• کد خبر: 13081
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:4 اسفند 1403 ساعت: 14:56

«کارزار»؛فیلمی شسته رفته

اسدزاده در کارزار که نخستین فیلم سینمایی به نمایش درآمده اوست، تلاش کرده تا فیلمی شسته رفته را روانه پرده کند.



معضلات اجتماعی نقش مهمی در شکل‌گیری ملودرام‌های اجتماعی که پس از کمدی دیگر ژانر غالب سینمای ایران به حساب می‌آید، دارند. در حقیقت، معضلات یاد شده موتور حرکت این قبیل آثار بوده و نقش مهمی نیز در جلب نظر مساعد تماشاگران خود دارند. از زندان رفتن بابت چک بلامحل و قتل غیرعمد تا اعتیاد به اشکال گوناگون که این آخری با توجه دایره گسترده‌اش، همچنان مورد توجه فیلمسازان به ویژه کارگردان‌های جوان و فیلم اولی دارد. در عین حال، کلیشه‌ها نقش مهمی در شکل‌گیری فیلمنامه آنها داشته و نویسندگان روی سابقه ذهنی مخاطب از موضوع موردنظر حساب ویژه‌ای باز می‌کنند. یکی دیگر از نکاتی که توجه فیلمسازان را به موضوعاتی از این دست جلب می‌کند، کهنه نشدن بخش مهمی از آن است. چرا که بخش مهمی از مسائل اجتماعی قید زمان نداشته و می‌تواند در هر برهه زمانی اتفاق بیفتد. برای مثال می‌توان به همین اعتیاد اشاره کرد که تنها شکل و شمایل آن تغییر کرده اما از اثرات هولناک آن بر فرد و اطرافیان‌اش کاسته نشده است.

فیلم درباره مردی میانسال به نام فریبرز است که با داشتن همسر و فرزند همچنان درگیر قمار بوده و تا جایی پیش رفته که بابت بدهی به آدم‌های مختلف زندگی مخفیانه‌ای دارد. کارزار فیلمنامه‌ای غیرخطی داشته و با توجه به لاغر بودن قصه اصلی از قصه‌ای فرعی برای پرتر کردن آن بهره گرفته شده است. داستان اشکان و ندا که قصد مهاجرت آن هم با گذرنامه جعلی دارند و در این مسیر دوست صمیمی‌شان آنها را همراهی می‌کند. قصه هم از جایی آغاز می‌شود که همگی آنها همراه فریبرز در کلانتری نشسته و بابت تصادف منجر به جرح توضیح می‌دهند. تکه‌ای از اواسط پرده میانی که برای غیرخطی کردن قصه به ابتدای آن منتقل شده و برای تماشاگر سینمارو آشنا به نظر می‌رسد. تلاش محبوبه برای پرداخت بدهی شوهرش به مردی که بساط قمار راه می‌اندازد، موتور حرکت قصه در نیمه نخست فیلم است که تماشاگر را به سمت محبوبه در قامت یک قربانی می‌کشاند. موازی با آن با فریبرزی همراه می‌ شویم که در یک سوله بطری شیشه‌ای‌های کهنه را شسته و آماده برای فروش می‌کند.

قرار نیمه شب مرد طلبکار با محبوبه برای بازگرداندن سند خانه، فریبرز را از مخفیگاهش بیرون کشیده و نقطه عطفی را رقم می‌زند. در پرده دوم، داستانکی هم با محوریت دوست قدیمی فریبرز و عذاب وجدان کهنه‌اش بابت کشاندن پای او به قمار در گذشته شکل گرفته که تم رفاقت را پررنگ می‌کند. موضوعی که اسدزاده در کارزار بسیار روی آن مانور داده و حسرت‌خوارانه به این قبیل رفاقت‌های قدیمی مردانه نگاه می‌کند. قصه اشکان و ندا شباهت زیادی به نمونه‌های مشابه پیش از خود دارد اما آنچه که تا حدودی آن را متمایز کرده و به قصه اصلی گره می‌زند، اعتیاد اشکان است. موضوعی که تمرکز را از او گرفته و در نهایت نقطه عطفی را رقم می‌زند. کارزار در یک سوم پایانی ریتم تندتری گرفته و حوادث مختلف پشت سرهم ردیف می‌شوند. در این بین عنصر تصادف هم در فیلمنامه پررنگ شده که منطق داستانی‌اش را تا حدودی خدشه دار می‌کند. در عین حال فیلمساز معمایی را با محوریت فریبرز و محبوبه طرح کرده تا حس کنجکاوی تماشاگر را برانگیزد. اتفاق هولناکی که ریشه در ذات قمار و قمارباز داشته و نیت فیلمساز هم انتقال همین پیام بوده است.

اسدزاده در کارزار که نخستین فیلم سینمایی به نمایش درآمده اوست، تلاش کرده تا فیلمی شسته رفته را روانه پرده کند. کارزار به لحاظ فنی تا حدود زیادی نمره قبولی گرفته و ریتم مناسبی هم دارد اما به لحاظ فیلمنامه کاستی‌هایی دارد که به کیفیت نهایی کار لطمه زده است. امیر آقایی بازیگر توانا و امتحان پس داده‌ای است که پیش از این نقش‌هایی از جنس فریبرز را ایفا کرده اما در اینجا تنها چند لحظه درخشان در بازی‌اش در این فیلم به چشم می‌خورد. نسیم ادبی نیز در نقش محبوبه تصویری آشنا از زنی درد کشیده را ارائه کرده که نگاه تماشاگر را به سمت خود می‌کشاند.

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید