در این گزارش به گفتگو با عوامل سریال سوجان پرداختهایم.
سریال «سوجان» روایتگر زندگی در سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۵۷ بوده و با محوریت شخصیت مقاوم زن ایرانی و اهمیت نهاد خانواده ساخته شده است. قصهای که در دل جنگلهای سرسبز شمال ایران روایت میشود. این سریال با قصههایش مخاطبان را به دل سه نسل از یک خانواده میبرد؛ مادربزرگ، مادر و نوه که همان سوجان نام دارد. بازیگران این سریال تلویزیونی در مجموعه رسانهای صبا گرد هم آمدند و از خاطرات و نقشهای خود در این سریال گفتند.
الان که به سریال «سوجان» فکر میکنید چه خاطره یا اتفاقی لبخند به لبان شما می آورد؟
پریسا دوستی (نقش انیس): فکر کردن به طراح لباسمان زهره رفیعی لبخند به لبانم میآورد، همکاری در هر فیلمی باعث آشنایی ما با افراد جدید میشود که تعدادی از آنها به دوستان ما تبدیل میشوند من همه بچههای سریال را دوست دارم ولی دوستی من با زهره رفیعی متفاوت بود و این دوستی سختیهای کار را برایم آسان کرد.
افشین غیاثی (نقش جاوید): تیم سریال «سوجان» حدود سه سال باهم در شهرستان زندگی کردیم به همین دلیل بین اعضای تیم خصوصا بازیگران با کارگردان ارتباط صمیمی شکل گرفت و گرچه دوری از خانواده برای همه سخت بود ولی این رابطه خوب و صمیمی سختیها را آسان کرده بود. در اوقات فراغت باهم درباره سکانسی که باید بازی میکردیم یا کارهای آیندهمان صحبت میکردیم و رهبری حسین تبریزی و مهربانی میثم آهنگری در این پروژه باعث از بین رفتن سختیها و ایجاد صمیمیت میان بچهها شده بود.
فاطمه حاجوی (نقش ستاره): روزی که سکانس عروسی ستاره فیلمبرداری شد آقای تبریزی، خانم عزیزی، خانم جهرمی و آقای نعیمی به من گفتند که نقش ستاره به خوبی درآمده و از بابت پذیرفته شدن نقش بسیار خوشحال شدم.
حدیث نیکرو (نقش مادر حوا): آنچه حال مرا خوب میکند بازتاب این سریال در میان مردم است. چون وقتی بازیگری سه سال از وقت خود را صرف بازی در اثری میکند استقبال مخاطب از آن باعث میشود خستگی کار از تنمان بیرون رود و نشان دهنده آن است که تلاش جمعی ما برای تولید این کار جواب داده است.
مرجان متقی (نقش فرانک): به اقتضای تحصیلم در رشته روانشناسی سالها با کودکانی که دچار اختلال بودند در بهزیستی کار کردم و در ایفای نقش فرانک سعی کردم قضاوت نکنم و هدایت درست خانم جهرمی و آقای تبریزی موجب شد خیلی راحتتر به نقشم نزدیک شوم. ساده زیستی و دنیای شیرین فرانک را دوست داشتم که گاهی در دنیای واقعی نیز میخواستم به دور از چالشها و حواشی زندگی آدم بزرگها، دنیای فرانک را زیست کنم. ارتباط خوب و قشنگ میان بازیگران گیلان و تهران باعث شد پیوند زیبایی میان هنرمندان گیلان و تهران شکل بگیرد.
زهرا جهرمی (نقش طلا): خیلی خوشحالم که سریال «سوجان» مورد استقبال مردم قرار گرفته چون از مرحله پیش تولید تا تولید در کنارآقای تبریزی بودم به عنوان بازیگردان همچون یک معلم یا مادر از موفقیت و پیشرفت تمامی بچهها بسیار خوشحالم چون همهشان به خوبی کاراکترها را بازی کردند و در طول این سه سال به خوبی شاهد روند کار و پیشرفت بچهها بودم و این بالاترین لذت برای من است.
علی مرادی (نقش قربان): خوشترین خاطره، آشنایی من با منطقه گیلان و دوستان خوبی بود که آنجا پیدا کردم. آدمهای اطرافم را شناختم و اینکه روی چه افرادی میتوانم حساب کنم.
چالش اصلی در ایفای نقشهایتان چه بود؟
افشین غیاثی: چالش اصلی من در طول این سه سال نگه داشتن راکورد نقش جاوید بود. همواره نگران تغییر لحن صدا، میمیک صورت جاوید در طول این سه سال بودم که خدا را شکر کمکهای آقای تبریزی و خانم جهرمی باعث شد حدود هفتاد- هشتاد درصد از راکورد این نقش را تا انتهای سریال حفظ کنم و جمله معروف آقای تبریزی که میگفت «جاوید دیوانه نیست جاوید بهلول است» به من خیلی کمک کرد و جلوی اضافه کاریهای مرا گرفت.
پریسا دوستی: بزرگترین چالش نقش انیس تغییر و تحول این شخصیت بود. آنچه در ایفای این کاراکتر برای من اهمیت داشت تغییر انیس از یک دخترمظلوم روستایی کم بضاعت به یک آدم انتقامجو و فتنهگر بود و این تحول شخصیت برای من سخت بود چون سکانسها به ترتیب فیلمبرداری نمیشود بنابراین برای بازی نقش انیس باید مدام به فیلمنامه رجوع میکردم تا بدانم این سکانس کدام قسمت از داستان انیس است چون بیان و… انیس در طول زمان تغییر میکند. در ابتدا آرامتر و خجولتر است و رفته رفته با تغییر شخصیت تن صدا و… نیز تغییر میکند.
فاطمه حاجوی: چالش من در نقش ستاره نگه داشتن مظلومیت و معصومیت این نقش بود چون شخصیت سفید داستان ستاره است که برخلاف اعضای خانواده رفتار و منش خانزادگی را نداشته و هیچ احساس برتری نسبت به افراد دیگر ندارد و این مظلومیت و معصومیت باید در چشمان ستاره نیز دیده میشد. ستاره آنقدر دختر ساده و معصومی بود که حرفهای جاوید را باور میکرد و خوشحالم که مردم کاراکتر ستاره را دوست داشتند و این بزرگترین خوشحالی من از ایفای این نقش است.
حدیث نیکرو: چالش نقش مادر حوا برای من خیلی زیاد نبود چون من یک مادر و با اتفاقات و روحیات یک مادر آشنا هستم. مادر حوا همواره دردی را تحمل میکند که مزاحمی در انجام کارهایش است و نمیخواهد کسی از این درد باخبر شود و چالش اصلی من درآمدن این درد دائمی بود و در سکانسهایی که درد وجود داشت از آقای تبریزی و خانم جهرمی تایید میگرفتم و پلانهای آخر را حسی بازی میکردم به طوری که این درد را درون خودم حس میکردم.
مرجان متقی: تنها چالش این نقش برای من تکامل فرانک و مادر شدن او بود، اینکه از یک دختر ساده و شیرین به یک همسر و یک مادر تبدیل میشد.
زهرا جهرمی: من شاهد تلاش بچهها برای ایفای هرچه بهتر نقششان بودم. فردی که برای کار خود ارزش قائل است انسان موفقی خواهد شد. بچهها به حرف من اعتماد کرده و خیلی خوب این راهنماییها را اجرا میکردند، بچهها به توصیههای من برای درآمدن نقش اعتماد میکردند، توصیه مرا برای آن نگاه عاشقانه، معلولیت جسمی، حالت درد یا… میپذیرفتند و خیلی خوب اجرا میکردند. البته همه توانمند بودند ولی من از لحاظ روانشناسی نکاتی را مطرح میکردم.
طلا هم به خاطر معلولیت یکی از نقشهای سخت بود ضمن اینکه به دلیل معلولیتی که برایش پیش آمده دچار افسردگی شده است. در کامنتهایی که در ابتدا از مردم دریافت میکردم طلا را فردی خودخواه، مغرور و افسرده تعریف کردند که نشان دهنده آن است که نقش درست درآمده چون طلا بخاطر درونگرایی و حادثهای که برایش رخ داده میبایست افسرده، زودرنج و تندخو میبود. از طرفی چون دختر خان بود و قدرت داشت باید با غرور و اعتماد به نفس با زیر دستانش برخورد میکرد. یکی از چالشهای من بستن موهای سرم و کشیدن شقیقه و ابروهام بود تا من را بیشتر به کاراکتر طلا نزدیک کند و همینطور چالشی که برای دندانهایم ایجاد کرده بودم که حروف رو رسا ادا نکنم.
تمام این ویژگیها برخلاف شخصیت من بود و باید تلاش میکردم تا به این ویژگی کاراکتر طلا برسم. از لحاظ جسمی هم چون معلول بود باید مدل راه رفتن را آنقدر تمرین میکردم تا غلو نشود. تجربهای که خودم در گذشته از مادرم داشتم در ایفای رئال این نقش کمکم کرد. تمام این موارد گرچه برای ایفای بهتر نقش کمک کننده بود ولی به دلیل محدودیتی که ایجاد میکرد موجب عدم تمرکز بود.
علی مرادی: نقش قربان چهار مقطع زمانی داشت قبل از سربازی که شخصیت جاهل و قمارباز بود، دوره سربازی که کمی افتاده شد بعد که وارد امربری شده و با طلا آشنا شد و داشت به منصبی میرسید و در طول روز باید این چهارمقطع زمانی را بازی میکردم. برای همین ما برای هر دوره از شخصیت قربان نشانه گذاشته بودیم ضمن اینکه نحوه راه رفتن و گریم و لباس کاراکتر قربان در این چهارمقطع زمانی متفاوت بود که بازی و شیفت کردن این چهارمقطع در یک روز از چالشهایی بود که با آن رو به رو بودم.
از تجربه بازی در کنار بازیگران حرفهای بگویید؟
علی مرادی: بازیگران با تجربهای همچون سیما تیرانداز، بهنام تشکر و بهزاد فرهانی و… گرچه بسیار همراه بودند ولی بازی در کنار آنها بسیار سخت است چون اصول بازیگری را بلد هستند با این حال بازی در کنار آنها بسیار لذت بخش بود. بهنام تشکردر این سریال بسیار به من کمک کردند و بهزاد فرهانی که پیشکسوت این حرفه است، خیلی به ما امیدواری و انرژی میدادند و در سکانسهای مشترک با ما تمرین میکردند.
فضای حاکم بین عوامل در تولید سریال چقدر بر کار و بازی شما تاثیر مثبت داشت؟
فاطمه خاجوی: صمیمیت با پارتنر و نقش مقابل تاثیر زیادی در نتیجه مثبت بازی دارد و ستاره که به مادرش وابسته بود ارتباطی که میان من با ساغرعزیزی شکل گرفت همچون رابطه مادر و فرزندی بود و از ساغر عزیزی بسیار تشکر میکنم چون بسیار به من کمک و همچون یک مادر از من حمایت کردند. سید مهرداد ضیایی که نقش پدر مرا داشتند و چهارچوب خاصی دارند و همواره در حال کتاب خواندن بودند و روی کتابهایشان بسیار حساس هستند و طبق گفته دوستان، حتی کتابهایشان را به کسی نمیدهند ولی من این افتخار را داشتم که هرشب از ایشان کتاب میگرفتم و در زمانهای استراحت درباره کتابها با هم صحبت میکردیم واین ارتباط برای من بسیار ارزشمند بود.
