در انیمیشن من نفرت انگیز ۴ گرو و مینیونها قرار است با یک ماجراجویی جدید بازگردند و گرو دیگر یک ابرشرور نیست و به یک ضد قهرمان تبدیل شده است.
مجموعه من نفرت انگیز و مینیونها از روز اول تبدیل به یک مجموعه بسیار محبوب و پولساز شده است و با اینکه سری اسپینآف ظاهرا مسیری روشنتر و بهتری دارد، اما قسمتهای اصلی این مجموعه ظاهرا راه خود را گم کردهاند و نتوانستهاند کیفیت دو قسمت اول را تکرار کنند. حالا نوبت به انیمیشن من نفرت انگیز۴ رسیده است تا نشان دهد که آیا همچنان داستان گرو بزرگسال و مینیونها برای بینندگان جذاب است یا آنها به آخر خط رسیدهاند.
در انیمیشن من نفرت انگیز ۴ پس از هفت سال گرو و مینیونها قرار است با یک ماجراجویی جدید بازگردند و گرو دیگر یک ابرشرور نیست و به یک ضد قهرمان تبدیل شده است. در دوران جدید او بههمراه همسر و سه دخترش و همچنین عضو جدید خانواده که گرو جونیور نام دارد، زندگی جدیدی را با مینیونها آغاز کرده است، اما آنها تبدیل به هدفی برای ماکسیم له مال و والنتینا که شخصیتهای شروری از دنیای خلافکاران هستند، میشوند و حالا آنها باید فرار کنند.
اما پس از قسمت سوم انیمیشن همیشه این سؤال مطرح بوده است که داستان گرو بزرگسال و مینیونها تا کجا قرار است پیش برود و آیا آنها به پایان راه خود رسیدهاند؟ انیمیشن من نفرت انگیز۴ به این سؤال به شکلی پاسخ داده است. اگر به داستان انیمیشن نگاهی کنیم، متوجه میشویم که با وجود یک ایده کلی، این داستان پرداخت خاصی ندارد و درنهایت بیشتر مثل یک بهانه برای ادامه داستان گرو و خانوادهاش است.
نکته اینجا است که حتی خود سازندگان انیمیشن و ایلومینیشن هم به این نتیجه رسیدهاند که آنها واقعا به آخر خط رسیدهاند و برخلاف انیمیشن Minions: The Rise of Gru که نشان داد میتوانیم شاهد داستانهای جذابی در دوران جوانی گرو و مینیونها باشیم، انیمیشن من نفرتانگیز ۴ نشان داد که گرو بزرگسال حرف بیشتری برای گفتن ندارد. یک بخش از این مشکل احتمالا میتواند این باشد که گرو و مینیونها بیشتر برای خلافکاری و خرابکاری محبوب شدهاند و حالا آنها واقعا دلیلی برای این موضوع ندارند.
گرو اکنون یک ضدقهرمان شده است و با خلافکاران مبارزه میکند و صاحب خانواده شده است و مینیونها هم دیگر آن نقش خرابکارانه گذشته را که دنبالهرو یک شخصیت شرور هستند، ندارند. با اینکه ما عملا داستان خاصی را در این قسمت نمیتوانیم مشاهده کنیم، اما باز هم انیمیشن بهطرز عجیبی همچنان سرگرم کننده است. ایلومینیشن همیشه استودیویی بوده که بیشتر هدفش سرگرم کردن بیننده و تماشاگر بوده است تا اینکه بخواهد یک اثر تحسین شده و مناسب فصل جوایز تولید کند.
آنها فرمولی دارند که هنوز میتواند بیننده را سرگرم و جذب کند و در اینجا هم دوباره این موضوع ثابت میشود که فرمول آنها هنوز جذابیتهای خودش را دارد. پس درنهایت آنها کاری را قرار است دوباره تکرار کنند که بارها از آن نتیجه گرفتهاند و قرار هم نیست اینجا دست به ترکیب برنده خود بزنند و در عوض به بهترین شکل ممکن از این فرمول و روش استفاده میکنند. آنها حتی تلاش کردهاند تا با تبدیل مینیونها به ابرقهرمان که ارجاعی به کمیکهای مارول و دیسی دارد، رنگ تازهای به این انیمیشن دهند.
بااینحال حتی این تلاشها هم درنهایت کار جدید یا متفاوتی نیست و حتی در قسمتهای قبلی هم شاهد چنین تلاشهایی بودهایم. حتی استفاده از سوسکها بهعنوان ارتشی مثل مینیونها هم دقیقا چیزی است که در قسمت دوم تماشا کردهایم. بدین ترتیب آنها در هر حال استفاده از ایدههایی هستند که قبلا استفاده کردهاند، اما همه این موارد قرار نیست نتیجه مشابهای را ارائه کنند و درنهایت انیمیشن در برخی نقاط مثل ارتش سوسکها به بن بست خورده است.
اما جالبترین نکته انیمیشن من نفرت انگیز۴ جایی است که خود ایلومینیشن هم بهخوبی دلیل محبوبیت این مجموعه را میداند و آن هم شرور بودن گرو است. در بخشی از انیمیشن گرو مجبور میشود برای اینکه هویتش فاش نشود، با شخصیت دختر جدید این قسمت برای سرقت از مدرسه خلافکاران که زمانی گرو در آن تحصیل کرده است همکاری کند. بدون هیچ شکی این بهترین بخش انیمیشن است و یادآوری میکند که چرا این مجموعه محبوب شده و چرا به پایان خط رسیده است.
انیمیشن Despicable Me 4 درنهایت قرار نیست کار جدید یا متفاوتی انجام دهد و دوباره با همان فرمول همیشگی میتوان گفت اثری سرگرم کننده است. بااینحال عدم وجود یک داستان و شخصیت شرور مناسب باعث میشود انیمیشن افت زیادی کند و داستان و شخصیت شرور یک بهانه برای ساخت این قسمت هستند. اما انیمیشن با داشتن صحنه بازگشت گرو به دنیای خلافکاری همچنان نکات جذاب و مثبتی دارد تا نشان دهد چرا مجموعه مینیونها محبوب شدهاند و چرا آثاری سرگرم کننده هستند؛ حتی اگر در مجموع یک اثر متوسط باشند.
There are no comments yet