ناتوردشت به کارگردانی محمدرضا خردمندان، داستان گم شدن یک دختربچه را با الهام از رویدادی در یکی از روستاهای استان گلستان و در منطقهای بومی به تصویر میکشد.
ناتوردشت به کارگردانی محمدرضا خردمندان، داستان گم شدن یک دختربچه را با الهام از رویدادی در یکی از روستاهای استان گلستان و در منطقهای بومی به تصویر میکشد.
کارگردان در تیتراژ پایانی به اقتباس قصه فیلم از این رویداد حقیقی اشاره میکند، اما شایستهتر بود که به اقتباس دیگر هم اشاره میشد؛ درباره اسم ناتور(نگهبان) دشت؛ نامی برگرفته از رمانی به قلم سلینجر که محبوبیت جهانی بسیار پیدا کرد و احمد کریمی این نام را بر اساس بیتی از سعدی بر رمان گذاشت: جهاندیده پیری بر او برگذشت/ چنین گفت خندان به ناطور دشت
اگرچه اشتباه احمد پیران در تیراندازی در فضای مه آلود و زخمی کردن ناخواسته یکی از ساکنان روستا و تحت فشار قرار گرفتن از سوی کسانی که این قصه را میدانند، بسیار به روایت فیلم بی خوابی کریستوفر نولان شباهت دارد.
از این دو موضوع که بگذریم، روایت اصلی در این فیلم با خردهداستانهای ایجاد شده که به هم متصل هستند و داستان اصلی را پیش میبرند، بسیار قوی و یکپارچه با هم پیش رفتهاند و فضایی پر کشش و پر تعلیق را برای فیلم ایجاد کردهاند.
نقطه قوت ناتور دشت، بازی ملموس و اثرگذار بازیگران و فیلمنامه پرتعلیقی است که در منطقهای بومی مخاطب را همراه میکند و تصویری است که از دلهرهها برای سرنوشت کودک گم شده و التهاب موجود در روستا ایجاد میکند.
ناتور دشت توانسته است با داستان اصلی پرمایه و خرده روایتهایی که مکمل قصه اصلی بودند و به کارگیری مناسب از جلوههای ویژه فضایی را خلق کند که مخاطب با قصه همراه شده و تا انتهای داستان در کنار روایتها بماند.
منبع: ماهنامه صبا
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است