• کد خبر: 10975
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:1 مرداد 1403 ساعت: 14:04
سعید راد:

گزیده‌کار نیستم اما نقش‌هایی که به دردم خورده را بازی کردم

به بهانه درگذشت زنده یاد سعیدرا بازگر قدیمی سینما و تلویزیون،مصاحبه وی با ماهنامه صبا را با نشر کرده‌ایم



بعضی از بازیگران هستند که خیلی کم فیلمنامه یا نقشی، توجه‌شان را آنقدری جلب می‌کند تا پاسخ مثبت بگویند و جلوی دوربین بروند، اما همان تعداد نقش‌هایی که پذیرفتند و بازی کردند، آن‌ها را ماندگار کرده است. سعید راد یکی از آن بازیگرانی است که حساسیت و وسواس زیادی روی نقش دارد و پس از بازگشتش، در چند نقش خوب و قابل توجه بازی کرد؛ از «دوئل» تا «چ» و از «رضاخان» سریال «در چشم باد» تا همین «ترور خاموش» که نقشی نسبتا درون‌گرا، بسیار جدی و با سکوت‌های طولانی را ایفا کرد و خودش را دوباره در جایگاهش ثبت کرد. سعید راد معتقد است که بعد از انتخاب نقش و قبل از هر چیز، گروه و فراهم شدن امکاناتی که سبب آسایش بازیگر می‌شود، موجب خروجی بهتری از پروژه می‌شود، اما وقتی یک بازیگر می‌پذیرد که در کنار یک گروه باشد باید با سختی‌ها و نقاط ضعف آن کنار بیاید و نباید خودش را از گروه جدا کند. با سعید راد با محوریت «ستاره‌های دیروز، ستاره‌های امروز» و تفاوت جهان‌بینی‌‌هایش گفت‌وگوی مفصلی داشتیم که سرفصل موضوعات دیگری هم شد که نتیجه‌اش پیش روی شماست.

  • معمولا بین نقش‌های شما یک فاصله زمانی می‌افتد و به نظر می‌رسد یک مناعت طبع در پذیرفتن نقش دارید که این فاصله‌ بین نقش‌هایتان ایجاد می‌شود؛ این صبوری در کار، جزو شاخصه‌های شخصیتی شماست یا در طول زمان یاد گرفته‌اید؟

در طول مسیری که طی کرده‌ام یاد گرفته‌ام و همیشه به دوستان می‌گویم بازیگر، وقتی به نقطه‌ای می‌رسد که بازی جلوی دوربین را یاد می‌گیرد، فرصت اشتباه ندارد. اگر قرار باشد هر فیلمنامه‌ای را بازی کرد من می‌توانم سالی دو سریال و چهار فیلم سینمایی کار کنم ولی همیشه ترجیحم این بوده که به همین شکلی که هستم کار کنم. من گزیده‌کار نیستم اما نقش‌هایی که به دردم خورده را بازی کرده‌ام. مثلا بعد از فیلم «چ» که سینمایی بود هیچ نقش سینمایی را نپذیرفتم هر چند که «گیرنده» را آن میان داشتم که سازندگان آن در اصل کاراولی بودند و از آن زمان به بعد دیگر تصمیم گرفتم فیلم‌اولی کار نکنم.

  • در طول این سال‌ها که از شما شناختی پیدا کرده‌ام متوجه شده‌ام که شما با آداب، قواعد و نظم اصولی‌تان پیش می‌روید. آیا اتفاق افتاده که بابت فرم پشت‌صحنه و اجرایی کار اذیت شوید؟

زمان‌هایی هست که شما مجبورید برخلاف جریان آب شنا کنید. ممکن است خسته شوید اما برای این که زیر دست و پا له نشوید مجبور می‌شوید همگام با جریان آب شنا کنید. به این علت که یک نفر، دو نفر یا ده نفر دارند اشتباه می‌کنند شما نمی‌توانید سلایق را تغییر بدهید و آن جور که خودتان دوست دارید باشید. متاسفانه قواعد تصویر چه در سینما و تلویزیون و چه در نمایش خانگی به‌هم خورده است؛ مثلا اگر آفیش من ساعت۸ صبح است و من ۱۰دقیقه به۸ به صحنه برسم همه تعجب می‌کنند که چرا من این‌قدر زود می‌آیم! یک مثال دیگر از جنبه‌ای دیگر برای شما می‌زنم؛ سر سریال «سرزمین کهن» بارها به تهیه‌کننده گفتم پروژه شما شش ماه طول می‌کشد بنابراین اگر غذای خوب سر صحنه داشته باشیم انرژی عوامل زیاد می‌شود و درنتیجه همه بانشاط‌تر کار می‌کنند و پروژه هم بهتر پیش می‌رود. باور کنید اغلب تهیه‌کننده‌ها این موضوعات را نمی‌فهمند و انجام نمی‌دهند. باتوجه به تجربه‌ای که دارم می‌گویم که مشکل معده در اجتماع ما به‌خصوص بین بازیگران کم نیست. بازیگر باید راحت باشد، روحش مدام در تنش نباشد و جنگ اعصاب و چالش در پروژه بنا به دلایل مختلف نداشته باشد. الان مثلا معضل ترافیک یا حتی گم‌کردن‌های مسیر در لوکیشن‌های خاص برای عوامل، دردسرساز شده است. شما می‌بینید چند نفر به‌دلیل ترافیک یا آدرس‌های عجیب صحنه، دیر می‌رسند و کار همه می‌خوابد و متوقف می‌شود، وقتی هم می‌رسد مطمئن باشید کارایی که باید ۷۰درصد باشد به ۳۰درصد می‌رسد یا پروژه‌ای که بناست در پنج ماه جمع شود تبدیل به ۱۱ماه می‌شود. آخر آن کار هم کسی پول ندارد بدهد و همه بابت این بی‌پولی عصبی می‌شوند و می‌گویند اگر پولم را ندهید نمی‌آیم و یک به یک عوامل کم می‌شوند و کار زمین می‌خورد یا با بدترین کیفیت تمام می‌شود. این کارها مدیریت می‌خواهد، پروداکشن می‌خواهد. نمی‌شود که با زرنگی در همه چیز صرفه‌جویی کرد یا مثل کسانی که خروجی برایشان اهمیت ندارد اولین راه‌حل این باشد که بازیگر هنرجو یا عشق سینما را بیاورند و به او پول هم ندهند یا حتی از او پول هم بگیرند. حالا شما فرض کنید دیگر بازیگران حرفه‌ای آن پروژه باید با این هنرجو‌ها هم کنار بیایند و همین سرآغاز کلی تنش و خستگی برای یک هنرمند حرفه‌ای است که نتیجه بی‌خردی تهیه‌کننده یا کارگردان است. خلاصه در پاسخ به سوالتان باید بگویم بله؛ به‌شدت در برخی از پشت‌صحنه‌ها انرژی بازیگر گرفته می‌شود که این‌ها صرفا چند عامل بود که به شما گفتم. در کل هیچ چیز سر جای خودش نیست و هیچ کس هم سر جای خودش نیست.

  • نگرانی‌هایی که شما دارید قابل احترام و درست است. این شکل از اصول و آداب معاشرت در کار کسی مثل استاد علی نصیریان هم وجود دارد و خاطرات مشابهی هم از ایشان شنیده‌ایم. اما آیا نسل شما نسلی بوده که به نظم و قواعد پایبند بوده یا وضعیت فعلی تولید و شکل مدیریت پشت‌صحنه در جهان هم به همین ترتیب است؟

رعایت نظم فقط برای سینما نیست در تمام سازمان‌های ما این موضوع وجود دارد. هر کسی باید سر ساعت از خانه بیرون بیاید. مثلا یک معلمی که ساعت۸ کلاس دارد می‌تواند ساعت۹ بیاید؟ اگر علی نصیریان می‌گوید من ساعت۷ سر صحنه هستم اشتباه نمی‌کند؛ کار ما درست است شما دارید راه را اشتباه می‌روید. جایی که من می‌گویم قواعد بازی به‌هم خورده، منظورم همین نظم در سینماست. مثلا من از بازیگر می‌پرسم خانم یا آقا چرا این فیلم را قبول کردید؟ می‌گویند کارگردان فیلم فلانی است و فیلم قبلی‌اش خوب فروخت و دیده شد. من هم در جواب می‌گویم: من ۱۸ سال است که برگشته‌ام اما یک بار هم این اسم به گوشم نخورده است. شما برای خودتان چه تجزیه و تحلیل‌هایی دارید که با آن تصمیم می‌گیرید؟ اصلا معیار من فروش نیست، معیار من سینماست. وقتی در سینمایی اخلاق نباشد آن سینما کارش خوب پیش نمی‌رود! در این سینما برخی برای پیشبرد کارهایشان آن اوایل دروغ می‌گویند که من از آن متنفرم؛ مثلا به ما می‌گویند چهار ماه، اما کار ۱۰ماه طول می‌کشد و پولش را هم نمی‌دهند. شاید فکر کنید واقعیت نداشته باشد اما من با بازیگری مواجه شدم که از فرط نیاز به پول طلبش از پروژه‌ای، می‌خواست برود دفتر تهیه‌کننده و خودش را آتش بزند! این چه سینمایی است؟!

  • شما در یکی از مصاحبه‌هایتان از قدرت در سینما حرف زدید؛ به نظر می‌رسد که الان قدرت در دست چند سرمایه‌گذار است که حتی برای پروژه‌ها کست هم تعیین می‌کنند! یا حتی بازیگرانی را خریده‌اند که پول ماهیانه برایشان در نظر گرفته‌اند و سرمایه‌گذار شخصی‌شان شده‌اند. این سبک از قدرت در سینما را چطور و با چه مقدار آسیب یا منفعت می‌بینید؟

دوست دارم شرایطی پیش بیاید که من به دفتر این دوستان بروم و پول چای‌شان را هم من حساب کنم. یقین بدانید کسی با من نمی‌تواند چنین کاری بکند. چند سال پیش هم این اتفاق در گنگ‌های انتخاب بازیگر رخ داده بود که یک عده مشخص در ساختمان‌های آتی‌ساز نشسته بودند برای سینمای ایران تعیین تکلیف می‌کردند. حالا به قول شما این سرمایه‌گذاران آمدند و شکل جدیدی از صاحب آدم‌ها شدن را در پیش گرفتند که آخرش را خدا می‌داند.

 

 

  • یعنی شما کلا با سرمایه‌گذار میلیاردی بخش خصوصی مخالف هستید؟

برای آن‌هایی که در سینما پول می‌آورند و باعث احیای سینما می‌شوند کلاهم را برمی‌دارم اما اگر قرار است فرد، تجربه و تخصص نداشته باشد و مثلا در کستینگ فیلم دخالت کند من حاضر نیستم با این آدم حتی یک فنجان چای بخورم! در تمام دنیا تهیه‌کننده، اسکار می‌گیرد یعنی بعد از کارگردان نقش تهیه‌کننده را می‌نویسند. او کسی است که می‌داند سعید راد به درد این فیلم نمی‌خورد یا مناسب آن است و یا لوکیشن را مشخص می‌کند و تغییر می‌دهد. در فیلم «چ» خود ابراهیم حاتمی‌کیا کستینگ می‌کرد. یا مثلا آقای درویش بهترین کستینگ را در «دوئل» انجام داد. حالا این نقش را در حال حاضر پولدار‌ها بازی می‌کنند که خیلی بد است.

*و البته همین می‌شود که بازیگران اصلی در اغلب فیلم‌ها شبیه هم شده‌ ‌است چون چند سرمایه‌گذار مشخص طبع‌شان فقط با چند بازیگر سازگار است و یک سری سر تکراری روی پرده می‌بینیم.

بعضی افراد در کستینگ فیلم‌ها یک وقت‌هایی گل می‌کنند که اتفاقا اصلا بازیگر هم نیستند. بعضی از همین بازیگران کسانی بودند که بازیگر درجه‌چند سریال‌های تلویزیونی بد چند سال پیش بودند. این‌ها زمانی می‌آیند در فیلم یا سریالی بازی می‌کنند و خودشان را می‌رقصانند و ادای زن‌ها را درمی‌آورند و هر جنگولک‌بازی درمی‌آورند که دیده شوند بعد هم که دیده شدند خدا را بنده نیستند. اصلا من نمی‌فهمم چه خبر است؟! حالا نمی‌دانم چرا به همان کمدین‌ها نقش «سرباز رایان» را می‌دهند؟!(می‌خندد) این‌ها همان‌ها هستند ولی برای این که بگویند ما بازیگر خوبی هستیم هم اینجا بد هستند و هم آنجا! باور کنید بازیگرانی که الان می‌گویند مدام در فیلم‌ها هستند اصلا سینمای کلاسیک را نمی‌شناسند و نمی‌دانند چیست! ما در آن نسل، فیلم دیدیم و در آن نسل، بزرگ شدیم و فیلم‌های بزرگ سینما را در اکران دیدیم و سینما برایمان خیلی مقدس‌تر از این چیزهاست.

  • چیزی که گاها شاهد هستیم این است که برخی از بازیگران ستاره در برخی از پروژه‌ها امپراتوری دارند و در همه چیز از تیتراژ و گریم تا حتی غذایشان نیز برای تهیه‌کننده تکلیف مشخص می‌کنند! در بین ستاره‌های دوران شما این اندازه از اهمیت به ستاره در پشت‌صحنه‌ها وجود داشت؟

در آن زمان رقابت، رقابت سالمی بود. آن زمان تهیه‌کننده داشتیم و می‌دانست کارش چیست اما الان معیارهای سینما به هم خورده است. در زمان ما یک فیلم نهایتا ۱۵نفر عوامل داشت اما الان پشت‌صحنه هر فیلمی را که می‌بینیم هشتاد نفر هستند. هر عکاسی چند دستیار دارد و هر کسی که در گروه هست کلی کمک و دستیار دارد. امیدوارم این سفره باز باشد و همه از آن بتوانند تغذیه کنند ولی این تعداد عوامل، خیلی زیاد است. اما درباره برخورد با ستاره، من اخیرا سر یک سریال شبکه نمایش خانگی به نام «دل» هستم که منوچهر هادی کارگردان آن است و در این کار با حامد بهداد، ساره بیات، یکتا ناصر، بهرام افشاری، نسرین مقانلو، مهراوه شریفی‌نیا، بیژن امکانیان، کوروش تهامی، افسانه بایگان و… هم‌بازی هستم. کار خوبی است و گروه خوبی هم دارد. باور کنید من با وجود حرف‌هایی که شنیدم از نحوه برخورد حامد بهداد حیرت کردم که چقدر حرفه‌ای برخورد می‌کرد. در این حد که ما سر یک سفره غذا می‌خوردیم اما مثلا من سر کار کمال تبریزی شاهد بودم که یک‌سری از دوستان با خودشان غذا سر صحنه می‌آوردند و غذای خودشان را می‌آوردند که من می‌گفتم این کار قشنگ نیست. اما به هرحال تغذیه و امکانات رفاهی بازیگر مهم است و باید به نظرم حتی در قرارداد هم اضافه شود.

  • یعنی حرفه‌ای است که یک بازیگر در متن قرارداد خودش این تبصره‌ها را اضافه کند؟

صددرصد. قرار است بازیگر انرژی مصرف کند به همین دلیل نمی‌تواند به مادر یا همسرش بگوید برایش غذا درست کند تا سر صحنه فیلمبرداری بخورد. غذا مهم‌ترین چیز در سینماست. ۸۰۰میلیون تومان به هنرپیشه می‌دهید اما حاضر نیستید که مقداری هم برای غذا خرج کنید؟ جای خواب‌های بد به خیلی از بازیگران و عوامل می‌دهند که وقتی از خواب بیدار می‌شوند اکثرا بیشتر خسته هستند. باور کنید خیلی چیز‌ها در سینما رعایت نمی‌شود.

 

  • در چند سال اخیر اوضاع بازیگری به سمتی رفته که دیگر لزوما کسی که چشمان رنگی دارد انتخاب نمی‌شود و از خوشگل‌ها فاصله گرفته‌ایم و کیفیت مهم شده است. اما حالا اشکال چیز دیگری شده؛ این‌که از یک جایی به بعد، سلیقه کارگردان‌ها تکراری شده که مدام در هر کاری آن‌ها را می‌آورند!

نمی‌پذیرم! سلیقه تکراری یعنی عمل خطا!

  • اجازه بدهید راجع به بازیگری مثل نوید محمدزاده بپرسم او امسال چند فیلم داشت که در یک جمع‌بندی کلی در آثار بد بازی نکرد.

خود من هم فعال بودن او را دوست دارم اما تا چه زمانی باید مرتب خودش را تکرار کند؟

  • برخی از منتقدان گفته بودند او بهترین گزینه برای جایگزین بهروز وثوقی در سینمای ایران است؛ شما قبول دارید؟

شوخی نکنید! بهروز وثوقی یک کس دیگری است. البته بله، می‌تواند یک مقلد خوب باشد اما جایگزین هرگز! نوید محمدزاده بازیگر باهوشی است و استعدادهایی درون خودش دارد ولی آن‌قدر آن استعدادها را تکرار کرده که تمام می‌شود. حتی به نظر من جز همان فرم هم نمی‌تواند بازی کند و تمام می‌شود. او یک نقش برای فریدون جیرانی بازی کرد که به نظر من شوخی بود. نمی‌توان کتمان کرد که چند تا از کارهای او خوب بود. مثلا همین فرد نقش سرهنگ در «سرخ‌پوست» را بسیار خوب بازی کرد به حدی که من می‌گویم می‌شود آن فیلم و بازی‌اش را در دانشگاه تدریس کنند. اما به هر حال بعضی از بازیگران یک دفعه مد می‌شوند و به نظر من نوید محمد‌زاده مد شده، برای همین همه کارگردان‌ها می‌خواهند از او برای فیلم‌‌هایشان استفاده کنند. شما به بهروز وثوقی اشاره کردید او استاد تکنیکال است. از لحاظ اکت اعجاب‌انگیز است. من همیشه او را تحسین می‌کنم. آن‌ها بودند که راه را برای ما باز کردند. اما الان سینمایی که آن‌ها برای ما به جا گذاشته‌اند وضعیتش چگونه است؟ یک نسل جلوتر در همین سینما «عقاب‌ها» با قیمت پول الان، بالای ۲۰۰میلیارد تومان فروش داشته است. چون مردم فیلم‌هایی که قهرمان داشت را دوست داشتند، هنوز هم دوست دارند. اما حالا همه قهرمان‌های ما کوچولو شده‌اند. قهرمان‌های ما در فیلم‌ها می‌شوند آدم‌های هروئینی و معتاد و قاچاقچی و دزد!

 

  • از حامد بهداد و همکاری با او گفتید. او هم یک دوره‌ یادآور شکل بازی بهروز وثوقی بود در بعضی از کارها.

من از حامد بهداد به‌تازگی فیلم «قصر شیرین» را دیدم که فوق‌العاده بود. چند بازی دیگر هم دیدم که حیرت‌انگیز بود، اولی «آرایش غلیظ» و دومی «روز سوم». البته او هم چند کار انجام داد که به زعم من نباید انجام می‌داد و با او صحبت کردم گفت در آن شرایط باید می‌رفتم. بگذارید اضافه کنم که از نظر من پیمان معادی هم بسیار بازیگر خوب و توانمندی است تحصیل‌کرده است، اکت را بلد است، تکنیک را بلد است و از نظر سینمایی خیلی هم باسواد است. این آدم بدون ادعا نگاه‌ها و اکت‌های خاصی دارد که استثناست و خودش را درمی‌آورد و برای نقش بیرون می‌گذارد. اگر نقشی برای او نامأنوس باشد را هم خوب می‌تواند درآورد مثلا در فیلمی مثل «ملبورن» که یک بازیگر باید خیلی قوی باشد که در یک اتاق شما را به دنبال سوژه بکشاند و… او این کار را به‌خوبی انجام داد. یا در «متری شیش‌ونیم» بازی پیمان معادی را پسندیدم و به نظر من شایسته اسکار است.

  • نسل جدیدی از کارگردانان هم وارد کار شده‌اند مثل سعید روستایی، نیما جاویدی و… این نسل به نظر شما چقدر می‌توانند برای سینما در بلندمدت درخشان باشند و مثل خیلی از کارگردان‌های نسل شما یعنی داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و.. صاحب سبک باشند؟

الان ما ۴۳ کارگردان داریم که پنج تا از آن‌ها خوب هستند و بقیه می‌خواهند با این پنج نفر مبارزه کنند که نتیجه‌اش را ما در جشنواره شاهد هستیم. مثلا در جشنواره‌ای که بیش از سی فیلم هست پنج یا شش فیلم از این فیلم‌ها خوب هستند و بقیه می‌روند برای اکران و این دردسرهایی که الان داریم را ملاحظه می‌کنید. این‌هایی که به این نقطه می‌رسند مثل سعید روستایی یا نیما جاویدی و چند اسم معتبر دیگر، کار کردن را با سختی‌هایش یاد گرفته‌اند. من می‌دانم این‌ها مطالعه می‌کنند، فیلم می‌بینند و مردم هم صددرصد این موضوع را حس می‌کنند. به هر قیمتی در فیلم‌‌هایشان مردم را نمی‌خندانند و اغلب فیلم‌‌هایشان زمانی اکران می‌شود که چند فیلم لوده و طنز هم کنارشان هست اما این‌ها هستند که خودشان را بالا می‌کشند.

 

  • به همان تعدادی که فیلمساز جدید آمده، فیلمسازهای قدیمی کمتر فیلم می‌سازند درحالی‌که در سینمای دنیا وودی آلن، مارتین اسکورسیزی، کلینت ایستوود و… کماکان فیلم می‌سازند و خوب هم می‌سازند اما فیلمسازهای قدیمی ما یا فیلم نمی‌سازند یا اگر بسازند متاسفانه اغلب ناامیدکننده می‌شود.

برای این‌که ما هنوز گرفتاری‌های شخصی خودمان را داریم. مثلا کارگردان حاضر نیست ایده‌هایش را به‌روز کند، فیلم ببیند، فستیوال برود و… وقتی بعد از ۳-۲سال فاصله بین فیلم‌هایت می‌خواهی اندوخته سی سال پیش را پیاده کنی مطمئنا نمی‌شود چون جامعه ما به‌شدت با موضوعات به‌روز پیش می‌رود و مخاطب، مخاطب به‌روزی است. به نظر من یکی از برگ‌های برنده‌ این کارگردانان جوان این است که به‌روز هستند. ما در ایران فیلمساز‌های فوق‌العاده‌ای داریم ولی فضایی برایشان ایجاد می‌شود یا ایجاد شده که خانه‌نشین می‌شوند. آن وقت شما می‌خواهید کسی مثل داریوش مهرجویی یا دیگران به‌روز باشند و هر سال یک فیلم بسازند؟ از فیلم آخر داریوش مهرجویی تا الان چند سال می‌گذرد؟

  • شش سال

چطور می‌شود که یک فیلمساز شش سال فیلم نمی‌سازد؟ در چنین شرایطی آن وقت فقط بلدند جلسه‌های بی‌جهت برگزار کنند که هیچ حرفی راجع به سینما زده نمی‌شود و مدام می‌خواهند مچ همدیگر را بگیرند. خود من، الان دو سالی هست که به دلایل شخصی به جشنواره فجر نمی‌روم چون فقط یک‌سری مدیر، در ردیف اول می‌نشینند و بقیه پشت آن‌ها می‌نشینند. به جای این حاشیه‌ها جشنواره‌ها را حرفه‌ای کنید. این همه به جشنواره‌های خارجی هم می‌روید باز هم یاد نگرفته‌اید؟

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

There are no comments yet

× You need to log in to enter the discussion