• کد خبر: 11309
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:23 مرداد 1403 ساعت: 12:21

فیلم سینمایی روز واقعه با رویکرد فرمالیستی

در این گزارش ماهنامه صبا به تحلیل فیلم سینمایی روز واقعه با رویکرد فرمالیستی پرداخته‌ایم.


واقعیت‌هایــی کــه روز واقعــه بنــا می‌نهــد، مربــوط بــه جهــانِ داســتانیِ خــود فیلــم اســت، ولــی فیلم‌ســاز از واقعیت‌هــای زندگــی در دورۀ تاریخــی مربــوط بــه جهـان داســتانی فیلــم به‌عنــوان مـواد و مصالــح اســتفاده کـرده، بــا تکنیک‌هــا و شـگردهای خــاص، فرمــی ســینمایی را بنــا نهــاده اســت. روایت‌گــریِ اثــر بــا الگــوی بســطِ روایــیِ جســت‌وجو و مکاشــفه مشــحون از عاطفــه و احســاسِ یــک جــوانِ مســیحیِ تــازه مســلمان در ســفری اســطوره‌ای بــرای شــناخت مقتــدای قیــام عاشــورا، خطــوط داســتانیِ فیلــم را پیــش ‌می‌بـرد. بــا توجــه بــه گسـترش روزافــزون آگاهــیِ مـردم پیرامــون نهضــت عاشـورا در عصــر ارتباطــات، معانــی ارجاعــی، آشــکار و ضمنــی فیلــمِ روز واقعــه بــرای قــوۀ فهــم جوامــع اســاامی قابــل درک اســت.

روز واقعــه بــا توجــه بــه ایــن پس‌زمینه‌هــا، از معیارهــای زیباشــناختیِ آثــار ســینمایی ایــران در ژانــر تاریخــی بــا مضمــون قیــام عاشــورا انحــراف دارد. ماهیــت مفاهیــم موجــود در موقعیــت نمایشــیِ مرتبــط بــا موقعیــت تاریخــی- دینــی قیــام عاشـورا در دنیــای واقعــی، چالش‌هــای فرهنگــی و ایدئولوژیکــی خاصــی را بــه وجــود مــی‌آورد. هرچنــد کارکــرد شــگردهای ســبکی و روایــی در روز واقعــه در خلــق ســاختارهای خــود فیلــم اســت، ولــی نوآوری‌هــایِ ایــن فیلــم در ســطح ســاختار روایــی و عناصــر ســبک شــناختی، ادراکــی نــو شــده و تأثیرگــذار پیرامــون مفاهیــم موقعیــت تاریخــی- حماســی قیــام عاشـورا در ذهــن تماشــاگران بــه وجــود مــی‌آورد.

بـرای مثـال، جلوه‌هــای ســبکی در ســکانس رجعــت بازمانــدگان از قافلــه کربـلا و ســکانس عصــر عاشــورا بســیار تأثیرگذارتــر از واقعیت‌گرایــیِ صحنه‌هــای عاشــورایی فیلــم مختارنامــه از کار درآمــده اســت. در فیلــم ســفیر بــا توجــه بــه میزانســن‌ها، شــخصیت‌ها و مکان‌هــای بازنموده‌شــده در اثــر، موقعیــتِ نمایشــی و مفاهیــم برآمــده از آن، ارتبــاط مطلوبــی بــا موقعیــت تاریخــیِ مربــوط بــه رویدادهــای تاریخــیِ واقعــۀ عاشــورا پیــدا نمی‌کنــد.

  • اسطوره یگانه و خلق دلالت‌های روایی

پیرنــگ فرعــیِ رومانــس در روز واقعــه بــه تدریــج بــه حاشــیه رانــده می‌شــود و خــط روایــی جســت‌وجو در پیــش زمینــه روایــت فیلــم قـرار می‌گیـرد. جــوزف کمبــل در کتــاب قهرمــان هــزار چهــره آورده اســت: «اســطوره، حکایت‌هــای عامیانــه و حتــی رؤیاهــای برگرفتــه از فرهنگ‌هــای گوناگــون جهــان، الگــویِ واحــدی را نشــان می‌دهنــد کــه آن را اســطورۀ یگانــه می‌نامنــد.» جیمــز فریــزر، خالصــه‌ای از ماجــرای ســفرِ قهرمــان را در یــک نمـودار بــه شــکل چرخــه عزیمــت تــا بازگشــت ارائــه می‌کنــد: «قهرمــانِ اسـطورۀ یگانــه، از کاشــانۀ خــود بــه راه می‌افتــد، ِاغـوا می‌شــود و خواســته یــا ناخواســته بــه آســتانه ماجـرا در قلمــرو اسـطوره پــا می‌نهــد. در آنجــا او بــا شــبحی رودررو می‌شــود کــه نگهبــانِ گـذرگاه اســت. قهرمــان ایــن نیــرو را ســرکوب یــا آرام می‌کنــد و زنــده بــه درونِ قلمــروِ تاریکــی پــا می‌گــذارد یــا بــه دســت او کشــته می‌شــود. ورایِ ایــن آســتانه، قهرمــانِ اســطوره از دنیــای نیروهایــی غریــب ولــی صمیمــی می‌گــذرد کــه برخــی او را بــه شــدت تهدیــد می‌کننــد. آزمونــی بــس دشـوار را از ســر می‌گذرانــد و پـاداش می‌گیـرد. ایــن پیــروزی، در پــی‌اش وصــالِ قهرمـان و الهــه در ازدواجــی مقــدس اســت. قهرمــانِ اســطوره یگانــه از قلمــروِ بیــم و امیــد بــاز می‌شــود. عطیّــه‌ای کــه او بــا خــود مــی‌آورد، جهــان را بــه حالــت تــوازنِ نخســتینِ قبــل از حادثــه بــر می‌گردانــد.

ماهیــتِ الگوهــای بســط روایــی ســفر اســطوره یگانــه و جســت‌وجو در روز واقعــه بــه گونــه‌ای اســت کــه عــلاوه بــر فراهــم شــدن تنــوع تصویــری و روایــیِ فیلــم و پیــش بــردن روایــت، دلالت‌هــای معنایــی زیــادی خلــق می‌کنــد. عبــور قهرمــانِ اســطوره از میــان بیابان‌هــای خشــک، کوهســتان متــروک، طوفــان شــن، فضــای مه‌آلــودِ ماتــم‌زده، درگیــری بــا راهزنــان، در هماهنگــیِ فرمــی بــا معانــیِ ضمنــیِ موجــود در صحنــه فلاش‌بــک گداختــنِ آهــن در کارگاه آهنگــری اســت. پیرنگ‌هــای فرعــی کــه قهرمـان در مســیر ســفر و جســت‌وجو برمی‌انگیــزد، تأخیــر لازم در رســیدن روایــت تــا بــه انتهــا را فراهــم می‌کنــد. در بســتر ایــن پیرنگ‌هــا، قهرمــان بــرای غلبــه بــر آشــفتگی و برقــراری تعــادل، در ســفری اســطوره‌ای بــه جســت‌وجوی حقیقــت مــی‌رود، بــا موانــع مختلفــی روبــه‌رو می‌شــود، انکشــاف‌های زیــادی بــرای او رخ می‌دهــد. ایــن انکشــاف‌ها او را بــرای مواجهــه بــا هســتۀ مرکــزیِ کنــشِ اصلــیِ داسـتان فیلــم آمــاده می‌سـازد. نقش‌مایه‌هــای برآمــده از درون‌مایــه داســتان، وحــدت بصــری و مفهومــیِ زیــادی بــا خــط کنــش اصلــی روایــت دارنــد. بن‌مایه‌هــایِ مفهومــی همچــون قیــام بــه عـدل، نهــیِ از منکــر، کمــک بــه مظلــوم، فخرفروشــی قبیلــه، طمــع، غـارت، تقســیم غنایــم کــه در ســبک بصــری فیلــم بــه صــورت آشــکار و پیوســته انعــکاس یافته‌انــد و موتیف‌هایــی از جنــس فیگورهــا و اشــیا کــه مــدام بــه صــورت فرمــال تکــرار می‌شــوند، مثــلِ اســب، شمشــیر، شــتر، نخلســتان، سـِـر بریــده، خــون، دســت‌های بریــده، چــاه آب، بیابــان، کاروان، مویــه عــزاداری. همــه ایــن موتیف‌هــا بــا انگیــزه واقع‌گرایــیِ تاریخــی، انگیــزه ســاختیِ خــود روایــت و انگیــزه واقــع گرایــی در جهـان داســتانیِ فیلــم، از درون‌مایــۀ حادثــۀ تاریخــیِ عاشـورا برخاســته اســت و ســاختارهایی تکــرار شــونده و شــعرگونه‌اند.

  • نشانه گذاری حوادث مهم

روز واقعــه مثــل آثــار کلاســیک، در افتتاحیــۀ خــود کیفیتــی آینده‌نگــر دارد، چــه در فلاش‌بک‌هــای ابتــدای فیلــم کــه شــخصیت‌های مهــم روایــت را بــه بیننــده معرفــی می‌کنــد و چــه در نــام فیلــم کــه آشـکارا از وقــوعِ رویـدادی عظیــم خبــر می‌دهــد. فونــت ســفیدِ عنــوان فیلــم بــا شــعله‌ای از آتــش بــه رنــگ ســرخ درمی‌آیــد. در فلاش‌بــکِ آرامــگاه، بیــانِ خصلت‌هــای قهرمــان، نشــانه‌گذاریِ روایــت بــرای توجیــه رفتارهــای او در موقعیت‌هــایِ مختلــف اســت: او بنــدۀ خداســت؛ عبــدالله پســر ایــوب؛ نــام ّایــوب، تداعی‌کننــدۀ اســطورۀ صبــر و اســتقامت در تاریــخ ادیــان ابراهیمــی اســت. خصلت‌هــای قهرمــان در روایت‌گــری روز واقعــه به‌مثابــه شــگردهای روایــی، کارکــرد مهمــی در زنجیــرۀ ســببی فیلــم دارنــد. مثــلا معرفــی قهرمــان در صحنه‌هــای افتتاحیــه فیلــم بــر مفاهیمــی تأکیــد دارد کــه در طــول روایــت کارکــرد دارنــد و کنش‌هــا را پیــش می‌برنــد. عبــدالله یتیــم، بنــده مصلحــت نیســت، نــه ترســو اســت و نــه سودپرســت، آســیابی دارد کــه بــه رنــجِ خویــش ســاخته اســت. او طاقــت خــود را بیــن دو ســنگِ آســیاب می‌بینــد و گمشــدۀ آرمانــی‌اش را در وجــود حســین‌بن‌علی.

در مســیر کاروان عروســی، تکــه پارچــه‌ای کــه از ســوارِ ســبزپوش می‌افتــد، بیرقــی خونیــن به‌مثابــه نشــانۀ عینــی از حــوادثِ خونیــن کوفــه اســت. تدویــن مــوازی نبــرد چــوبِ رقصنده‌هــای قرمزپــوشِ، بــا صحبت‌هــای درِگوشــیِ حاضــران و ایجــاد حالــت نگرانــی در چهــره زیــد، عبــدالله و شــیوخ مجلــس، وقــوع حادثــه مهمــی نشــانه‌گذاری می‌شــود. گره‌افکنــی در روایــت، بــر اثــر ایجــاد شــبهه در شــخصیتِ حســین‌بن‌علی توســط برخــی از مهمانـان، شــکل می‌گیـرد. خــط روایــی بــا چنــد نشــانه‌گذاری بــه تدریــج بــه اوج بحــران در اجتمــاعِ شــیوخ مجلــس عروســی می‌رســد. بــروز ایــن بحــران بــا کــش‌دار شــدنِ موســیقیِ بـزم عربــی در لجظــات پیچیــدن خبــر قتــل در مجلــس شــدت می‌یابــد. برخــی از مهمانــان دلیــل عزیمــت حســین‌بن‌علی بــه کوفــه را قیــام بــه عــدل و نهــی از منکــر می‌داننــد.

امــا شــیوخِ مجلــس بــا طعنــه از حســینِ دیگــری می‌گوینــد کــه بــه راهِ دنیــا رفتــه اســت. روایت‌گــریِ روز واقعــه قبــلا در بخــش معرفــی، ایــن انتظــار را در بیننــده بــه وجــود مــی‌آورد کــه عبــدالله کســی نیســت کــه نســبت بــه ابهــامِ در حقانیــتِ مقتــدایِ دینــی آرام بنشــیند. اشــتیاقِ قهرمـان بـرای یافتــن حقیقــت و تعجیــل او بــرای ملاقــات بــا حســین‌بن‌علی، تحــرک روایــیِ زیــادی در فیلــم ایجــاد می‌کنــد. قهرمــانِ اسـطوره براســاس هنجارهــای درونــیِ روایــت، نداهایــی از قلمــرو اســطوره می‌شــنود: «در وادیِ وحشــت، فــردا، مســیح بــر صلیــب مــی‌رود»، «کجاســت یاری‌کننــده‌ای کــه مــرا یــاری کنــد؟»  نداهایــی کــه در واقعیــتِ جهــانِ داســتانی فیلــم و رؤیاهــای شــبانه بــه قهرمـان می‌رســد، نقش‌مایــۀ تأثیرگــذارِ برآمــده از درون‌مایــۀ ماجـرای تاریخــی عاشوراســت. ایــن موتیــف در ســاختار روایــی فیلــم در اشــتیاق قهرمــان بــرای جســت‌وجویِ حقیقــت، عزیمــت بــه ســوی قلمــرو حادثــه و دیــدار بــا اســطوره اصلــی کارکــرد پیــدا می‌کنــد.

  • توازی‌های زیبایی شناسانه و پیرنگ‌های شعرگونه

انتقــال نمــایِ آخــرِ ســکانس عروســی بــه شــروع ســکانس‌های ســفر، بــا نیــروی شــدیدی صــورت می‌گیــرد. زمانــی کــه بــرادر بــزرگ راحلــه، وجــوب ریختــن خــون عبـدالله را در جمــع مهمانـان مؤکــد می‌سـازد: «او زنــده نمی‌مانــد. او قیمــت چنیــن جســارتی را بــا خــون خــود می‌دهــد»، در شــروع نمــای بعــد، شــاخه درخــت نخــل بــا ضربــه شــدیدی قطــع و عبــدالله در پس‌زمینــۀ ایــن نمــا بــه تاخــت نزدیــک می‌شــود. در یــک برون‌بـرش، نمایــی از ســربریدنِ شــتر و ســپس نمــایِ معـرف از بادیه‌نشـینان صحـرا کــه در حـال تقســیم گوشــت شــتر هســتند، میزانســن وِ تـمِ صحنــه‌ایِ هماهنــگ از جنبــۀ روایــی، ســبکی و تماتیــک بــا خــط کنــشِ اصلــیِ فیلــم بــه وجــود مــی‌آورد. روایــتِ کلاســیکِ روز واقعــه بــا برون‌بـرش بــه ایــن نمــا، یــک تشــابه، لااقــل گرافیکــی، بــا یکــی از رویدادهــای خــط اصلــی در پیرنــگ داســتانیِ فیلــم ایجــاد می‌کنــد.

ویژگی‌هــای مردم‌شناســانه و جغرافیــای دورۀ تاریخــی وقــوع ماجــرای فیلــم، واقعیــتِ ایــن رویدادهــا را باورپذیــر می‌کنــد. تقســیم غنایــم در موقعیت‌هــای نمایشــیِ مربــوط بــه آن در روز واقعــه بــه صـورت تشــابه و تکـرار در چنــد صحنــه از پیرنگ‌هــای فرعــی، بســانِ قافیه‌هــای شــعر، دیــده می‌شــود. بــه ایــن ترتیــب، اصــول فرمــیِ تشــابه، تکــرار، خالــقِ توازی‌هــای زیبایی‌شناســانه‌ای در فیلــم شــده اســت.

وجــه غالــب در سیســتم فرمــی روز واقعــه، جســت‌وجوی اســطوره وار حقیقــت و تغییــر فزاینــده در شــناخت قهرمــان اســت. خلــق معانــیِ ضمنــی به‌مثابــه شــگرد تأثیرگــذار و آشــنایی‌زدایی‌کننده، فــرم فیلــم را کمــی دشــوار می‌ســازد. شــگردهای ســبکی در ایجــاد ایــن فــرم دشــواری‌زا نقــش ایفــا می‌کننــد. لــذا، روز واقعــه، اثــری کلاســیک و روایــت محــور اســت و ســطح تماتیــک آن عمدتــا ماهیتــی ایدئولوژیــک و ضمنــی دارد. گفتگــوی شــترداران پیرامــون حســین‌بن‌علی و عطــر گل‌هــای ایــران، تقابــل ایدئولــوژیِ پایــۀ فیلــم را بــا ســبکِ فلســفیِ سکولاریســم مطــرح می‌ســازد. ایــن شــترداران در تعامــل کوتاهــی کــه بــا حســین‌بن‌علی و کاروانــش داشــته‌اند، وضعیــت بحرانــیِ پیشـوای مســلمین در ارتبــاط بــا نظــام سیاســی حاکــم را درمی‌یابنــد، بــا امــام مســلمین نمــاز می‌گزارنــد، معجــزه ایــن خانــدان را به‌عینــه می‌بیننــد، چــون شــیر شــتران ایشــان بــر اثــر دعــای حســین‌بن‌علی زیــاد شــده اســت، امــا دغدغــه اصلــی ایشــان دنیــای خودشــان اســت و لــذا رفتارهــای کلامــی و غیرکلامــیِ ایــن گــروه مؤیــد جهان‌بینــیِ فلســفیِ سـکولار ناظــر بــر جدایــی دیــن از سیاســت آنهاســت.

اصــل فرمــیِ تضــاد در صحنه‌هایــی از فیلــم به‌مثابــه شــگرد ســبکی-روایــیِ متناســب بــا تـمِ مقابلــه خیــر و شــر در بافــت کلــیِ آن بــه کار رفتــه اســت. برخــی از عناصــر ســبکیِ فیلــم روز واقعــه بــا کارکـردی چندگانــه از ابتـدا تــا انتهــای فیلــم هماهنگــی و تناســب خوبــی بــا فــرم کلــیِ فیلــم ایجــاد می‌کنــد. مثــلا تمهیــدِ لبــاس، کارکردهــای متعــددی در فیلــم دارد. در صحنــه‌ای از ســکانسِ عروســی، در پیش‌زمینــۀ تصویــر، دو رقصنــدۀ ســرخ‌پوش، در نبــردِ نمادیــن بــا شمشـیرهای چوبــی دورِ آتــش مشــغولِ اجـرای نمایش‌انــد. تدویــن مــوازیِ پخــشِ خبــرِ قتــل در کوفــه، فضــایِ شــاد عروســی را بحرانــی می‌سـازد. در ایــن صحنــه از فیلــم، میزانســن، بیــن کنــش روایــی و تــمِ صحنــه، هم‌افزایــی بــه وجــود مــی‌آورد. رنگ‌بنــدیِ هدفمنــدی نیــز در لبــاسِ رقصنــدگان قرمزپــوش دیــده می‌شــود. رنــگ قرمــز از یــک ســو رنگــی بســیار گـرم و مناســب مجلــس عروســی اســت و از ســوی دیگــر، رنــگ قرمــز بــه معنــای تهاجــم، بــا هــدفِ صحنــه‌ای نبـرد نمایشــیِ چــوب و رســیدنِ خبــر درگیــری در کوفــه هماهنگــی دارد. در ســکانس عاشـورا، سـازهای کوبــه‌ای و بــادی، به‌عنــوان عناصـِـر میزانســن، بــر تــمِ جنــگ و حماســه تأکیــد دارنــد. در بـزم عروســی، حضــور ســایه‌های پیوســته و افکنــده در صحنــه، کنتراســتِ نــوری بــه وجــود مــی‌آورد. حضــورِ ســایه‌ها در عروســیِ عبـدالله بــا انگیزه‌هــای ســاختی و واقــع گـرا، کارکـردی روایــی دارد. شــور و نشــاطِ عروســی، تـوأم بــا حضــورِ عینــیِ سایه‌هاســت. همان‌طــور کــه فضــای شــاد عروســی بــا تعلیــق و تنــشِ ناشــی از اخبــارِ خونیــن کوفــه عجین شــده اســت، عروســی و ســایه‌ها معنــای آشــکار و شــادیِ تـوأم بــا تعلیــق و نگرانــی، معنــای تلویحــی آن اســت.

نــوع و رنگ‌بنــدیِ لبــاسِ شــخصیت‌ها در پیرنگ‌هــای فرعــیِ ســربریدنِ شــتر، محاصــرۀ عبــدالله توســط بــرادران راحلــه، لشــکر راه گــم کــرده بنــی ُجَبیــره در طوفــان، راهزنــان کاروان، شــباهت زیــادی بــا لبــاس حرامیــانِ کوفــی در ســکانس عاشـورا دارد. ایــن تمهیــدِ ســبکی، معنــای دلالت‌گــرِ دیگــری از شــبکۀ فرمــیِ روایت‌گــریِ فیلــم را روشــن می‌ســازد: تقابــل خیــر و شــر مفهومــی ابــدی و ازلــی در ایــن جهـان اســت. شــاید مفهــوم ســخنِ کل ارضٍ کربـلا وُّ کلَ یـومٍ عاشــورا از ایــن جهــت باشــد کــه موقعیــت مواجهــه حــق و باطــل در قیــام عاشــورا و مفاهیــم موجــود در ایــن موقعیــت بــه تمــام موقعیت‌هــای تاریخــیِ مشــابه در همــه دوران‌هــا و زمان‌هــا قابــل تعمیــم اســت.

  • عناصر تکرار شونده میزانسن‌های فیلم

اســب و شمشــیر بــه طــور پیوســته دو عنصــرِ تکرارشــونده میزانســن‌های فیلــم اســت کــه در ابتـدا از ســوی زیــد و راحلــه بــه دامــاد اهــدا می‌شــوند. ایــن دو عنصــر، درون‌مایــه‌ای از ســفر و نبــرد را در خــود دارنــد. موســیقی فیلــم بــا ریتــمِ حرکــت و کنــش در نماهــا و صحنــه‌هــا کامـلا  هماهنــگ اســت و حــس عاطفــیِ حاکــم بــر صحنــه و چهـره شــخصیت‌ها را القــا می‌کنــد. طــوری کــه می‌تــوان شــگردِ اصلــی در ســبک بصــری فیلــم را عــلاوه بــر صحنه‌آرایــیِ فوق‌العــاده، تناســبِ ریتــمِ تصویــر و موســیقی بــه حســاب آورد.

در مســیر ســفرِ اسـطوره، ناگهـان نگهبانــانِ گـذرگاه (بــرادرانِ خشــمگینِ راحلــه)، بســانِ  اشــباحِ سراســیمه، بــه قهرمــان می‌رســند و قصــد دارنــد تــا او را- کــه بی‌اجــازۀ آنهــا از گــذرگاه عبــور کــرده- برگرداننــد یــا ســر از تــن او جــدا کننــد. راحلــه در ایــن صحنــه همچــون ِالهــه قلمــرو اسـطوره، قهرمـان را در ادامــۀ ســفر یــاری می‌رســاند. ایــن مفهــوم روایــی بــا شــگردِ ســبکی دیزالـِـو نمــای کلــوزآپ صــورت راحلــه بــا نمــایِ النــگ شــاتِ اســب تاختــنِ عبــدالله در بیابــان، غنایــی ســینمایی می‌یابــد. در صحنــۀ معبــد کوهســتان، صداهــایِ خارج از قــاب بــه عمق‌بخشــی، پیچیدگــی فضــا و حــس متــروک بــودنِ معبــد کمــک کــرده اســت. تقابــلِ بت‌هــای ســنگی معبــدِ متـروک و بت‌هــای زنــده در معانــی آشــکار موجــود در ایــن صحنــه، انــرژی زیــادی بــرای پیشــبرد روایــت و انگیــزه قهرمــان بــرای ادامــۀ ســفر بــه وجــود مــی‌آورد.

در صحنــۀ اســتیصالِ قهرمــان در بیابــان خشــک، راحلــه به‌ســانِ الهــه ســرزمینِ اسـطوره، بــه فریــاد قهرمـان می‌رســد. روایــت در ایــن صحنــه، در یــک قاب‌بنــدیِ مرکزگــرا بــه ذهنیــتِ شــخصیت نفــوذ می‌کنــد. در یــک شــاهکارِ میزانســنی در فلاش‌بــکِ کارگاهِ آهنگــری، اسـَـود در حالــی کــه آهنــی گداختــه را شــکل می‌دهــد، بســانِ پیـِـر فرزانــۀ جهــانِ داســتانیِ فیلــم، یکــی از ایدئولوژی‌هــای پایــه در روایــتِ فیلــمِ روز واقعــه را بنــا می‌نهــد: «درســت نــگاه کــن، عشــق یعنــی ایــن» و دنبالــۀ ســخن او را کــه از حســین‌بن‌علی نقــل می‌کنــد، راحلــه ادامــه می‌دهــد: «یعنــی گداختــن»، ســپس اســوَد در ادامــه می‌افزایــد: «و عشــقَم رکــبِ حرکــت اســت، نــه مقصــد حرکــت، تــا ایــن عشــق بــا تــو چــه کنــد»

معنــای تلویحــی در ایــن فلاش‌بک‌هــا خالــق معنــای دلالت‌گــرِ مهمــی در شــبکۀ فرمــی فیلــم اســت: در اســتقامت و صبــر در راه معشــوق، یــا بــه عبارتــی، «گداختــن» اســت کــه عشــق شــکل می‌گیــرد. ولــی ایــن عشــق، مرحلــۀ واســطی در ادامــۀ راه اســت نــه مقصــد و مقصــود نهایــی. خلــق ایــن معانــی در فراینــد بســط روایــیِ الگــوی ســفر اسـطوره و الگــوی جســت‌وجو بــا توجــه بــه بافــت کلــیِ اثــر، روشــنگرِ راه و ترســیمِ راهبــردیِ مســیر اســتعالییِ جوامــع انســانی معاصــر در شــناخت مقتــدای حقیقــت و ادامــۀ حرکــت در روشــنایِ وجــودیِ انســانِ کامــل اســت.

  • دیالوگ‌های ادبی با قدرت پیش برنده روایت

دیالوگ‌هایــی کــه بــر زبــانِ شــخصیت‌هایِ فیلــم روز واقعــه جــاری می‌شــود، لحنــی ادبــی دارنــد و دارای قــدرت پیش‌برنــدۀ روایت‌انــد. لحــن ادبــیِ دیالوگ‌هــای ایــن فلاش‌بــک بــا بافــت کلــی و حرکــتِ شــاعرانۀ اثــر بیــن عینیــت خطــی و تمثیــل هماهنــگ اســت. در ســکانسِ رجعــتِ بازمانــدگانِ از قافلــه حســین‌بن‌علی، احســاس ماتــم، ندامــت و شکســت‌خوردگیِ ایــن گــروه بــا غنــای ســینماییِ خوبــی بــه تصویــر درمی‌آیــد. اشــباحی محــزون و نــالان، همچــون برخاســتگانی از گــور کــه بــر خـاک می‌رونــد، برخــی از اطاعــات فیلــم را بــا جملاتــی شــعرگونه و لحنــی تأثیرگــذار بیــان می‌کننــد. فضــایِ مه‌آلــود صحنــه و تمهیــدات ســبکیِ دیگــر بــه غنــایِ ســینمایی ایــن ســکانس می‌افزایــد. آه و فغــان و افســوسِ عمیــقِ ایــن فیگورهــا کــه گویــی صــورِاســرافیل آنهــا را از قبرهایشـان برانگیختــه اســت، بیانیــۀ مهمــی بــر تمــام جوامــع انســانیِ معاصــر تــا روز قیامــت اســت کــه رانــده شــدن از قافلــۀ حقیقــت و مقتــدای عشــق تــا چــه حــد ســوزناک و ســخت خواهــد بــود.

تماشــاگر روز واقعــه، ســرنخ‌های دســت‌یابی قهرمــان بــه پــاداش بــزرگ را در آخریــن منــزل، قبــل از رســیدنِ او بــه مــرز قلمــرو حادثــه، درمی‌یابــد. عبــدالله در ایــن مرحلــه از ســفر اســطوره‌ای خــود، جایــی می‌ایســتد کــه چنــد روز قبــل از آن، حســین‌بن‌علی در آن مــکان ایســتاده بــود. او دلــوِ آبــی را کــه عبــاس بــن علــی، بــرادر امــام و پرچــم‌دار میــدان کربــلا، دســت‌هایِ خــود را در آن شســته بــود، می‌بینــد. بــرای کســانی کــه بــا ماجــرایِ تاریخــیِ نهضــت کربـلا آشــنایی دارنــد، ایــن صحنــه بســیار تأثیرگــذار و برانگیزاننــدۀ احســاس اســت. معنــای دلالت‌گـِـر مهمــی از بافــت روایــی و ســبکیِ ایــن صحنــه در مقایســه بــا بافــت کلــی اثــر قابل‌اســتنباط اســت: هــر انسـان خودســاخته‌ای بــا اوصــافِ عبـدالله، اگــر ترســو و بنــدۀ مصلحــت نباشــد، بــه دنیــا و هــر آنچــه در آن اســت، وابســتگی نداشــته باشــد، غــرق در تنعمــات مــادی نشــده باشــد، بصیــرت در دیــن داشــته باشــد، در هــر مــکان و هــر زمـان و دورۀ تاریخــی، خـدا و اولیــای خـدا حامــی و روشــنگرِ راه او هســتند.

  • نگاه اسطوره‌ای به قهرمان روایت

در ســکانسِ عاشــورا، فضایــی کامـلا تمثیلــی و شــاعرانه خلق می‌شــود. اســتفاده نشــانه شــناختی از عناصــر و رویدادهــای واقعــۀ تاریخــی حادثــه در فــرم روایــی و ســاختار ســبکی، تـوأم بــا برخــی شــگردهایِ زیبایی‌شناســانه خــاصِ فضاهــای تمثیلــی، همچــون موســیقیِ حماســی، حرکــت آهســته، هم‌گــدازیِ نماهــا، ژرف‌نمایــی جــوّی بــا دود و مــه، نماهــایِ ضدنــور، برهم‌ریختگــیِ ســبکی در دیالوگ‌هایــی بــا منشــأ نامعیــن، صحنه‌هایــی تأثیرگـذار و حماســی خلــق کــرده اســت. از شــاکلۀ کلــیِ بافــت عینــی- روایــی و معانــیِ آشــکار و ارجاعــیِ ســکانسِ عاشــورا در روز واقعــه، یــک معنــای دلالت‌گــر، به‌مثابــه مفهــوم کلــیِ فیلــم و مفهــوم ایدئولوژیــکِ تأثیرگــذار در سرنوشــت ملت‌هــا و آحــاد جوامــع انســانی، می‌تــوان اســتنباط کـرد: گویــی قامــوسِ دیــن، بــا ایثــار عجیــن اســت و دنیــا و هــر آنچــه در آن اســت و تــن و جــان آدمــی در برابــر حــق و حقیقــت و ایمــان بــه پــروردگار عالــم، ارزشــی نــدارد و آنچــه مهــم اســت، عمــل بــه تکلیــف و مقاومــت در انجــام رســالت تحــت لــوای رهبــری و بیــرق امــام زمــان اســت.

در ایــن ســکانس، بخش‌هایــی از فجایــع لشــکریان کوفــی نســبت بــه حســین‌بن‌علی، خانــواده و یــاران او، بــا نوآوری‌هــای ســبکی و روایــی بــه صورتــی غیرتداومــی و بــا حرکــت آهســته بازنمایــی شــده اســت: کشــته‌های بی‌شــمار افتــاده بــر روی خـاک تفتیــدۀ صحـرا، دســت‌های قطع‌شــده و سـرهای بریــدۀ آویختــه بــر نیزه‌هــا، خیمه‌هایــی کــه بــه آتــش کشــیده شــده‌اند، تجمــع کوفیـان در گــودالِ قتــل‌گاه حســین‌بن‌علی، جنازه‌هایــی کــه زیــر ُســم اســب‌های کوفیــان لگدمــال می‌شــوند، اموالــی کــه بــه غــارت بــرده می‌شــوند و کاروانــی از زنــان و کــودکان کــه بــه اســارت می‌رونــد.

ســرانجام، قهرمــانِ روایــتِ روز واقعــه، بیــرق نهضــت را به‌مثابــه پاداشــی از ســوی اسـطوره حقیقــت در میــدان عشــق و ایثــار دریافــت مــی‌دارد. انتقـال نمــای آخــر صحنــۀ عاشــورا بــه منــزل زیــد بــه دلیــل تجانــسِ دود و غبارهــای صحنه‌هــای عاشــورا و بخــارِ دیگ‌هــای رنگــرزیِ حیــاط خانــۀ زیــد، تــا حــدودی شــباهت گرافیکــی در تدویــن بــه وجــود مــی‌آورد. مقایســۀ ایــن دو نمــا یــک معنــای آشــکار و ضمنــی در ذهــن بیننــده متبــادر می‌ســازد. قریــه زیــد در موقعیت‌هــایِ روز واقعــه به‌مثابــه مؤلفــه مــکان، درونِ یــک موقعیــت تاریخــی در جهـان داســتانی فیلــم قـرار دارد.

لـذا مفاهیــم ایــن موقعیــت قابــل تعمیــم بــه موقعیت‌هــای مشــابه در دوران‌هــای تاریخــیِ دیگــر اســت. ایــن معنــا بــا ســه وجــه آشــکار، تلویحــی و دلالت‌گــر از شــبکۀ فرمــی فیلــم اســتنباط می‌شــود: جریــان روزمــره و عــادی زندگــی در قریــۀ زیــد در تقابــل بــا فاجعــه‌ای بــه عظمــت آســمان و زمیــن در خــاک گـرم و تشــنه کربـلا اســت. ایــن تقابــل بــر تبدیــل دیــن بــه یــک روحانیــت فردی‌شــده در جامعــۀ دینــیِ ســکوالار قریــه زیــد داللــت دارد. ایــن قریــه، تعیّـن خــاص در ســبک بصــری و روایــی اثــر نــدارد.

از ایــن رو یــک مــکان مثالــی اســت و هــر مــکان دیگــری در موقعیت‌هــای مشــابه در زمان‌هــا و دوران‌هــایِ تاریخــی دیگــر می‌توانــد باشــد.

  • پایان بندی فیلم و الگوی بسط روایی سفر

پایان‌بنــدی فیلــم روز واقعــه بــا الگــوی بســط روایــیِ ســفر اســطوره یگانــه تناســب کاملــی نمی‌یابــد. خــط روایــیِ ابهــام در شــخصیتِ پیشــوایِ مســلمین ســرانجام پیــدا می‌کنــد و عبــدالله در میــان اهالــی قریــه بــا لحنــی تأثیرگــذار و ُحزن‌آلــود اقــرار مــی‌دارد کــه تمــام حجّــت مســلمانی او حســین‌بن‌علی اســت. امــا وقتــی راحلــه از او می‌پرســد کــه حقیقــت را چگونــه یافتــه اســت؟ از ایــن لحظــه بــه بعــد، آن عطیّــه، بیــرق بــزرگ ســبز و نمــاد قیــام عاشـورا کــه به‌عنــوان پـاداش رســیدنِ عبـدالله بــه میـدانِ حماســه و آوردگاهِ تجلـیِ انســان کامــل بــه او داده شــده بــود، از موضوعیــت روایــی و ســبکی در فیلــم می‌افتــد و دوربیــن از ایــن بیــرق بــدون ذره‌ای تأکیــد عبــور می‌کنــد. گویــی عطیّــه‌ای کــه قهرمــان از ســرزمین اســطوره بــا خــود آورده اســت تــا تعــادل و تــوازن را بــه جهــان بازگردانــد، جــز یــک شــئ خنثــی و بی‌اهمیــت در صحنــه نیســت.

قاب‌بنــدی تصویــر نهایــی روی پارچه‌هــایِ ســیاه و بلنــدی کــه از دیوارهــای اطــراف میــدان قریــه آویــزان اســت، بســته می‎شــود. اینکــه چــرا ایــن پارچه‌هــای ســیاه بلنــد در میــدان قریــه آویــزان اســت، بــا هیچ‌یــک از انگیزه‌هــای ســاختی، واقع‌گــرا و هنــری قابــل توجیــه نیســت. وجــود فرهنــگ و آداب و رســوم مردم‌شــناختیِ اســتفاده از پارچــه ســیاه در گروه‌هــایِ اجتماعــی و ایدئولوژیکــی بازنموده‌شــده در قریــه نیــز چنیــن چیــزی را نشــانه‌گذاری نمی‌کنــد.

در الیه‌هــای معناشــناختی، روز واقعــه، از جهانــی کــه بنــا می‌نهــد، فــرار نمی‌کنــد و بیننــده خــود را بــا تصویــری تلــخ از جامعــه و نظــام سیاســیِ حاکــم بــر جهــان اســلام در دهــۀ شــصت هجــری مواجــه می‌ســازد. از نظــر جبهه‌گیــریِ ایدئولوژیکــی، فیلــم بــا رویکــردی متعــادل، ُمهــر تأییــد بــر مواضــع فرزنــدان امیرالمؤمنیــن علی‌بن‌ابیطالــب می‌زنــد. مســلما یــک چنیــن سیســتم اجتماعــی در هــر دوره و زمانــی نخواهــد توانســت خــود را بشناســد و بفهمــد کــه کجــا قــرار دارد و روی بــه کــدام ســو دارد. چنیــن جامعــه‌ای همراهــی بــا اولیــای راســتین خــدا را از دســت خواهــد داد. راه‌حلــی را کــه فیلــم روز واقعــه در صــدد ارائــۀ آن برمی‌آیــد، بــا تأمــل در معانــی خلــق شــده در اثــر می‌تــوان حــدس زد. فیلــم، رفتــارِ پیشــوای دینــی جهــان اسـاام در عمــل بــه واجــب دینــیِ قیــام بــه عــدل، نهــی از منکــر و بیعــت نکــردن بــا حاکــم گمــراه و ظالــم را در ســطح تماتیــک خــود برجســته می‌کنــد. طــوری کــه انــواع معانــی خلــق شــده در فــرم کلــی روز واقعــه، اعــم از معانــیِ ارجاعــی، آشــکار و ضمنــی، بــا اســطوره قیــام عاشــورا، حســین‌بن‌علی، ایجــاد می‌کنــد. فیلــم در معنایــی آشــکار از زبــان شــخصیت اصلــی فیلــم ایــن مفهــومِ کلــی را مطــرح می‌کنــد. عبـدالله در ســکانسِ مشــایعت دامــاد از مـرد شــتربان می‌پرســد: «آنهــا کــه از او می‌گوینــد چــرا خــود چــون او نیســتند؟»

از ایــن رو، بــه نظــر می‌رســد مفهــوم کلــیِ دیگــرِ فیلــم ایــن اســت کــه علــت جنایت‌هــا و ظلم‌هــای نظــام حاکــم بنی‌امیّــه کــه منجــر بــه شــهادت حســین‌بن‌علی و یارانــش در واقعــۀ عاشــورا شــد، عــلاوه بــر ماهیــتِ دنیاپرســت، ظالــم و فریبــکارِ نظــام سیاســیِ حاکــم، نتیجــه عملکــرد نادرســتِ مــردم و گروه‌هــای اجتماعــی آن زمـان اســت. چــون در جهـان داســتانی کــه فیلــم آن را بــه تصویــر می‌کشــد، دیــن بــه شــکل روحانیتــی شــخصی و عقیــم درآمــده اســت. معادل‌هــای تصویــریِ ایــن معنــایِ آشــکار از ابتـدای فیلــم تــا بــه انتهــا وجــود دارنــد.

ترکیب‌بنــدی روایــیِ فیلــم، ضمــن خلــق معانــی ضمنــیِ ایدئولوژیــک، مؤیــد ایــن واقعیــت در جهـان داســتانیِ فیلــم اســت: خوش‌نشــینیِ آســوده‌خاطرِ شــیوخ مجلــس در عمــارت زیــد کــه دچــار شــک و گمان‌انــد: «شــاید مــرگ اســت کــه قتــل گفته‌انــد؟» یــا «امــام معصــوم را سـرزنش می‌کننــد: «آیــا ایــن ســفر بــرای ذوالجنــاح واجــب بــود؟» یــا بــه او طعنــه می‌زننــد: «کســی کــه بیعــت نمی‌کنــد، خــود، مدعی‌اســت» یــا اساســا بصیــرت لازم را ندارنــد: «مــا از درک ایــن مقصــود عاجزیــم».

  • چیرگی مصلحت بر حقیقت

آنهــا بــا وجــود اخبــار اســفناک از جانــبِ کوفــه و بیــمِ کشــته شــدنِ حســین‌بن‌علی و بــه اســارت رفتــن خانــواده او و یــاران اندکــش، حیــران یــا بی‌تفاوت‌انــد. بـرای بــرادران راحلــه فقــط منافــع خانـواده و آبــروی قبیلــه مهــم اســت. تنهــا هــدف و مباهــاتِ زیــد، داشــتن فرزنــدانِ پســر اســت. بادیه‌نشــینان صحــرا در روزمرگــی زندگــیِ خــود غــرق شــده‌اند. شــترچرانانِ ســکولار صحــرا کــه بــا حســین‌بن‌علی نمــاز گزارده‌انــد، شــاهد معجــزۀ او بودنــد و حــال و روز غریــبِ امــام و کاروانــش را شــاهدند، ولــی همراهــی بــا امــام را تـرک عقــل و جســت‌وجو در تاریکــی قلمـداد می‌کننــد و گفت‌وگــو دربــارۀ عطــر گل‌هــای ایــران را ترجیــح می‌دهنــد. راهزنــان قافلــه، بــه غــارتِ امــوال مــردم و تقســیم غنایــم مشــغول‌اند. لشــکر طمّـاع بنی‌جبیــره، گرفتــار فخرفروشــیِ عشــیره‌ای و تبعیّــتِ کورکورانــه از رؤســای قبیله‌انــد. گــروه بازمانــدگان از کاروانِ کربــلا کــه بــه دلیــل وابســتگی‌های دنیــوی، از نیمــه راه برمی‌گردنــد. در ایــن معانــیِ آشــکار از روایــت روز واقعــه، آنچــه به‌مثابــه معنایــی دلالت‌گــر بــرای جوامــع معاصــر قابل‌تأمــل اســت، تأثیــر حتمــیِ وابســتگی‌های دنیــوی در عــدم توفیــق حضــور در جبهــۀ حــق و رانــده شــدن از ســوی مقتــدایِ حقیقــت اســت. معنــای دلالت‌گــر بـزرگ و تکان‌دهنــده‌ای کــه از تأمــل در فرایندهــای فرمــی ایــن اثــر برمی‌آیــد ایــن اســت کــه هــر قــدر افــراد، اقــوام و گروه‌هــای اجتماعــی، رفتــار خــود را براســاس خواســت و مشـّـیت خداونــد تطبیــق ندهنــد، نه‌تنهــا وضعیــت آنهــا بهبــود نخواهــد یافــت، بلکــه آینــده تاریخــی روشــنی هــم بــرای آنهــا بــه وجــود نخواهــد آمــد.

در چنیــن بســتر اجتماعی-سیاســیِ تاریــک و نامتوازنــی، چــه بســا خــونِ شــریف‌ترین و پاک‌تریــن انســان‌ها مظلومانــه بــر زمیــن ریختــه شــود. روایــتِ فیلــم روز واقعــه، امیــد بــه ســعادت نهایــی را در داشــتنِ خصلت‌هایــی چــون بندگــیِ خــدا، نترســیدن، سودپرســت نبــودن، غــرق در تنعمــات مــادی و بنــدۀ مصلحــت نبــودن، صبــر و اســتقامت و سخت‌کوشــی، اعتقــاد و اعتمــاد محکــم بــه پیشــوای برحــق اسـلام و داشــتن بصیــرتِ دینــی می‌دانــد. روایــتِ روز واقعــه، در عبــدالله و اســوَد چنیــن خصلت‌هایــی را ترســیم می‌کنــد. در سیســتم اجتماعــیِ ایــن فیلــم، عبــدالله و اَســود، هیچ‌یــک توانگــر نیســتند و در جامعــه بازنموده‌شــدۀ فیلــم، متعلــق بــه طبقــۀ متوســط‌ بــه پایین‌انــد. در جهــان داســتانیِ فیلــم نیــز فقــط ایــن دو نفــر توفیــق حضــور در جبهــه حقیقــت را می‌یابنــد.

  • جایگاه زن در ایدئولوژی فیلم روز واقعه

ولــی، زن در جهــانِ بازنموده‌شــده و قامــوسِ ایدئولــوژیِ فیلــم روز واقعــه، برخــلاف فیلــم ســینماییِ ســفیر، جایگاهــی بــس رفیــع می‌یابــد. فیلــم ایــن واقعیــت تاریخــی را مؤکــد می‌ســازد کــه رســالتِ روشــن‌گری در بــاب قیــام عاشــورا، بــر دوشِ یــک زن قــرار داده شــده اســت. شــخصیت اصلــیِ زن در فیلــم روز واقعــه، راحلــه، بســانِ الهــۀ سـرزمین اســطوره‌ای بیــم و امیــد، عبــدالله را مــدام یــاری می‌رســاند و هــم اوســت کــه در قلــب ســلیمِ عبــدالله، عشــق بــه اسـطورۀ حقیقــت، حســین‌بن‌علی، را می‌افکنــد. در صحنــۀ زانــو زدنِ عبـدالله در برابــر راحلــه و بوســیدن لبــاس بلنــد او، لحــنِ ســتایش‌آمیز روایــتِ روز واقعــه از مقــام زن، عینیــتِ بصــری یافتــه اســت.

امیرحسین ندایی

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید