کاظم شهبازی:

احیای تعزیه با شرایط فعلی تقریبا غیرممکن است

با روند فعلی برای احیای تعزیه کاری نمی‌شود کرد چرا که اصلا جوانان حالا علاقه و میلی به این چیزها ندارند.



از دیرباز فرهنگ تعزیه خوانی که همراه با شعر و گوشه‌های موسیقی ایرانی بوده است در فرهنگ ما ایرانی ها رواج داشته است، این فرهنگ بر اثر شاهنامه خوانی در بین مردم ایران جا افتاده چراکه مردم ایران با اسطوره ها و الگوهای خود در هر زمانی ارتباط برقرار می‌کنند. متاسفانه از اوایل حکومت پهلوی رضا شاه با برچیدن و مقابله کردن با مراسم تعزیه خوانی مقدمات اولیه رنگ باختن این مراسم مذهبی و فرهنگی ایرانی را فراهم کرد و لذا تحریفات بسیاری دستخوش این عنصر هنری-مذهبی شد
. کاظم شهبازی، نویسنده، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در گفتگو با ماهنامه صبا درباره خاستگاه تعزیه، تحریف‌های ایجاد شده در آن و شرایط احیا و حفظ تعزیه سخن گفته است که می‌خوانید.

* لطفا درباره خاستگاه اصلی تعزیه و اینکه جغرافیا چقدر توانسته بر روی اجرای تعزیه و سبک‌های مختلف آن تاثیرگذار باشد، برای ما بگویید؟
واقعه کربلا و شهادت امام حسین در سال ۶۱ قمری بوده است. امام حسین از پذیرش خلافت یزید ابن معاویه خلیفه بنی امیه سر باز می‌زند و مجبور به ترک مدینه می‌شود و به مکه می‌رود. چندی بعد مردم کوفه برای انتقال خلافت، امام حسین را دعوت می‌کنند تا به شهر کوفه بروند. امام حسین«ع» به اتفاق فرزندان، اقوام و آشنایان روانه کوفه می‌شوند، اما در راه به عبیدالله سردار یزید برخورد می‌کنند و در نهایت حاضر به بیعت با یزید نمی‌شود و در پی رفت و آمدها و عدم پذیرش خلافت، دلاورانه با عبیدالله می‌جنگد و در این نبرد همه ۷۲ همراه او به شهادت می‌رسند. این نکته اول برای این‌که نگاهی کلی به قضیه داشته باشیم.
اما گفته می‌شود تعزیه دنباله سوگ سیاوش است که باید تاکید کنم این موضوع اصلا درست نیست. سوگ سیاوش بیشتر به اسطوره‌های بین النهرین شباهت دارد و ارتباطی به تعزیه با شکل امروزی ندارد.
یک متکلمی بوده به نام ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری که سال ۴۶۷ قمری به دنیا آمده و در سال ۵۳۸  قمری فوت کرده است. یعنی نیمه دوم قرن پنجم قمری به دنیا آمده و نیمه اول قرن ششم قمری فوت کرده است. این متکلم معروف ایرانی کتابی دارد در پند و موعظه به نام اطباق الذهب فی المواعظ و الخطب به معنای طوق طلایی در موعظه و خطبه‌خوانی که در این کتاب توضیح می‌دهد هرکس برای امام حسین گریه کند یقیناً در قیامت با او محشور خواهد شد. زمخشری ادامه می‌دهد آنکه در پیش خود بگرید و باعث گریه دیگران برای امام حسین شود از خوبان است و هر کس خویش را همانند دسته‌ای تشبیه کند، در زمره همان است و به همان اندازه ارزش به او خواهد رسید. این نقل، توصیفی واقعی و حزن انگیز درباره کربلا یا همان مقتل خوانی زمخشری، الهامی بود که بعدها ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری و بعد از او محمد بن سلیمان فضولی بغدادی تحت تاثیر آن قرار گرفتند. این کار بی سابقه زمخشری در زمینه مقتل نگاری و مقتل خوانی را یکی از شاگردان او به اسم ابوالمؤید موفق خوارزمی۳۰ سال پس از مرگ زمخشری ادامه می‌دهد. او هم در سال ۵۶۸ قمری فوت می‌کند، اما حماسه نامه‌ای دارد در توصیف شهادت امام حسین به نام شهادت امام حسین به روایت خوارزمی که بعدها در اوایل دوره صفویه ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری کتابی می‌نویسد تحت تاثیر زمخشری به نام روضه الشهدا.