حدیث نیکرو: بازی کردن در کنار پیشکسوتها به دلیل تجربه و سابقهشان در این حرفه بسیار سخت است و سکانسهایی که با خانم ثریا قاسمی داشتم برای من مثل چندین واحد دانشگاهی مملو از آموزش بود و من از ایشان در این مدت بسیار آموختم و به دلیل اینکه نقش دختر خانم قاسمی را داشتم باید ارتباط عاطفی میان ما شکل میگرفت و من به خاطر تواناییهایشان با دلهره به ایشان نزدیک میشدم و به یاد ندارم که ایشان مثل ما دیالوگ بخوانند و همیشه سرسکانسها آماده بودند. زاویه دوربین را میشناخت و میدانست باید به کجا نگاه کند و من واقعا از بازی با ایشان هم لذت می بردم و هم میآموختم و افتخار میکنم که در این سریال نقش دخترشان را داشتم.
مرجان متقی: در این سریال بازیگران پیشکسوت زیادی بودند و من سعی کردم علاوه بر بازیگران پیشکسوت از بازیگران جوانتر هم بیاموزم ضمن اینکه پارتنر نیز تاثیر زیادی در بازی نقش مقابل دارد به همین دلیل از افشین غیاثی تشکر میکنم چون از همان روز اول دوستانه و برادرانه به من کمک کرد و گرچه در مواردی در ایفای نقش با هم اختلاف نظر داشتیم ولی سعی میکردیم با گفتوگو و صحبت به یک اشل درستی از شخصیتها برسیم.
زهرا جهرمی: من با خانم قاسمی و آقای ضیایی همبازی نبودم ولی بسیار از ایشان آموختم. آنها هنرمندانی هستند که اگر ثانیهای چشم از مانیتور برمیداشتم آن لحظهها را از دست میدادم و از بازی در کنار همه این پیشکسوتها لذت بردم.
افشین غیاثی: ترکیب بازیگران جوان همراه با بازیگران پیشکسوت نقطه قوت یک اثر است. وقتی بازیگران جوانی همچون من در کنار خانم قاسمی و بهزاد فرهانی و مهرداد ضیایی و… بازی میکنیم موجب میشود با جدیت بیشتری بازی کنیم چون بازی در کنار این عزیزان سخت است.
امیدوارم یک نظر سنجی در مورد سریال سوجان انجام شود تامشخص شود این سریال چقدر مورد رضایت مخاطبین بوده و اگر درصد زیادی این سریال را دوست داشتند هرچه سریعتر ادامه این سریال با بهترین کیفیت ساخته شود.
پریسا دوستی: مهرداد ضیایی یکی از مهمترین پیشکسوتهایی بود که من مقابل ایشان بازی داشتم. پارتنر مقابل در ایفای نقش بازیگر بسیار مهم است و قبل از اینکه برای این نقش انتخاب شوم بازیگر نقش مقابل برای من بسیار اهمیت داشت و زمانی که فهمیدم آقای ضیایی نقش مقابل من هستند بسیار خوشحال شدم. من برحسب بازیهایی که از ایشان دیده بودم، ایشان را بازیگری پر انرژی تصور میکردم ولی اولین روز که ایشان را دیدم تصوراتم بهم ریخت چون ایشان بسیار آرام و کم حرف بودند و خیلی از این بابت نگران شدم ولی در اولین سکانس شگفت زده شدم چون از اولین لحظه فیلمبرداری به یکباره آن سکوت و آرامی کنار رفت و خسرو نمایان شد که من شوکه شدم و بازی من طبق نقش و بازی ایشان تغییر میکرد. به همین دلیل ترجیح میدادم اول سکانسهای آقای ضیایی گرفته شود تا به نسبت بازی ایشان نقشام را ایفا کنم. با آقای مهدی صبایی نیز گرچه کم هم بازی بودم ولی ایشان صادقانه و عاشقانه بچهها را راهنمایی میکردند.
فاطمه حاجوی: نه تنها بازی در کنار پیشکسوتها بلکه بودن در کنار آنها اخلاق حرفهای را به بازیگران جوان میآموزد و من همواره سر صحنه دقت میکنم که پیشکسوتها در شرایط تنش زا چطور رفتار میکنند و چه کردهاند که موجب ماندگاری آنها شده است و من خیلی دوست دارم بدانم که آقای فریدون حسنپور به عنوان نویسنده از بازی من به عنوان کاراکتر ستاره راضی بوده و بازی من همان چیزی بوده که در ذهنشان از کاراکتر ستاره داشتهاند؟
چه کامنتهایی از مردم درباره شخصیتهای خود در سریال گرفتهاید؟
افشین غیاثی: مردم خیلی با جاوید ارتباط گرفتهاند و این کاراکتر را دوست دارند. بیشتر پدر و مادرها کاراکتر جاوید و فرانک را دوست دارند و از این بابت بسیار خوشحالم و قدردان مردم هستم. تلویزیون خانه ماست و امیدوارم آنقدر محتوای برنامههای تلویزیونی غنی شود که هیچ فردی دیگر فیلمهای ماهوارهای را نبیند چون محتوای شبکههای ماهوارهای واقعا خطرناک هستند.
علی مرادی: طبق کامنتهایی که من دریافت کردم پسران زیر بیست سال کاراکتر قربان را خیلی دوست دارند اما خیلی از کارهای نادرست قربان را تایید میکنند و دایرکتهای فراوانی در این مورد دریافت کردم که جاه طلبیهای قربان را دوست دارند و این اصلا نشانه خوبی نیست و یک زنگ خطر به حساب میآید.
پریسا دوستی: طرفدارهای نقش انیس هم دو دسته هستند، عدهای از کارهای انیس ناراحت هستند که چرا این همه فتنه انگیزی میکند و تعدادی از انیس دفاع میکنند که این رفتارها بی دلیل نیست و مادر و پدرش کشته شدهاند و این رویکرد مخاطبان برای من جذاب است و دائما میخواهند سرانجام انیس را بدانند و این نشان میدهد مردم با این سریال همراه شدهاند و این قطعا به خاطر قصه جذاب سوجان است.
حدیث نیکرو: مردم آنقدر کاراکتر مادر حوا را دوست داشتند که قبل از فوت مادر حوا مخاطبین از من سوال میکردند مریضی مادر حوا چیست و اینکه دستش خوب میشود؟ بعد از فوت مادر حوا هنوز از من میپرسند چرا مادر حوا فوت کرد و من به عنوان یک بازیگر با این بازخوردها بسیار دلگرم میشوم چون میبینم که مخاطب این نقش را باور کرده است. با این که ستاره حدود بیست قسمت حضور دارد و دیگر او را در سریال نداریم ولی میبینم که سکانسهای مختلفی از مرگ ستاره منتشر میشود و این سکانس خیلی وایرال شده است و در قسمت فوت ستاره به یکباره دایرکت من پر از پیام و ابراز ناراحتی از فوت ستاره و این نشان دهنده مهر مردم به این کاراکتر است.
زهرا جهرمی: در ابتدای ورود طلا، بازخوردهای مردم نسبت به کاراکتر طلا منفی بود چون فکر میکردند که طلا میداند که قربان همسر دارد ولی زمانی که متوجه شدند طلا از این موضوع بی خبر است رویکرد مردم نسبت به شخصیت طلا عوض شد و نسبت به طلا دلسوزی میکنند و این نشان دهنده همراهی و پیگیری مردم با تک تک کاراکترهای سریال است و این پیگیری مردم از تک تک کاراکترها برای من خیلی خوشایند است. در پایان از همه همکاران تیم تهیه، تولید و تدارکات تشکر میکنم چون همه همکاران تمام تلاش خود را برای تولید هرچه بهتر این سریال انجام دادند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است