• کد خبر: 9744
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:8 اسفند 1402 ساعت: 11:45
سینما و زندگی به روایت نوری بیلگه جیلان

همیشه همان ابرها

کتاب «همیشه همان ابرها» گردآوری گفتگوهایی است با نوری بیلگه جیلان فیلمساز و عکاس مشهور و برجسته ترک که به کوشش مهمت اریلماز گردآوری شده است.


کتاب «همیشه همان ابرها» گردآوری گفتگوهایی است با نوری بیلگه جیلان فیلمساز و عکاس مشهور و برجسته ترک که به کوشش مهمت اریلماز گردآوری شده است. «این مجموعه گفتگو که از نخستین فیلم تا آخرین فیلم فیلمساز تا این لحظه را در برگرفته، جهت دیگری را هم آشکار می‌کند. این که چهطور جیلان پس از گذشت همه این سال‌ها هنوز در رابطه‌اش با آشفتگی معناها و در جدال با روح آشتی ناپذیر خود صریح و صادقانه حرف میزند.»

این کتاب به قلم مهمت اریلماز و با ترجمه محمد فهیمی از سوی انتشارات گیلگمش به بازار آمده و در سال ۱۴۰۰ برای نخستین بار منتشر شده است.

نویسنده در بخشی از کتاب در توصیف بیگله جیلان این طور عبارات را کنار هم قرار می‌دهد: «نوری بیلگه جیلان، هنوز در دسته آدم جدی‌هاست. از آن آدم بزرگ‌های ترشروی کله‌شق که به هیچ شکل نمی‌خواهد قید کنجکاوی و تعجب کودکانه‌اش از آدم‌ها و دنیایشان بزند. یکی از آنها که می‌شود روزی درباره‌شان گفت: روزی روزگاری جیلان…

پرافتخارترین فیلمساز تاریخ ترکیه

نوری‌بیلگه جیلان» از اواسط دهه‌ی نود قرن بیستم هر سه چهار سال یک بار فیلم ساخته و هربار با فیلم تازه‌اش طیف بزرگ‌تری از مخاطب را در سرتاسر جهان به سمت سینمایش کشانده و دو جایزه‌ی بزرگ هیئت داوران و یک نخل طلای کن، او را به تنهایی به پرافتخارترین و مشهورترین فیلمساز تاریخ ترکیه تبدیل کرده است.

جیلان که نشانه‌هایی از تأثیر ییلماز گونی، عباس کیارستمی و حتی سهراب شهید ثالث در فیلم‌هایش دیده می‌شود، در سیر فیلمسازی‌اش همواره سعی داشته کلیت روابط انسانی را در بستر سیاست، تاریخ و جغرافیا ببیند و به این شکل تصویری از جامعه‌اش ساخته که منتقدان و مخاطبان‌اش را به دو طیف شیفته و مخالف سرسخت تقسیم کرده است.

گفت‌وگو با نوری بیلگه جیلان هم از جهت نیازی که به بررسی دقیق یکی از مهم‌ترین فیلمسازان دوران ما وجود دارد و هم به دلیل جذابیت ذاتی پاسخ‌های جیلان در سرتاسر گفت‌وگوها که دایره‌ وسیعی از مسائل فنی و فرمی سینما، ایده‌های زیباشناختی، فلسفی و سیاسی را دربرمی‌گیرد، کتابی‌ست که می‌توان خواندنش را به همه علاقه‌مندان سینمای هنری ترکیه توصیه کرد.

فیلم‌های جیلان به یک اندازه وامدار سینما و ادبیات هستند. فیلم‌های نوری بیلگه جیلان که اغلب با آثار آنتوان چخوف و حتی هنریک ایبسن مقایسه می‌شوند، بر سرخوردگی و اضطراب وجودی تمرکز دارند.

بخشی از گفتگو با جیلان به نقل از کتاب «همیشه همان ابرها»

با قصبه، که نخستین فیلم بلندتان محسوب می‌شود، دو جایزه نصیبتان شد. آن هم با فیلمی بسیار شخصی و متفاوت.

بله، برای همین انتظار این جایزه را نداشتم.

انگار درباره جهانی که خیلی خوب آن را می‌شناسید یک فیلم مستند ساخته باشید.

در جشنواره آنتالیا با همین نقد که فیلم مستند است سعی کردند آن را در بخش خارج  از مسابقه قرار دهند. البته چنین وجهی هم دارد؛ بیراه نبود.

آشنایی با این دنیا از کجا آمده؟

من در آن قصبه بزرگ شده‌ام. در واقع فرزند خانواده‌ای کارمند در استانبول هستم. خانواده‌ام در قصبه یئنیجه، در چاناک کاله، یعنی همین قصبه‌ای که در فیلم هست، به دنیا آمده و بزرگ شده‌اند. پدرم تنها فرد تحصیل‌کرده آن حوالی بود. دوران تحصیلش را در فقر مطلق گذرانده بود. آن وقت‌ها در یئنیجه حتی یک دبستان هم وجود نداشت. در استانبول پدرم مهندس کشاورزی بود. وقتی من یکساله بودم، با نوعی بلندپروازیِ کمالگرایانه تصمیم گرفت انتقالی بگیرد، به سرزمین کودکی‌هایش برگردد تا آموخته‌هایش را آنجا عملی کند. اینگونه شد که کودکی‌هایم در یئنیجه گذشت.

بازگشتتان از قصبه به استانبول بیش از هر چیز چه چیزی را در زندگیتان تغییر داد؟

به گمانم تحصیل در دانشگاه بوغازچی بیش از هر چیز دیگری در استانبول زندگیام را تحت تأثیر قرار داد. دانشکدهی مهندسی برق. نوعی شیفتگی به غرب در من شکل گرفته بود. راستش نمیدانم از کجا جرقه‌اش زده شد اما دانشگاه بوغازچی به همین حال و هوای غربگرایانه‌اش معروف است. تصور می‌کنید درستان که تمام شد، به سمت غرب رهسپار می‌شوید و زندگی را آنجا ادامه خواهید داد. من نیز انگار تقدیر خود را در غرب می‌دیدم.

محمودرضا حائری

 

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است