 

  • قدیمی‌ترین سندی که به تعزیه در ایران اشاره کرده باشد، چیست و مربوط به چه تاریخی است؟

قدیمی‌ترین سند معتبری که در آن به اجرای تعزیه در ایران اشاره شده است در سفرنامه کارستن نیبور بوده که یک جهانگرد دانمارکی و آلمانی زبان بوده که او ۱۷۶۹میلادی در دوران زندیه تعزیه‌ای در جزیره خارک می‌بیند. دلیل اینکه چرا در شهرهای دیگر ندیده است نمی‌دانیم .کارستن نیبور دانمارکی درباره این نمایش تعزیه می‌گوید: من در جزیره در یک طرف میدان، امام حسین را دیدم که به همراه یارانش در حال حرکت بودند و در طرف دیگر، سپاه عبیداله زیاد در تعقیب امام حسین و یارانش بودند. به محض رسیدن به امام حسین و یارانش از آنان تمکین می‌خواهند که با رد این درخواست روبرو شدند و سپس جنگ درگرفت.
شخصی که نقش حضرت عباس را بازی می‌کرد لباسی پوشیده بود که دو آستین او بدون دست از دو طرف بدنش آویزان بود؛ گویی که دست‌های او را بریدند. او نقشش را چنان طبیعی بازی می‌کرد که صدای گریه حضار را به دنبال داشت و با فریاد یا حسین یا حسین و صدای سنج نمایش بعد جادویی پیدا کرده بود.
این قدیمی‌ترین سند تعزیه است. دومین سندی که نشان می‌دهد تعزیه در ایران انجام می‌شد، مربوط به ۲۱ سال پس از مشاهدات کارستن نیبور است. ویلیام فرانکلین کتابی به نام مشاهدات سفر از بنگال به ایران دارد که  در آن آورده است نمایش تعزیه را در دوره زندیه یعنی سال۱۷۹۰ و در واقع۲۱ سال پس از مشاهدات نیبور، در شیراز مشاهده کرده که در چند شب ادامه داشته است. پس بنابراین اولین سند مربوط به جزیره خارک بوده است.

  • این‌سوال برای ما پیش می‌آید که کشور به این وسعت چرا ما گزارش چندانی از تعزیه در آن نداریم؟

برای اینکه ما ایرانی‌ها عادت به نوشتن و عادت به ذکر یا ثبت سندی نداشتیم و در واقع تاریخ ما شفاهی است و دیگران برای ما نوشتند. در سال ۱۶۴۱ قمری یعنی تقریبا ۲۵۰ سال قبل، در زمان شاه طهماسب صفوی، بازرگان فرانسوی به نام دومونترون نامه‌ای از اصفهان به مقصد پاریس می‌نویسد. در این نامه او از مشاهده  محادثه می‌گوید. قطعا محادثه نقش گردانی نیست. این نامه هم اکنون در یکی از موزه‌های پاریس نگهداری می‌شود. در عین حال به هیچ وجه سندی برای مشاهده تعزیه در دوره صفویه وجود ندارد. اینکه گفته می‌شود در دوره صفویه تعزیه بوده است، به هیچ وجه ما سندی در این خصوص نداریم. اگر تعزیه بوده که نیست حتما شوالیه شاردن در کتاب ۱۰جلدی‌اش که در دوره صفویه به ایران و شهر اصفهان که پایتخت صفویه بوده است آمده بود و حتما اگر تعزیه‌ای می‌دید آن را می‌نوشت. در صورتی که از کلیه آداب و رسوم زندگی مردم در آن کتاب نوشته است. آدام اولئاریوس در همان زمان یعنی ۱۶۳۷ میلادی به ایران آمده بود و مراسم سوگواری را که در اردبیل دیده بود در گزارش خود نوشته است و می‌گوید: از جمله چیزهایی که دیدم مراسم کاه افشانی بود و از عزادارانی که بیشتر خردسال بودند یاد می‌کند و می‌گوید عزاداری بیشتر به صورت حرکت دسته‌ها بود. در سال ۳۵۲ هجری موعظ الدوله دیلمی دستور می‌دهد که بازار بغداد را ببندند و به مناسبت شهادت امام حسین در سال ۶۱ قمری، از اول محرم حرکات دسته‌های عزاداری صورت می‌گیرد که بعضی منابع می‌گویند در ۳۵۲ و بعضی می‌گویند۳۵۳ اولین حرکت دسته‌جات و اولین سوگواری بوده است. بعدها در طول زمان به حرکت دسته‌ها، نقش گردانی و پس از دوره صفویه روضه خوانی اضافه می‌شود و بعدها از نوحه خوانی استفاده می‌کنند و بعد مرثیه خوانی به این‌ها اضافه می‌شود. از یک جایی به بعد دسته‌جات توقف می‌کنند و ابیات تقسیم می‌شود و شکل گیری تعزیه صورت می‌گیرد. این موضوع هم مربوط به دوره زندیه است، چون اصلا قبل از دوره زندیه تعزیه وجود ندارد. عناصر سازنده و پردازنده تعزیه هم ۱۲مورد است. یعنی راز درخشش تعزیه در برهه‌‌ای از زمان و پذیرش حیرت انگیز آن از سوی عامه مردم و حمایت از سوی بزرگان کشور و شاه بی‌ارتباط با همبستگی حیرت‌آور اجزا و عوامل تعزیه نیست.
هر یک از این ۱۲ مورد می‌توانستند بر احساسات و اندیشه تماشاگر ایرانی تسلط پیدا کنند.

* هنر تعزیه در طول زمان تغییراتی به خود دیده است. مهمترین این تغییرات چه مواردی بوده است؟
  در دوره زندیه نسخه‌هایی پیدا شده که تعزیه ۱۰الی۱۲ عدد بوده است. اما از اوایل دوره قاجار این نسخه‌ها بیشتر شده و می‌گویند این تغییر، سه دوره تحول داشت است. ابتدا تحول کمی داشت که از دوره زندیه شروع می‌شود تا اوایل دوره قاجار ادامه پیدا می‌کند. یعنی تعداد ۱۲عدد به ۴۰ تا ۵۰ عدد می‌رسد. بعد از دوره ناصرالدین شاه تحول کیفی پیدا می‌کند. یعنی هم به لحاظ موسیقیایی که درواقع نسخه‌های قبل طوری نوشته می‌شد که اشقیا نقش کمتری داشته‌اند و دکلمه‌ آن‌ها بسیار دریده و فاقد ارزش هنری بوده است. در دوره ناصرالدین شاه یاد گرفتند تعزیه‌ها را طوری بنویسند که این دو یعنی نقش اولیا و اشقیا بتوانند در مقابل هم شروع به ایفای نقش کنند و این مورد هم به جنبه‌های کیفی تعزیه افزوده است.
تحول سوم آن اجتماعی بوده است. اما زمانی که که این نمایش یک مقدار گسترش پیدا می‌کند درباریان و شاه و دیگر اعیان و اشراف به تاثیر، به این هنر نمایشی علاقه پیدا می‌کنند.
حتی خانه‌های بزرگشان را در اختیار تعزیه‌ خوان‌ها می‌گذارند و حسینیه درست می‌کنند. بعضی هم محل ثابتی برای اجرا تعزیه مشخص می‌کنند. تمام این‌ها مربوط به دوره قاجار بوده است.

*  تعزیه یکی از شاخه‌های هنرهای نمایشی است. اما در بحث آکادمیک کمتر به آن توجه می‌شود، این بی‌توجهی از کجا نشات گرفته و آیا این هنر ظرفیت لازم را برای ورود به مباحث دانشگاهی دارد یا خیر؟

از اواخر دوره قاجار کم‌کم زمانی که مشروطه و مسائل سیاسی بیشتر می‌شود و بعد مشکلات مردم در ارتباط با حکومت‌ها اوج می‌گیرد کم‌کم دوران افول این نمایش شروع می‌شود. هرچند که اوج نمایش تعزیه در دوره ناصرالدین شاه بود که در تکیه دولت اجرا می‌شد. در اواخر حکومت قاجار تعزیه افول می‌کند و زمانی که رضا شاه می‌آید روی کار، از آیین‌هایی مانند حرکت دسته‌ها، قمه زدن و بستن تیر و تبر به شکم‌شان ناراحت بوده و دستور می‌دهد که تعزیه هم ممنوع شود. بعد از تاج گذاری رضا شاه از سال ۱۳۱۴ او  دستور می‌دهد این مراسم‌های آیینی که وجود داشته ممنوع ‌شود و این ممنوعیت ادامه پیدا می‌کند. البته در گوشه و کنار کشور انجام می‌شد ولی اگر می‌دیدند جلوی آن را می‌گرفتند و یا نمی‌گذاشتند  پر و بال بگیرد.
این دوران افول از آن زمان و با آن نگاه شروع شد. دانشگاه‌هایی مثل دانشگاه سوره هم تا چند سال پیش واحد درسی تعزیه داشتند اما کنار گذاشتند و دیگر درسی با عنوان تعزیه وجود ندارد.  الان هم تعزیه را گاهی به تلویزیون می‌آورند که آن هم با به اصطلاح یک حالت خیلی تصنعی نمایش داده می‌شود؛ بدون زیبایی‌های ویژه‌ای که تعزیه در گذشته داشته است.

