هدف فیلم پادشاهی سیاره میمونها بیشتر تغییرات نوآ و نمایش روند آن است و فیلم بیشتر حکم شروع یک حماسه جدید را دارد که قرار است با قهرمان جدید مجموعه آشنا شویم که شخصیت او در پایان فیلم کامل خواهد شد.
پس از موفقیت سهگانه اخیر سیاره میمونها، ادامه ساخت دنباله آن اجتناب ناپذیر بهنظر میرسید، اما همیشه نگرانیهایی در مورد از بین رفتن میراث سزار و این سه فیلم وجود داشته است. ساخت قسمت جدید این مجموعه بدون سزار و با داستان و شخصیتهای جدید و بدون ستارگان و سازندگان سه قسمت اول بدون شک ریسک بالایی دارد و وس بال که قبلا سهگانه فیلم Maze Runner را کارگردانی کرده، این ریسک را پذیرفته است.
اتفاقات فیلم پادشاهی سیاره میمونها قرار است تقریبا ۳۰۰ سال پس از حوادث فیلم War for the Planet of the Apes جریان داشته باشد و از این فیلم بهعنوان شروع یک حماسه جدید در دنیای سیاره میمونها یاد شده است. پروکسیموس سزار در فیلم پادشاهی سیاره میمونها، میمونهای دیگر را وادار میکند تا فناوری انسانی را پیدا کنند؛ درحالیکه نوآ تنها نظارهگر به اسارت گرفته شدن قبیلهاش است و سفری را برای یافتن آزادی آغاز میکند. یک زن جوان کلید جستجوی اولی است، اگرچه او برنامههای خودش را دارد.
فیلم پادشاهی سیاره میمونها از همان ابتدا تصمیم صحیحی میگیرد و اتفاقات فیلم را زمانی آغاز میکند که سالها از سزار گذشته است و حالا دست بازتری برای شروع یک داستان جدید دارد. فیلم درست زمانی آغاز میشود که میمونها اکنون قبلیههای جدیدی را ساختهاند و گروهی بهعنوان پیروان سزار شناخته میشوند که البته حرفهای او را تحریف کردهاند و تعداد کمی پیروان واقعی او باقیمانده است. در مقابل گروهی هم از وجود سزار خبر ندارند و درواقع حکم گروههایی را دارند که تقریبا از دنیای خارج بیخبر هستند.
فیلم با اینکه شروع آرام و نسبتا کندی دارد، اما از همان ابتدا بهخوبی دنیاسازی لازم را انجام میدهد و باعث میشود با شخصیت نوآ بیشتر آشنا شویم. او شخصیتی است که قرار است در طول داستان از یک شخصیت از همهجا بیخبر به پروتوگانیست جدید مجموعه تبدیل شود. نکته قابلتوجه این است که هرچقدر میمونها بیشتر در زمین رشد میکنند، بیشتر مسیر انسانها در طول تاریخ را دنبال میکنند. بهطور مثال شاهد بردهداری بین میمونها هستیم یا اینکه در طول داستان متوجه تحریف صحبتهای سزار در طول سالها میشویم.
پس فیلم صرفا با علم اینکه سزار سالها پیش باعث تبدیل میمونها به موجوداتی باهوش شدند، قرار نیست بخش مثبتی از آنها را نمایش دهد و نشان میدهد که حتی جنگ امروز آنها میتواند جنگ بین خود میمونها باشد. بخش اول فیلم بیشتر روی شکل گرفتن داستان تمرکز دارد و داستان از جایی آغاز میشود که قبیله نوآ توسط نیروهای پروکسیموس سزار به اسارت گرفته میشوند. اکنون زمان شکل گرفتن شخصیت نوآ آغاز شده است و او در این راه باید یک انسان را همراهی کند.
درواقع در این ماجراجویی نوآ باید با می که یک انسان مرموز است و یک میمون دیگر بهنام راکا همراه شود. راکا درواقع شخصیتی است که باعث میشود فیلم روند بهتری پیدا کند و او شخصی است که خاطرات اصلی و واقعی سزار را بازگو میکند و باعث آشنایی نوآ با اولین میمون باهوش میشود. این بخش فیلم تمی عقیدتی دارد و نشان میدهد که چقدر در طول سالها یک داستان تحریف میشود و حالا گروههای مختلف داستان خود را دارند و داستان واقعی دیگر به شکلی که انتظارش را داریم، بازگو نمیشود.
فیلم پادشاهی سیاره میمونهادر پرداختن به چنین موضوعاتی که در دنیای امروزی هم بهخوبی قابل مشاهده است، بسیار خوب عمل میکند و شخصیت نوآ در این داستان مثل شخصی است که باید جایگاه خود را در این دنیا پیدا کند. بدین ترتیب فیلم در عمل هم روندی متفاوت نسبت به سهگانه قبلی را دنبال میکند و این خبر خوبی است. درواقع نگرانی اول این بوده است که فیلم صرفا در ظاهر متفاوت باشد و در عمل همان داستانهای تکراری را مشاهده کنیم.
صد البته فیلم میتوانست بیشتر عقیده و دیدگاه سزار را به چالش بکشد و بخش دوم فیلم چندان ریسک زیادی نمیکند، اما بخشی که در ادامه البته بیشتر به چشم میآید این است که فیلم آنطور که باید و شاید به شخصیت پروکسیموس سزار نمیپردازد. فیلم بهخوبی شخصیت سزار و سپس می را معرفی میکند و همچنین پرداخت خوبی هم از راکا دارد. در بخش زیادی از فیلم صرفا تعاریفی از این شخصیت میشنویم و حضور این شخصیت هم درنهایت قرار نیست خیلی زیاد باشد.
پروکسیموس سزار درواقع همان آنتاگونیستی که مجموعه به آن نیاز دارد، اما متاسفانه زمان کافی برای درخشیدن کامل و تبدیل شدن به یک شخصیت فراموش شدنی را ندارد. این موضوع تا حد زیادی میتواند بیننده را اذیت کند که چرا این شخصیت زمان بیشتری را به خود اختصاص نداده است؛ بهخصوص اینکه شخصیت او واقعا جذاب است و در بخش سوم نقطه قوت و برتری فیلم محسوب میوشد. اما شخصیت می درکنار شخصیت منفی فیلم شخصیتی است که باعث میشود نوآ با چالشهای اخلاقی زیادی مواجه شود.
اگرچه پروکسیموس سزار درنهایت عقاید نهایی نوآ را با چالش جدی مواجه میکند، اما شخصیت می که شخصیت انسانی فیلم است، باعث میشود تا نوآ با تغییرات بیشتری در مورد عقاید خود بهخصوص در مورد انسانها مواجه شود. درواقع هدف بیشتر فیلم اول تغییرات نوآ و نمایش روند آن است و فیلم بیشتر حکم شروع یک حماسه جدید را دارد که در اینجا قرار است با قهرمان جدید مجموعه آشنا شویم که شخصیت او در پایان فیلم کامل خواهد شد.
به همین منظور هم شخصیتی مثل پروکسیموس سزار تا حدودی فدای این روند میشود و نمیتوانیم او را بهجز بخش پایانی فیلم مشاهده کنیم. همچنین شخصیت می دیگر قهرمان جدید مجموعه است که او قرار است درواقع نقش خط قرمز نوآ را ایفا کند. شخصیت می البته باتوجهبه اینکه از ابتدای فیلم حضور دارد، شخصیت پردازی به مراتب بهتری دارد، اما از آنجاییکه اهداف او مشخص نیست، احتمال دارد که کمی نتوانیم کارهای او را تا پایان فیلم درک کنیم.
فیلم پادشاهی سیاره میمونها با اینکه روند نسبتا کندی در ابتدا دارد و همچنین در پایان کمی قابل پیشبینی عمل میکند، اما شروع بسیار خوبی برای سری جدید فیلمهای سیاره میمونها است و بهخوبی دنیا و شخصیتهای جدید را معرفی میکند. فیلم بیشتر حکم معرفی دنیا و قهرمانان جدید را دارد و فیلم تلاش میکند تا شخصیت نوآ را برای اتفاقات آینده شکل دهد و او را با آزمونهای زیادی امتحان میکند.
اگرچه برخلاف قسمتهای گذشته دارای یک شخصیت انسانی خوب است، اما در مقابل به درستی از شخصیت پروکسیموس سزار استفاده نمیکند. بااینحال سیاره میمونها با یک فیلم خوش ساخت بازگشته است و این میتواند یک شروع جدید و جذاب با نبرد دوباره بین انسانها و میمونها و همچنین جنگ داخلی میمونها برای این مجموعه باشد.
منبع:زومجی
There are no comments yet