به لطف خدا و اینکه مادر خود من سالها روی ولیچیر بود و من از نزدیک سختیهای کسانی که درگیر این وضعیت هستند را لمس کردم، نقش را پذیرفتم و فکر میکنم بخاطر همین توانستم به ایفای این نقش بپردازم.
قصههای عاشقانه معمولا برای مخاطبان کنجکاویبرانگیز هستند و وقتی به وقایع اجتماعی و سیاسی نیز گره میخورند جذابتر میشوند، روایت قصه با محوریت کاراکترهای زن نیز جزو برگهای برنده سریال است، بنابراین «سوجان» در ابتدای راه شروع قابل قبولی داشت. در ادامه گفتگوی ماهنامه صبا با زهرا جهرمی بایگر نقش طلا در سریال سوجان را میخوانید.
بله، از زمانی که آقای حسن پور فیلمنامه را نوشتند، شخصیت اصلی فاز شهری طلا بود و این نقش به من سپرده شد.
نقش طلا به این جهت که از هر دو پا فلج شده بود واقعا نقش سختی بود، چون هم در ناحیه پا نمیتونستم حرکتی داشته باشم، از طرف دیگر در استفاده از دست هم به جهت اقتدار و غروری که شخصیت داشت، نمیشد زیاد از دستها استفاده کرد و باید تمام اکت و بیان احساس بر روی میمیک صورت اتفاق میافتاد. واقعا سخت است که تحرک نداشته باشی اما به لطف خدا و اینکه مادر خود من سالها روی ولیچیر بود و من از نزدیک سختیهای کسانی که درگیر این وضعیت هستند را لمس کردم، نقش را پذیرفتم و فکر میکنم بخاطر همین توانستم به ایفای این نقش بپردازم.
طلا نزدیک به شخصیت خودم بود؛ هم از جهت مطالعه کتاب هم از نظر شخصیت و اخلاق شبیه خودم بود و همین قرابت کار را برای من راحت میکرد.
رئال بودن گریم و لباسهای مربوط به آن دوران به من در رسیدن به نقش طلا بسیار کمک کرد. گریمها هم باید باورپذیر میبود و هم فشار زیادی به بازیگران میآورد اما به نظرم یکی از نقاط قوت سریال همین گریمهای هوشمندانه و با مطالعه بوده است.
طلا یک شخصیت چند بعدی دارد که به خاطر تصادفی که سالها پیش برایش افتاده کمی افسرده شده است و دیگر پول و خوش گذرونی حالش را خوب نمیکند. تلاش شده است این ویژگیهای شخصیتی در ادامه داستان خودش را به صورت باورپذیر به مخاطب نشان دهد.
خیلی خوشحالم که سریال سوجان توانسته توجه مخاطب را به خودش جلب کند. آن هم در زمانی که مدیاهای مختلفی وجود دارد و مخاطبین حق انتخاب دارند و خوشحالم که بر اساس آمارها، آنها این سریال را برای دیدن انتخاب کردند. نقش طلا کاری کرد که من به شخصه مدت کوتاهی سختی وضعیت معلولان را با تمام وجود لمس کردم و الان میفهمم که چقدر شرایط برای آنها دشوار است. سکانسی داشتم که باید با عصا بلند میشدم و اولین باری بود که طلا بر روی پاهای خودش میایستاد. در آن سکانس آن قدر به دستها و پاهایم فشار آمد و اذیت شدم که حدود دو هفته درگیر گرفتگی پاها بودم و دستهایم ورم کرده بود. امیدوارم فرهنگ برخورد با معلولین در جامعه ما جا بیفتد و تمام عزیزانی که دچار معلولیت در هر عضوی از بدن هستند، هر چه زودتر سلامتیشان را به دست بیاورند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است