* به نظر شما چگونه می‌توان جایگاه و اصالت تعزیه را احیا و حفظ کرد؟
با روند فعلی واقعیت این است که کاری نمی‌شود کرد چرا که اصلا جوانان حالا علاقه و میلی به این چیزها ندارند اما شخصی مثل بیضایی در همین شرایط می‌آید و در فیلم مسافرانش از تکنیک تعزیه استفاده می‌کند. یا در فیلم مرگ یزدگرد از تکنیک نمایشی نقالی استفاده می‌کند. شاید حتی بگویم که الان دیگر به آن صورت ضرورت هم ندارد. من به شخصه دوست دارم که تعزیه باشد و زنده هم باشد، مثل تئاتر شکسپیر که در انگلستان یک تماشاخانه دائم در طول ۳۶۵ روز سال نمایش‌های شکسپیر را به صورت یک موزه نشان می‌دهد. این همت در ایران وجود ندارد که بیایند و به صورت دائم تعزیه را نمایش دهند. آن جا به صورت موزه‌ای شکسپیر را هنوز دارند و متقابلا ما اصلا چنین چیزی نداریم. تمام این‌ها حمایت حکومت را می‌خواهد و البته این نکته را باید اضافه کرد که جوانان و نوجوانان دهه ۸۰ و ۹۰ نه علاقه‌ای دارند به این موضوعات و نه آن را دنبال می‌کنند.

* نسبت هنر مدرن و بویژه تئاتر امروز و تعزیه چیست و آیا امکان تلفیق میان این دو وجود دارد یا خیر؟

آیا ما الان جریان مستمر تئاتر داریم که نسبت تعزیه را با آن مقایسه کنیم؟ الان ما تئاتر مستمر داریم اصلا؟ در دو سه سال گذشته بیشتر جنبه‌های سیاسی در همه حوزه ها حضور دارد. کدام مدرن ؟چه نسبتی با آن مدرنیته داریم؟

* بسیاری از تعزیه خوان‌های قدیمی از نبود حمایت و دعوت نشدن برای تعزیه خوانی گلایه‌مند هستند. چقدر دولت وظیفه دارد از این تعزیه خوان‌ها حمایت کند و آیا حمایت دولتی برای این هنر مردمی و اصیل می‌تواند آسیب‌زا هم باشد یا نه؟

کدام هنرمند گلایه‌مند نیست؟ هر جا جز یک تعداد خاص از سلبریتی‌های معروف، بقیه همه گلایه می‌کنند چه برسد به هنرمندان تعزیه. باز از فیلم و سریال یکسری از مخاطبان  استقبال می‌کنند اما بعد از یک مدت عده‌ای از بازیگرها شروع می‌کنند به اینکه ما گلایه‌مند هستیم. در واقع ما نه جریان مستمر نمایشی داریم نه تئاتر، فقط یک ویترین است که بگوییم ما نمایش هم داریم. در همین دانشگاه سوره تا چند سال پیش تعزیه بوده و الان نیست. زمانی که تلویزیون آمد یک بخش از نمایش‌های ایرانی از بین رفتند. آهسته آهسته قهوه خانه‌ها که قبلاً در آن نقالی و بعضی از نمایش‌های خیمه شب بازی و نمایش عروسکی اجرا می‌شد از بین رفت و تلویزیون جای آن را گرفت. یک بخش از این هنرها با وجود تلویزیون از بین رفت و یک بخش دیگر با ورود سینما، دلبستگی‌های مردم به این نمایش‌های آیینی هم از بین رفته است. در حال حاضر عصر جدید آمده و نیازهای جدید دارد و بعضی از ارزش‌های کهن از بین رفته‌اند. حالا چگونه می‌خواهید تعزیه را احیا کنید وقتی همین الان تئاتر و نمایش‌های ما مخاطب ندارد.

زهرا طاهریان

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید