌های اخیر و در عمل به یک بازیگر حاشیه‌ای تبدیل شده است. به‌جای آنکه این شورا به تعیین راهبردهای کلان بپردازد، اغلب نقش خود را به توصیه‌های عمومی و بیانیه‌های غیرعملیاتی محدود کرده است.

  • ضعف در تخصص‌گرایی و سیاست‌گذاری‌های جزئی‌نگر

سینما، به‌عنوان یک صنعت پیچیده و چندوجهی، نیازمند سیاست‌گذاری‌هایی تخصصی و عملیاتی است. اما مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در این حوزه اغلب کلی و فاقد جزئیات لازم برای اجرا هستند. برای مثال، این شورا در زمینه حمایت از تولیدات فاخر، تقویت زیرساخت‌های سینمایی و تسهیل دسترسی سینمای ایران به بازارهای بین‌المللی برنامه‌های قابل‌توجهی ارائه نکرده است.

علاوه بر این، ضعف در نظارت و اجرای سیاست‌ها نیز یکی دیگر از نقاط ضعف این شورا است. بسیاری از مصوبات شورا به دلیل عدم وجود ضمانت‌های اجرایی، یا اجرا نشده‌اند یا به‌صورت ناقص عملیاتی شده‌اند.

همچنین در دهه‌های اخیر، شورای عالی انقلاب فرهنگی توجه خود را به مسائلی همچون آموزش‌وپرورش، سیاست‌های جمعیتی و تحول اجتماعی معطوف کرده است. این تغییر اولویت‌ها باعث شده است که حوزه‌هایی مانند سینما، که نیازمند توجه مستمر و سیاست‌گذاری‌های جزئی‌تر هستند، از فهرست اولویت‌های شورا خارج شوند. این تغییر رویکرد به معنای کاهش تمرکز بر موضوعاتی نظیر حمایت از نسل جدید سینماگران، تولیدات ملی و گسترش بازارهای بین‌المللی است. این در حالی است که سینما به‌عنوان ابزاری برای روایت‌گری فرهنگی، نقشی بی‌بدیل در تقویت هویت ملی و دیپلماسی فرهنگی ایفا می‌کند.

  • ظهور چالش‌های نوین در سینما و کمبود پاسخ مناسب

تحولات فناوری و ظهور پلتفرم‌های دیجیتال، الگوهای مصرف مخاطبان سینما را تغییر داده‌اند. در چنین شرایطی، نیاز به سیاست‌گذاری‌های نوآورانه و انعطاف‌پذیر بیش از پیش احساس می‌شود. اما شورای عالی انقلاب فرهنگی نتوانسته است سیاست‌هایی متناسب با این تحولات تدوین کند.

برای مثال، درحالی‌که بسیاری از کشورها از فناوری‌های جدید برای توسعه صنعت سینما و گسترش دامنه مخاطبان بهره می‌برند، سینمای ایران به دلیل عدم حمایت کافی از این حوزه، از فرصت‌های بسیاری بازمانده است. ضمن اینکه نبود تعامل سازنده با جامعه سینمایی کشور هم از موضوعات قابل ذکر است. سینماگران، تهیه‌کنندگان و منتقدان اغلب احساس می‌کنند که در فرایندهای تصمیم‌گیری شورا نادیده گرفته می‌شوند. این فاصله میان سیاست‌گذاران و بدنه سینما، موجب بی‌اعتمادی و کاهش همکاری میان آن‌ها شده است.

پیامدهای افول نقش شورا در سینما

سینما به‌عنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای فرهنگی، همواره نقش مهمی در شکل‌دهی به هویت ملی، تقویت دیپلماسی فرهنگی و ترویج ارزش‌های اجتماعی ایفا کرده است. در این میان، شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌عنوان نهادی که وظیفه سیاست‌گذاری و هدایت کلان فرهنگی را بر عهده دارد، می‌تواند تأثیری عمیق بر آینده این هنر-صنعت داشته باشد. اما کاهش نقش این شورا در سال‌های اخیر، تأثیرات چشمگیری بر مسیر رشد و توسعه سینمای ایران گذاشته است. افول نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در مدیریت سینما، تنها به کاهش نفوذ این نهاد محدود نمی‌شود، بلکه پیامدهای گسترده‌ای در حوزه‌های مختلف به همراه داشته است. نبود سیاست‌گذاری کلان و هماهنگ، فرصت‌های بسیاری را برای تقویت جایگاه سینمای ایران از بین برده و چالش‌هایی را برای سینماگران و مخاطبان به وجود آورده است. این پیامدها، که از کاهش تولیدات کیفی تا تضعیف جایگاه بین‌المللی سینما را شامل می‌شوند، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم، آینده فرهنگی و هنری کشور را تحت تأثیر قرار داده‌اند. درک این پیامدها و ریشه‌یابی آن‌ها، می‌تواند گامی مؤثر در شناسایی راهکارهایی برای بازگرداندن شورا به جایگاه واقعی خود باشد.

  • بی‌توجهی به فرصت‌های بالقوه داخلی و بین‌المللی

شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌عنوان یکی از نهادهای کلیدی در سیاست‌گذاری فرهنگی کشور، از زمان تأسیس خود نقشی محوری در هدایت عرصه‌های مختلف فرهنگی، از جمله سینما، ایفا کرده است. بااین‌حال، کاهش نقش این شورا در مدیریت و هدایت سینما طی سال‌های اخیر، نه‌تنها بر جایگاه خود شورا، بلکه بر مسیر توسعه سینمای ایران نیز تأثیر منفی گذاشته است.

این افول نقشی، که ریشه در مشکلاتی همچون ضعف در سیاست‌گذاری تخصصی، عدم هماهنگی میان نهادهای مرتبط، و ناکارآمدی در انطباق با تغییرات اجتماعی و فناوری دارد، موجب شده است که سینمای ایران از بسیاری از فرصت‌های بالقوه خود در حوزه داخلی و بین‌المللی بهره‌مند نشود. پیامدهای این وضعیت، از کاهش تولیدات کیفی تا تضعیف جایگاه سینمای ایران در عرصه جهانی، بر لزوم بازنگری و احیای نقش شورا تأکید می‌کند.

برای بازگرداندن شورا به جایگاه راهبردی خود، اقداماتی نظیر بازتعریف مأموریت‌ها، تقویت تعاملات با بدنه سینمایی، ایجاد ساختارهای تخصصی، و تدوین سیاست‌هایی منطبق با تحولات نوین ضروری است. همچنین، شفافیت در عملکرد شورا و هماهنگی میان نهادهای متعدد فعال در این حوزه می‌تواند به احیای اعتماد عمومی و تقویت نقش شورا کمک کند.

سینمای ایران، به‌عنوان ابزاری قدرتمند برای روایت داستان‌های ملی و نمایش هویت فرهنگی، نیازمند حمایت و هدایت از سوی نهادی است که چشم‌اندازی روشن و برنامه‌ریزی دقیق داشته باشد. شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌تواند با اصلاح ساختارها و رویه‌های خود، بار دیگر به جایگاهی دست یابد که در آن به‌عنوان عامل اصلی در تقویت و توسعه این هنر-صنعت ارزشمند شناخته شود. بازگشت این شورا به مسیر اصلی خود، نه‌تنها زمینه‌ساز رشد و پویایی سینمای ایران خواهد بود، بلکه نقشی کلیدی در ارتقای فرهنگ عمومی و تقویت دیپلماسی فرهنگی ایفا خواهد کرد.

  • تقویت جایگاه شورا به عنوان نهادی آینده نگر

برای بازگشت شورای عالی انقلاب فرهنگی، به‌عنوان نهادی بالادستی در سیاست‌گذاری فرهنگی، به مدار اصلی، این شورا باید در گام نخست، از ورود به جزئیات اجرایی و تکرار وظایف نهادهای دیگر اجتناب کرده و به‌جای آن، بر تدوین سیاست‌های کلان و ارائه چشم‌اندازهای راهبردی تمرکز کند. این چشم‌اندازها باید نه‌تنها بر مبنای ارزش‌های فرهنگی و ملی باشند، بلکه با نیازهای معاصر و تحولات جهانی سینما نیز همخوانی داشته باشند. در چنین رویکردی، شورا به‌جای یک نهاد صرفاً نظارتی، به راهنمایی استراتژیک برای سینماگران و سیاست‌گذاران تبدیل می‌شود. دومین گام، تقویت تعامل با بدنه سینمایی و برقراری ارتباط نزدیک‌تر با هنرمندان و فعالان این حوزه است. اعتمادسازی و شفافیت در سیاست‌گذاری‌ها، از طریق برگزاری نشست‌های مشترک و بهره‌گیری از دیدگاه‌های متخصصان و سینماگران، می‌تواند زمینه‌ساز بازسازی اعتبار شورا در جامعه سینمایی شود. همچنین، شورا باید فضایی ایجاد کند که در آن نسل جوان و خلاق بتوانند در فرایندهای سیاست‌گذاری مشارکت داشته باشند. این تعاملات باید به‌گونه‌ای طراحی شوند که هنرمندان احساس کنند دغدغه‌ها و خواسته‌های آن‌ها در برنامه‌های شورا لحاظ می‌شود.مسیر دیگر، تمرکز شورا بر ایجاد هماهنگی میان نهادهای مختلف فعال در سینما است. در حال حاضر، عدم هماهنگی میان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد سینمایی فارابی، سازمان سینمایی و دیگر نهادها، به تداخل وظایف و سیاست‌های متناقض منجر شده است. شورا باید نقش یک نهاد تسهیل‌گر و هماهنگ‌کننده را ایفا کند و از طریق تدوین سازوکارهای مشخص، به انسجام و هم‌افزایی میان این نهادها کمک کند. این هماهنگی می‌تواند از هدررفت منابع جلوگیری کرده و مسیر توسعه پایدار سینمای ایران را هموارتر سازد.در نهایت، شورا باید با بهره‌گیری از تحولات فناوری و تقویت جایگاه سینمای دیجیتال، به‌عنوان یک راهبرد کلیدی، مسیر خود را بازتعریف کند. ظهور پلتفرم‌های آنلاین و تغییر الگوهای مصرف محتوا، فرصتی بی‌سابقه برای سینمای ایران فراهم کرده است تا مخاطبان جدیدی در سطح ملی و بین‌المللی جذب کند. شورا می‌تواند با حمایت از تولیدات دیجیتال، تسهیل دسترسی به پلتفرم‌های جهانی و توسعه زیرساخت‌های مرتبط، نقشی محوری در مدرن‌سازی سینمای ایران ایفا کند. این مسیر نه‌تنها باعث ارتقای جایگاه سینمای ایران خواهد شد، بلکه به تقویت جایگاه شورا به‌عنوان یک نهاد پیشرو و آینده‌نگر منجر خواهد شد.

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید